مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
شکراله تتری؛ فرشاد میرزایی مطلق؛ مسعود سپه وندی
چکیده
این مقاله به بررسی و مقایسة دینامیک حرکتی در منطق الطیرعطار و رسالة الغفران، ابوالعلا معّری میپردازد. هردواثر، بهنوعی سیروسلوک معنوی و سفر روحانی را به تصویر میکشند؛ اما در شیوههای بازنمایی حرکت تفاوتهایی وجود دارد. منطق الطیر بهعنوان یک اثر عرفانی، سیر تکاملی پرندگان در جستجوی حقیقت را نماد انسانهای ...
بیشتر
این مقاله به بررسی و مقایسة دینامیک حرکتی در منطق الطیرعطار و رسالة الغفران، ابوالعلا معّری میپردازد. هردواثر، بهنوعی سیروسلوک معنوی و سفر روحانی را به تصویر میکشند؛ اما در شیوههای بازنمایی حرکت تفاوتهایی وجود دارد. منطق الطیر بهعنوان یک اثر عرفانی، سیر تکاملی پرندگان در جستجوی حقیقت را نماد انسانهای جویای خداوند نشان میدهد، در حالیکه ابوالعلا معّری با دیدگاه فلسفی خاص خود به موضوع سفر و حرکت بهعنوان یک سفر ذهنی و فلسفی پرداخته است. این پژوهش، به بررسی ابعاد مختلف حرکت و مقایسة مفاهیم فلسفی در این دو اثر، میپردازد. هر دو اثر نوعی سیر و سلوک معنوی و فلسفی را با دیدگاهها و جهان بینی متفاوتی به تصویر میکشند. در حالی که عطار با بهرهگیری از استعارههای عرفانی به تبیین سفری روحانی به سوی حقیقت نهایی پرداخته، معّری با دیدگاهی فلسفی و شکگرایانه به سفر ذهنی و انتقادی از باورهای دینی و اجتماعی زمان خود پرداخته است. هدف این پژوهش بررسی عمق و معنای حرکت درهر دو اثر و تحلیل تطبیقی این حرکت از منظر عرفانی و فلسفی است. این مطالعه با استفاده از رویکرد تطبیقی و تحلیل محتوا به بررسی ریشهها، ویژگیها و نتایج این حرکتها در دو اثر میپردازد. نتایج نشان میدهد که حرکت در منطق الطیر، نماد سفری روحانی به سوی کمال است، در حالی که در الغفران معّری، حرکتی فلسفی و ذهنی در راستای نقد جهانبینیهای سنتی است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
علی خالقی؛ محمودرضا توکلی محمدی؛ حمید متولی زاده
چکیده
نقد روانشناسی و روانکاوی در دوره معاصر، تحت تأثیر گسترش روزافزون نقد ادبی و مطالعات میانرشتهای، بخش وسیعی از پژوهشهای ادبی را به خود اختصاص داده و با توجه به رابطه تنگاتنگ ادبیات با روانشناسی از نظر بازتاب هیجانات، احساسات و عوامل روحی و فردی این رویکرد، توجّه ویژه ای به آن شد. در میان موضوعات روانکاوی، مضمون عشق و تبیین ...
بیشتر
نقد روانشناسی و روانکاوی در دوره معاصر، تحت تأثیر گسترش روزافزون نقد ادبی و مطالعات میانرشتهای، بخش وسیعی از پژوهشهای ادبی را به خود اختصاص داده و با توجه به رابطه تنگاتنگ ادبیات با روانشناسی از نظر بازتاب هیجانات، احساسات و عوامل روحی و فردی این رویکرد، توجّه ویژه ای به آن شد. در میان موضوعات روانکاوی، مضمون عشق و تبیین ابعاد و هویّت این پدیده بنیادین بشری، از اهمیّت بسزایی برخوردار است و میتوان جهانبینیهای شاعران درباره این موضوع را با بررسی این اشعار سنجید. مفهوم عشق یکی از مسائل مورد بحث در رواندرمانگری اگزیستانسال است. این مفهوم را به دلیل تعارضات و کشمکشهایی که ایجاد میکند و پویایی که از آن برخوردار است، می توان در اشعار و اندیشه شاعران از طرق نظریه «اروین یالوم» بررسی کرد. براین اساس پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و مکتب آمریکایی درصدد بررسی عشق در شعر صائب تبریزی و ابن رومی بر اساس نظریه اروین یالوم است. نتایج تحقیق نشان میدهد که صائب و ابنرومی، عشق را توأم با مسأله تنهایی مطرح کرده و آن را زمینهای برای برونرفت از حالت تنهایی اگزیستانسیال مطرح کردهاند. با این حال، شعر صائب بیشتر جنبه عرفانی و تعارضات الهی عشق و شعر ابنرومی بیشتر جنبه دنیوی و تعارضات مادی عشق را بیان کرده است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
رمضان رضائی؛ علیرضا جلالی
چکیده
یکی از مهمترین گونههای ادبی جدید «رمان رئالیستی دیجیتال» است که از دادههای دیجیتالی، اطلاعاتی و تکنیکهای فنآوری برای ساختن کالبد روایی و محتوایی بهره گرفته است. این گونة ادبیِ جدید در پرتو واقعیت دیجیتال مجازی و مسائل انسان معاصر به دگرگونیهایی می پردازد که فرد را برای عبور از دنیای واقعی به دنیای مجازی همراهی می ...
بیشتر
یکی از مهمترین گونههای ادبی جدید «رمان رئالیستی دیجیتال» است که از دادههای دیجیتالی، اطلاعاتی و تکنیکهای فنآوری برای ساختن کالبد روایی و محتوایی بهره گرفته است. این گونة ادبیِ جدید در پرتو واقعیت دیجیتال مجازی و مسائل انسان معاصر به دگرگونیهایی می پردازد که فرد را برای عبور از دنیای واقعی به دنیای مجازی همراهی می کند. محمد سناجله در ادبیات عربی و لیلا صادقی در ادبیات پارسی به این گونة جدیدِ روایی نظر داشته و آثاری را در این زمینه خلق کردهاند. هدف از انجام این پژوهش واکاوی انگیزه های نویسندگان یاد شده در پرداختن به این گونه جدید ادبی و یافتن نقاط اشتراک و تفاوت آثار آنهاست. مهمترین نتایج این جستار که با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه رمانهای مذکور میپردازد، حاکی از آن است که در این رمانها از نظر ظاهر و محتوا و نیز انتقال انسان از دنیای واقعی به دنیای مجازی، با یکدیگر شباهت دارند؛ اما در نحوة به کارگیری این عناصر با یکدیگر تفاوت دارد. به عنوان مثال سناجله از سه نوع تصویر یعنی تصویر متحرک همراه با صدا، تصویر ثابت همراه با صدا و تصویر ثابت بدون صدا بهره گرفته است، حال آنکه لیلا صادقی، تنها از نوع سوم؛ یعنی تصویر ثابت و بدون صدا بهره گرفته است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
مالک عبدی؛ مینا پیرزادنیا؛ زینب چنانی
چکیده
نمادهای واقعی تخیُّلگریز بوده و مفاهیم و صور انتزاعی نیز به صورت بنیادین پیوندی با نمادهای رئالیستی ندارند، اما محمل ادبیات آوردگاهی است که این دو سویة ناهمگون از تأملات منطقگریز را واجد پیوندی ناگسستنی میکند، به گونهای که گاه مرز میان آنها قابل تشخیص نیست، بخصوص در مؤلفههایی چون رازگونگی، پوچگرایی، فضای وهمآلود، ...
بیشتر
نمادهای واقعی تخیُّلگریز بوده و مفاهیم و صور انتزاعی نیز به صورت بنیادین پیوندی با نمادهای رئالیستی ندارند، اما محمل ادبیات آوردگاهی است که این دو سویة ناهمگون از تأملات منطقگریز را واجد پیوندی ناگسستنی میکند، به گونهای که گاه مرز میان آنها قابل تشخیص نیست، بخصوص در مؤلفههایی چون رازگونگی، پوچگرایی، فضای وهمآلود، دگردیسی و مسخشدگی و تا حدودی صوفیگری. شاید شرایط سیاسی و اجتماعی موجود در جوامع نکبتزدة جهانی، نویسندگان را به این سبک فراخوانده و باعث شده نویسنده با زبانی رمزگونه و تلفیق نمادین واقعیت وخیال، واقعیتهای جامعه را به تصویر کشد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفههای رئالیسم جادویی در دو رمان شجرة العابد از عمار علی و «کافکا در کرانه» از موراکامی پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که عناصر وهم وخیال، تنهایی، اوضاع سیاسی-اجتماعی، سکوت و بایکوت اختیاری، حضور موجودات فراحسی، ورازگونگی وپوچگرایی در این دو رمان استعمال شده است. عناصری چون استحاله و دگردیسی و صوفیگری تنها در رمان شجرة العابد، و مؤلفههایی چون پوچگرایی وفضای متعفن فقط در رمان کافکا کاربرد داشته است. برجسته ترین این مؤلفه ها در شجرة العابد ترسیم فضای تعفن آلود و جنبه متصوفانه بوده، و مؤلفههای برجسته رمان کافکا تقابل، پوچانگاری و رازگونگی بوده است. عمار علی به اوضاع نابسامان جامعه، مسائل اجتماعی و نمادهای عرفانی پرداخته است، اما موراکامی به مسائل انسانی در جامعه خود از جمله به تنهایی، پوچی ومرگ ومسائل فرهنگی اشاره کرده است. گاه نیز اشارات فراواقعی موراکامی قهری، انقباضی، انزواطلبانه و از روی اعتماد به عناصر مادی بوده، در حالیکه نگاه غالب در نزد عمار علی انبساطی، خودخواسته، غیرمادی وعاطفه محور بوده است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
مینا غانمی اصل عربی؛ ناصر زارع؛ سید حیدر فرع شیرازی؛ خداداد بحری
چکیده
نشانهشناسی رویکردی علمی مبنی بر فهم دلالتهای بنیادین نشانهها است، این مفهوم را میتوان ازجمله تئوریهای برجستۀ علم منطق دانست. عمده توجّه نشانهشناسی مربوط به چیستی نشانهها و عملکرد آنها است. عدول از دلالت صریح و عرضۀ تصویری ضمنی از یک نشانه، بارزترین کارآیی نشانهشناسی میباشد. در این پژوهش سعی بر این است که نماد «پرستو» ...
بیشتر
نشانهشناسی رویکردی علمی مبنی بر فهم دلالتهای بنیادین نشانهها است، این مفهوم را میتوان ازجمله تئوریهای برجستۀ علم منطق دانست. عمده توجّه نشانهشناسی مربوط به چیستی نشانهها و عملکرد آنها است. عدول از دلالت صریح و عرضۀ تصویری ضمنی از یک نشانه، بارزترین کارآیی نشانهشناسی میباشد. در این پژوهش سعی بر این است که نماد «پرستو» را در شعر برخی شاعران معاصر فارسی و عربی مورد بررسی قرار دهیم. در این بین نمونههایی از اشعار معاصر شاعران برجستۀ عرب و ایرانی را بهعنوان دامنۀ پژوهش برگزیدهایم. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با مورد توجّه قرار دادن نظریۀ نشانهشناسی، مطالعهای میان دو حوزۀ شعر معاصر فارسی و عربی بهشمار میآید و خواهان نمایان ساختن دلالتهای معنایی ضمنی از نماد «پرستو» است. بدین منظور قصد داریم مدلولهای بهکار رفته در خصوص نماد پرستو را مطالعه و از وجوه مثبت و منفی این نشانهها و عوامل شکلگیری آنها در شعر شاعران معاصر فارسی و عربی پرده برداریم. از اینرو محورهای پژوهش حاضر دلالتهایی مثبت و منفی از نماد پرستو را دربرمیگیرد. یافتههای پژوهش نشان از بازتاب اساسی این پرنده در شعر شاعرانی است که تحت تأثیر فضای سیاسی، اجتماعی و دغدغههای شخصی بهدنبال آرمانشهر خویش بودهاند و دلالتهایی چون آزادی، بازگشت به وطن، انساندوستی و زایایی را بهواسطۀ این نشانه بیان کردهاند. شاعران در پی استفاده از نماد پرستو بیش از آنکه منفینگر باشند، نگرشی مثبت نسبت به موضوعات داشتهاند و این مهم در سرودههایشان منعکس شده است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
احمد لامعی گیو؛ سمیه اقبالی نسب
چکیده
فصل بهار، یکی از موضوعات اصلی در حوزة وصف است که از دیرباز در ادبیّات، به شیوههایی خلاّقانه، ظهور و بروز یافته است. صفی الدّین حلّی، شاعر ادبیّات عربی و منوچهری دامغانی، شاعر ادب فارسی در توصیف بهار، چکامههایی ارزنده و زیبا سرودهاند. آنها ضمن آشنایی با علوم موسیقی، با بهرهگیری از توانایی ستودنی خود در مشاهدة طبیعت باطراوت ...
بیشتر
فصل بهار، یکی از موضوعات اصلی در حوزة وصف است که از دیرباز در ادبیّات، به شیوههایی خلاّقانه، ظهور و بروز یافته است. صفی الدّین حلّی، شاعر ادبیّات عربی و منوچهری دامغانی، شاعر ادب فارسی در توصیف بهار، چکامههایی ارزنده و زیبا سرودهاند. آنها ضمن آشنایی با علوم موسیقی، با بهرهگیری از توانایی ستودنی خود در مشاهدة طبیعت باطراوت و دنیای شگفتانگیز پیرامونشان توانستهاند مظاهر بهار را زیباتر از آنچه در واقعیّت است، به تصویر آورند. پژوهش حاضر کوشیده است تا به شیوة کتابخانهای به تبیین جایگاه ادبی دو شاعر شهیر بپردازد و بارزترین مضامین توصیف بهار در اشعار آنان را با رویکرد تحلیلی- تطبیقی، مطابق مکتب ادبیّات تطبیقی فرانسه مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان میدهد که شاعران، با بهرهگیری از هنر و توانمندی شگفت خود در توصیف دگرگونیهای بهار، تصاویری نو و بدیع آفریدهاند. مفاهیمی چون رستاخیز طبیعت، ابرهای گهربار، آسمان نیلگون، رودهای خروشان، آوای پرندگان، جوانهها و شکوفههای رنگین، گلهای رنگارنگ، نسیم خوشبو، فضای عطرآگین بوستان، در اشعار شاعران، بیشترین بسامد را دارد. به نظر میرسد منوچهری، حتّی در مدایح خود، وصف بهار را از یاد نمیبرد، امّا در شعر حلّی، مدح ممدوح، گاه در میان توصیف بهار، جلوهای پُررنگتر دارد.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
زیبا محمودی؛ علیرضا منوچهریان؛ محمدحسن حسنزاده نیری؛ غلامرضا مستعلی پارسا
چکیده
تحلیل و مقایسۀ متون با یکدیگر در حوزۀ نقد و نظریه یکی از روشهای جدید و کاربردی تحقیق به شمار میرود، در این راستا نظریۀ بینامتنیت بسیار مورد توجه منتقدین آثار کلاسیک و جدید است که با ادبیات تطبیقی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد، عمدهترین مسأله در نظریۀ بینامتنیت کشف شباهتهای متون است و دانشمندان این نظریه معتقدندکه متن نظامی بسته ...
بیشتر
تحلیل و مقایسۀ متون با یکدیگر در حوزۀ نقد و نظریه یکی از روشهای جدید و کاربردی تحقیق به شمار میرود، در این راستا نظریۀ بینامتنیت بسیار مورد توجه منتقدین آثار کلاسیک و جدید است که با ادبیات تطبیقی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد، عمدهترین مسأله در نظریۀ بینامتنیت کشف شباهتهای متون است و دانشمندان این نظریه معتقدندکه متن نظامی بسته نیست و متون در حال گفتوگو با یکدیگر هستند و هیچ متنی بدون پیشمتن به وجود نیامده و هر متنی بر پایۀ متون پیشین خلق شده است، از این رو تطبیق متون ادبی ملل گوناگون ممکن است سبب کشف مضامین مشترک میان آثار شاعران و نویسندگان با یکدیگر شود. یکی از شعرای غزلسرای عرب که در قرن هفتم میزیسته، شابظریف است که معاصر با سعدی و متقدم بر حافظ است. اصلیترین مضمون در دیوان او عشق و بیان احوال عاشق و معشوق است. اشعار او شباهتهای مضمونی گوناگونی با غزلیات حافظ و کلیات سعدی دارد که شامل مواردی مانند نصیحتناپذیری عاشق، وفای عهد، اشکریزی عاشق، دیدار عاشق و معشوق، فراق و... است. از این روی در این جستار با بهره جستن از نظریۀ بینامتنیت کریستوا به تحلیل و بررسی برخی از موارد قرابت و تشابه مضامین شابظریف با کلیات سعدی و حافظ پرداخته و نمونههایی از وحدت و تقارب مضامین آنان را بیان کردهایم.