سخن سردبیر
چکیده
ادبیّات تطبیقی اصیل، پژواک اندیشههای پاک پژوهشگرانی است که در جستجوی «پیوند» و «تعامل» فکری - فرهنگی با دیگر ملّتها و تمدّنها هستند؛ تاریخ این دانش نوین در سرزمین ما با فرازها و فرودهای گوناگونی همراه بوده است؛ اما آنگونه که متخصّصان این رشته در آرزو و جستجوی آن بودهاند به سرمنزل مقصود نرسیده است و به سخن شاعر: ...
بیشتر
ادبیّات تطبیقی اصیل، پژواک اندیشههای پاک پژوهشگرانی است که در جستجوی «پیوند» و «تعامل» فکری - فرهنگی با دیگر ملّتها و تمدّنها هستند؛ تاریخ این دانش نوین در سرزمین ما با فرازها و فرودهای گوناگونی همراه بوده است؛ اما آنگونه که متخصّصان این رشته در آرزو و جستجوی آن بودهاند به سرمنزل مقصود نرسیده است و به سخن شاعر: «گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود.»
مقاله پژوهشی
پوریا ترکمانه؛ ناصر ملکی
چکیده
ادبیّات تطبیقی، بهمثابة نگرشی ادبی، تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گروهی تا مدّتها تفاوت چندانی میان این نگرش و ادبیّات جهان قائل نبودند و حتّی در برههای از زمان، آنها را در رقابت با یکدیگر میپنداشتند. مدّتی از این شرایط نگذشته بود که ادبیّات تطبیقی بهتدریج، بهواسطۀ آنچه بهمنزلة بیثباتی در پایگاه ...
بیشتر
ادبیّات تطبیقی، بهمثابة نگرشی ادبی، تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گروهی تا مدّتها تفاوت چندانی میان این نگرش و ادبیّات جهان قائل نبودند و حتّی در برههای از زمان، آنها را در رقابت با یکدیگر میپنداشتند. مدّتی از این شرایط نگذشته بود که ادبیّات تطبیقی بهتدریج، بهواسطۀ آنچه بهمنزلة بیثباتی در پایگاه نظری قلمداد میشد، مورد انتقاد قرار گرفت. این نظراتِ بهطور عمده سختگیرانه، رو به فزونی داشت و تا آنجا پیش رفت که حتّی در اواخر قرن بیستم، تعداد محدودی از پژوهشگران این حوزه از ادبیّات تطبیقی بهمثابة نگرشی منسوخ و بیپایه و اساس یاد میکردند؛ امّا همة این کشمکشها نشان از حضور مؤثّر این سبک مطالعات ادبی در میان پژوهشگران و عدم درک دقیق و درست آن توسّط تطبیقگرایان بود. در پایان قرن بیستم، با تلاشهای بیوقفۀ پژوهشگران این حوزه و درک بیشتر منتقدان ادبی از این روش، هجمهها کاهش یافت و بحرانهای یادشده تاحدودی رفع شد. ادبیّات تطبیقی در قرن حاضر به یکی از اصلیترین روشهای مطالعۀ ادبیّات تبدیل شده و بسیاری از دانشگاهها، واحدهایی در حوزۀ مطالعات ادبی تطبیقی داشته یا حتّی گروههای آموزشیای با این نام تأسیس کردهاند. پژوهش حاضر، با روشی بنیادی و با تکیه بر تاریخچۀ کنونی ادبیّات تطبیقی بهمثابة ابزار لازم پژوهش، جایگاه ادبیّات تطبیقی را میان سایر نگرشها بررسی کرده و وضعیّت و اهمّیّت آن را در قرن حاضر به بحث و گفتگو گذاشته است. نتیجه اینکه بهواسطۀ تغییرات گسترده در سبک و سیاق مطالعۀ ادبیّات و نقد ادبی همراه با محوریّت روزافزون فنّاوریهای مختلف و دنیای مجازی، ادبیّات تطبیقی میتواند چارچوب مناسبی را برای مطالعۀ مقایسهای ادبیات با سایر رشتهها و علوم فراهم آورد.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
ابراهیم رحیمی زنگنه؛ عطا الماسی
چکیده
در دورة معاصر بهدلیل مشترکات فراوان بین دو فرهنگ ایرانی و عربی، میتوان تشابه افکار و تصاویر و درنهایت مضامین شعری همسان را که البتّه در برخی موارد با دیدگاههای متفاوت همراه هستند، در آثار شعری شاعران دو ملّت بهخوبی حس کرد. بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی، بهمثابة عضوی از جامعة ادبی خویش، نقش مهمّی در بازتاب تحوّلات ...
بیشتر
در دورة معاصر بهدلیل مشترکات فراوان بین دو فرهنگ ایرانی و عربی، میتوان تشابه افکار و تصاویر و درنهایت مضامین شعری همسان را که البتّه در برخی موارد با دیدگاههای متفاوت همراه هستند، در آثار شعری شاعران دو ملّت بهخوبی حس کرد. بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی، بهمثابة عضوی از جامعة ادبی خویش، نقش مهمّی در بازتاب تحوّلات سیاسی و اجتماعی ایفا کردهاند؛ امّا گاهی اوقات واقعیّتهای جامعه، بنا به دلایلی همچون مناسبنبودن فضای سیاسی و اجتماعی، در سرودههای آنها بهصراحت، بیان نمیشود؛ چراکه بیان این واقعیّتها در برخی موارد با نهادهای سیاسی و اجتماعی در تقابل قرار میگرفت؛ از اینرو، دو شاعران برای بیان دیدگاههای خویش از نماد استفاده کردهاند؛ لذا با توجّه به این اصل که ارزیابی درست ادبیّات ملّی و تبیین جایگاه آن در میراث فکری و ادبی بشریت جز با مقایسة ادبیّات ملّتها میسّر نمیشود، نوشتار پیش رو در راستای غنابخشیدن به ادبیّات ملّی و نشاندادن ارزشهای ادبی آن در کنار ادبیّات ملل مختلف، میکوشد تا با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که دامنة پژوهش آن منحصر به تأثیر و تأثّر نیست، بلکه بر زیباییهای هنری تأکید دارد؛ کارکرد نماد را در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی تحلیل کند. بررسیها نشان میدهد نماد با تجربههای روحی و عاطفی این دو شاعر، پیوندی ناگسستنی دارد و بازتابی از سرخوردگیهای هنرمند و شرایط سیاسی - اجتماعی روزگار آنان و راهی برای آشکارکردن زشتیها و خفقان حاکم بر جامعه است.
مقاله پژوهشی
معصومه شعبانی؛ غلی اکبر سام خانیانی؛ حسین فرزانه پور
چکیده
در میان اندیشمندان، متفکّران و ادیبان همواره دو نگاه واقعبینانه و آرمانگرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. در نگاه آرمانی، توجّه به صور خیال و سیر در ملکوت و عالم عرش معطوف است و رنگ واقعیّتهای زمینی در معادلات و محاسبات ذهنی آرمانگرایان بازتاب ندارد؛ بنابراین نگاه آرمانگرا، نگاهی ذهنیّتگرا و غیر کاربردی است. ...
بیشتر
در میان اندیشمندان، متفکّران و ادیبان همواره دو نگاه واقعبینانه و آرمانگرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. در نگاه آرمانی، توجّه به صور خیال و سیر در ملکوت و عالم عرش معطوف است و رنگ واقعیّتهای زمینی در معادلات و محاسبات ذهنی آرمانگرایان بازتاب ندارد؛ بنابراین نگاه آرمانگرا، نگاهی ذهنیّتگرا و غیر کاربردی است. درمقابل آرمانگرایان، میکوشند از تواناییهای فردی و موقعیّت اجتماعی خود، شناختی صحیح و از امکان رسیدن به اهدافشان درکی واقعبینانه ارائه دهند. از آنجا که خاستگاه اندیشه و دستگاه فکری اندیشمندان در تحقّق آرمانها و اهداف آنها بهویژه ایجاد مدل مطلوب حکومت بسیار تأثیرگذار است، بررسی مبانی اندیشۀ آنان در راستای ارائة راهکارهای حلّ مسائل اجتماعی از اهمّیّت حیاتی برخوردار است. براساس این، هدف نوشتار پیش رو، بازشناسی فکری و فلسفی آموزههای مربوط به آیین فرمانروایی و حکومت مطلوب در آثار سعدی و مطابقت آن با نظریّههای آرمانشهری فارابی است. در این مقاله با استفاده از روش تطبیقی، اندیشۀ دو تن از نامآوران عرصۀ فلسفه و ادبیّات، فارابی و سعدی با یکدیگر مقایسه میشوند و مدل مورد نظر هریک در قالب مدینۀ فاضله و جامعۀ ایدهآل ازمنظر واقعگرایی و آرمانگرایی سنجش میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نظریّات سعدی تلفیقی از عملگرایی و آرمانگرایی است؛ چنانکه برخی نظریّات فارابی نیز اینگونه است، امّا مصادیق تفاوتهایی باهم دارند.
مقاله پژوهشی
مجید صالح بک؛ زهرا سلطانی؛ زینب دهقانی
چکیده
نقد پسااستعماری که در ادامۀ نقد پساساختارگرایی ظاهر شد، بر آن است تا راههای متنوّعی را که امپریالیسم و قدرت استعماری برای اعمال فشار و تحکّم در پیش میگیرند، فاش کند؛ فشارهایی که نهتنها از طریق ستم مستقیم نژادی، طبقاتی یا جنسیتی در نظام خودکامة استعماری که از مسیر ادبیّات، هنر و رسانه اعمال میشوند. ماهیّت واکنش به استعمارگری ...
بیشتر
نقد پسااستعماری که در ادامۀ نقد پساساختارگرایی ظاهر شد، بر آن است تا راههای متنوّعی را که امپریالیسم و قدرت استعماری برای اعمال فشار و تحکّم در پیش میگیرند، فاش کند؛ فشارهایی که نهتنها از طریق ستم مستقیم نژادی، طبقاتی یا جنسیتی در نظام خودکامة استعماری که از مسیر ادبیّات، هنر و رسانه اعمال میشوند. ماهیّت واکنش به استعمارگری یکسان نیست؛ درست همانگونه که خود فرایند استعمارگری در هر منطقه شکل منحصربهفردی دارد. در نوشتار پیش رو سعی بر آن است که با مبنا قراردادن رمان عربی موسم هجرت به شمال اثر طیّب صالح نویسندۀ سودانی و رمان سووشون نوشتۀ سیمین دانشور در ادبیّات فارسی به بررسی تطبیقی دو رمان نه ازنظر تأثیر و تأثّر، بلکه ازحیث نحوۀ بازتاب استعمار در این آثار با توجّه به نظریّة پسااستعماری پرداخته شود. نکتة قابل فهم و اثبات اینکه جامعة توصیفشده در هر دو رمان تحت تأثیر استعمار انگلیس قرار گرفته است. در رمان طیّب صالح حضور مستقیم انگلیس و در رمان دانشور خزش پنهانی، آرام و بیصدای فرهنگ غرب در زندگی مردم مشاهده میشود؛ امّا نقطة اشتراک در هردو رمان، مقاومت ضدّ استعماری است. زری در رمان دانشور و مصطفی در رمان طیّب صالح نمونة کاملی از شخصیّتهای مورد مطالعۀ نقد پسااستعماری هستند. تقلید، دیگری، اروپامحوری، فرودست، نژاد، جنسیت و... از مفاهیم بارز نقد پسااستعماری بهشمار میروند که در هر دو رمان قابل بررسی و تحلیل نمونهای هستند.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
اسماعیل علی پور؛ عباس نیک بخت؛ مریم شعبانزاده
چکیده
پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای نگارش «تاریخ ادبیّات تطبیقی فارسی و عربی» براساس «الگوی انواع ادبی» است. نوشتار پیش رو آن دسته از گونههای ادبیّات فارسی و عربی را که میتوانند در نگارش تاریخ ادبیات تطبیقی مورد مطالعه باشند را نشان داده است. پژوهش حاضر بهدنبال یافتن معیارهایی برای تفکیک و طبقهبندی انواع ادبی در ادبیّات ...
بیشتر
پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای نگارش «تاریخ ادبیّات تطبیقی فارسی و عربی» براساس «الگوی انواع ادبی» است. نوشتار پیش رو آن دسته از گونههای ادبیّات فارسی و عربی را که میتوانند در نگارش تاریخ ادبیات تطبیقی مورد مطالعه باشند را نشان داده است. پژوهش حاضر بهدنبال یافتن معیارهایی برای تفکیک و طبقهبندی انواع ادبی در ادبیّات فارسی و عربی است که قابلیّت بررسی تطبیقی در درون یک بافت تاریخی را داشته باشند. این جستار ازلحاظ داشتن رویکرد تطبیقی در بررسی سیر تحوّل تاریخی انواع ادبی فارسی و عربی، متمایز است. یافتههای پژوهش پیش رو نشان میدهد که انواع ادبی قابل طرح در این حوزه را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: «انواع ادبی مشترک» و «انواع ادبی موازی». گروه نخست، آنهایی هستند که از جهاتی اصالت و ریشۀ فارسی یا عربی دارند و گروه دوم، انواع ادبیای که یا درونمایهشان جزء مسائل عامّ بشری است یا اینکه از انواع ادبی وارداتی غربی - اروپایی به حوزۀ ادبیات فارسی و عربی بهشمار میروند.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
علا قبانی؛ ناصر محسنی نیا
چکیده
آشنایی مشرقزمینیان، ازجمله مصریان و ایرانیان، در دو قرن اخیر با مظاهر تمدّن و فرهنگ غرب، از موارد بسیار مؤثّر و قابل توجّه در ادبیّات این دو کشور بهحساب میآید. این موضوع بهویژه در توجّه به انواع ادبی برجستگی بیشتری دارد. یکی از این انواع ادبی که حاصل آشنایی نویسندگان شرقی با ادبیّات اروپایی است، نمایشنامهنویسی و ازجمله نمایشنامههای ...
بیشتر
آشنایی مشرقزمینیان، ازجمله مصریان و ایرانیان، در دو قرن اخیر با مظاهر تمدّن و فرهنگ غرب، از موارد بسیار مؤثّر و قابل توجّه در ادبیّات این دو کشور بهحساب میآید. این موضوع بهویژه در توجّه به انواع ادبی برجستگی بیشتری دارد. یکی از این انواع ادبی که حاصل آشنایی نویسندگان شرقی با ادبیّات اروپایی است، نمایشنامهنویسی و ازجمله نمایشنامههای تاریخی است. نوع بیان حوادث تاریخی در این نوع از نمایشنامهها، نویسندگان معاصر ایران و مصر نیز کوشیدند تا با بهکارگیری این نوع ادبی، به بیان حوادث تاریخی و توضیح سرگذشت شخصیّتهای ملّی و گذشتة خود در قالب نمایشنامههای تاریخی بپردازند. پژوهش حاضر، میزان و ابعاد این تأثیرپذیری در نمایشنامههای تاریخی نویسندگان معاصر ایران و مصر را بررسی و نحوة رشد و توسعة این نوع ادبی را در آثار آنها مشخّص کرده است؛ سپس این حرکت را در دو کشور، تحلیل و بررسی کرده است؛ همچنین معرّفی تاریخچه و مهمترین نمایشنامههای تاریخی و مهمترین نویسندگان دو کشور در این نوع ادبی از دیگر اهداف نوشتار پیش رو است.
مقاله پژوهشی
بهروز قربان زاده؛ شهرام احمدی
چکیده
حافظ شیرازی از شاعران ایرانزمین است که شهرتش را باید در سرودن غزلیات او جستجو کرد. وی بهدلیل احاطة کمنظیر بر فنون بلاغی، غزلیات خود را بهزیبایی و هنرمندانه، بدین آرایهها مزیّن کرده است. شهرت حافظ، همة عالم، حتّی جهان عرب را درنوردیده است. ادیبان عرب از اوایل قرن بیستم به پژوهش پیرامون حافظ پرداختند و اوّلین گام در این زمینه ...
بیشتر
حافظ شیرازی از شاعران ایرانزمین است که شهرتش را باید در سرودن غزلیات او جستجو کرد. وی بهدلیل احاطة کمنظیر بر فنون بلاغی، غزلیات خود را بهزیبایی و هنرمندانه، بدین آرایهها مزیّن کرده است. شهرت حافظ، همة عالم، حتّی جهان عرب را درنوردیده است. ادیبان عرب از اوایل قرن بیستم به پژوهش پیرامون حافظ پرداختند و اوّلین گام در این زمینه را ابراهیم شواربی - مترجم و نویسندة مصری - برداشت. تاکنون بیش از سی ترجمه از دیوان وی به زبان عربی انجام پذیرفته است. ازجمله مشهورترین مترجمان عربزبان اشعار حافظ، عمر شبلی، نویسنده و شاعر معاصر لبنانی که دیوان او را در چهار جلد به نظم عربی برگرداند. نوشتار پیش رو، بر آن است تا به شیوة تطبیقی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، ترجمه عربی شبلی از کنایههای دیوان حافظ را براساس نظریّة آنتوان برمن، نقد و بررسی کند. برآیند پژوهش نشان میدهد که عمر شبلی با توجّه به اینکه نزدیک به بیست سال از عمر خود را در ایران سپری کرده، امّا به بسیاری از مفاهیم کنایی اشعار حافظ پی نبرده است؛ درنتیجه در انتقال مفاهیم عالی غزلیات حافظ به مخاطب عربی، چندان موفّق نبوده است.
تورج زینی وند
چکیده
معرّفی و نقد کتاب، نقدِ نقد، ترجمه (از عربی به فارسی)، گزارش، گفتوگو و...
بیشتر
معرّفی و نقد کتاب، نقدِ نقد، ترجمه (از عربی به فارسی)، گزارش، گفتوگو و...