مقاله پژوهشی
اقدس بهزادی پور؛ انسیه خزعلی؛ عواد کاظم الغزی؛ علی عباسی
چکیده
مفهوم پایداری، در بستر متن و تصویر، هماره با مسئلۀ فلسطین، بهعنوان چارچوب اصلی ادبیات مقاومت، گره خورده است. این پیوند، نتیجۀ آن است که زبان در خط و شکل نوشتاری خود جنبۀ تصویری و ویژگی بصری دارد. درمقابل، کاریکاتور در اندیشه و مفهوم خود، حامل ویژگی جداییناپذیر زبانی است. وجوه مشترکی که در این دو سبک هنری (کاریکاتور و شعر) همچون نشانههای ...
بیشتر
مفهوم پایداری، در بستر متن و تصویر، هماره با مسئلۀ فلسطین، بهعنوان چارچوب اصلی ادبیات مقاومت، گره خورده است. این پیوند، نتیجۀ آن است که زبان در خط و شکل نوشتاری خود جنبۀ تصویری و ویژگی بصری دارد. درمقابل، کاریکاتور در اندیشه و مفهوم خود، حامل ویژگی جداییناپذیر زبانی است. وجوه مشترکی که در این دو سبک هنری (کاریکاتور و شعر) همچون نشانههای پنهان استعاره، مجاز، تشبیه و سایر نشانههای لایهای وجود دارد و همچنین تأثیرگذاری غیر قابل انکار این دو گونه در عامه مردم، موجب شد که آثار دو تن از نامآوران این عرصه، یعنی ابراهیم نصرالله و ناجی العلی بررسی و با معیارهای نقدی واحد سنجش و تحلیل شوند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نشانه - معناشناسی و الگوهای روایی - مفهومی، درپی شناخت مشترکات و تفاوتهای این دو گونة هنری برآمده است. یافتههای جستار پیش رو در بررسی کاریکاتورها و اشعار با موضوع واحد چنین است که در بخش نشانههای لایهای؛ از قبیل جلوههای جانشینی، استعاری و تشبیهی، همچنین مشترکات همنشینی، ترادف و تضاد و بهرهگیری از مجاز هردو گونه اشتراکات و مشابهتهای فراوان دارند، اما در بررسی روایی - مفهومی؛ تمایزاتی نیز بین دو گونه مشهود است؛ بهگونهای که در اشعار نصرالله، ضمن نمود بردار حرکتی و رنگ، جنبة روایتی غلبه دارد و در کاریکاتورهای ناجی العلی، جنبة مفهومی و نمادین الگوی غالب است و عنصر رنگ در سیاه و سفیدبودن کاریکاتورها تجلّی مییابد.
مقاله پژوهشی
وحید سبزیان پور؛ هدی رضایی؛ فریده احمدی
چکیده
ادبیات فارسی و عربی گنجینه گرانبهایی از حکمت و معرفت است؛ مفاهیم اخلاقی و انسانی در این دو ادب برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآنی و نیز میراث فرهنگی ایرانیان پیش از اسلام است. صبر یکی از مفاهیمی است که در فرهنگ اسلامی، عربی و فارسی از زوایای مختلفی مورد توجّه حکیمان، شاعران و گویندگان قرار گرفته است، ازجمله توصیه به صبر، آثار و نتایج ...
بیشتر
ادبیات فارسی و عربی گنجینه گرانبهایی از حکمت و معرفت است؛ مفاهیم اخلاقی و انسانی در این دو ادب برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآنی و نیز میراث فرهنگی ایرانیان پیش از اسلام است. صبر یکی از مفاهیمی است که در فرهنگ اسلامی، عربی و فارسی از زوایای مختلفی مورد توجّه حکیمان، شاعران و گویندگان قرار گرفته است، ازجمله توصیه به صبر، آثار و نتایج صبر، انواع صبر و... . آنچه در نگاه سطحی و شتابان بهنظر میرسد، وامداری ادب فارسی از ادب عربی و اسلامی است؛ زیرا در شرح و توضیح متون ادب فارسی همچون گلستان، بوستان، دیوان حافظ، دیوان ناصرخسرو، مثنوی و... شواهد بسیاری از ادب عربی دیده میشود؛ در حالی که مضمون صبر در ایران پیش از اسلام وجود داشته و نشانهها و سرنخهای آن را میتوان در ادب عربی قدیم یافت. هدف پژوهش حاضر معرّفی خوشهای از خرمن فرهنگ و ادب ایرانیان باستان است که برای بسیاری از صاحبنظران و شارحان متون ادب فارسی مغفول مانده است. نتایج نوشتار پیش رو نشان داده است که ایرانیان پیش از اسلام با این مضمون آشنا بودهاند، تعابیر مربوط به آن به ادب عربی نفوذ کرده؛ سپس سرچشمة بسیاری از تعبیرهای ادبی شده است.
مقاله پژوهشی
حسن سوری
چکیده
ایلیا ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی، از مکتب رمانتیسم متأثّر بودهاند و برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب دادهاند و همین امر باعث ایجاد وجوه مشترکی در آثار و اشعار این دو شاعر لبنانی و ایرانی شده و امکان بررسی و مقایسه تطبیقی مضامین شعری آنها را فراهم ساخته است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی براساس ...
بیشتر
ایلیا ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی، از مکتب رمانتیسم متأثّر بودهاند و برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب دادهاند و همین امر باعث ایجاد وجوه مشترکی در آثار و اشعار این دو شاعر لبنانی و ایرانی شده و امکان بررسی و مقایسه تطبیقی مضامین شعری آنها را فراهم ساخته است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه مضامین مشترک در اشعار این دو شاعر پرداخته و تشابه و تفاوت اندیشه و دیدگاه هر دو شاعر را در مضامین بهدستآمده بیان میدارد. عشق و محبّت، شکوه از تنهایی، زن، طبیعتگرایی، وطندوستی، توجّه به تاریخ و دین، مدح، رثا و داستانهای شعری از مضمونهای مشترکی است که در شعر ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی نمود یافتهاند. یافتههای پژوهش حاضر، بیانگر این است که اگرچه اندیشه و افکار دو شاعر در مضامین ذکرشده به هم نزدیک است، امّا نقطه متفاوت در نگاه آنها تأمّل و تفکّر مشهود و وجهه اجتماعی برجسته در اشعار ابوماضی و درمقابل، وجهه فردی غالب و احساس و عاطفه پررنگتر در اشعار معینی کرمانشاهی است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
شیوا صادقی؛ علی سلیمی؛ الیاس نورایی
چکیده
برپایه الگوهای علوم شناختی و در رویکردهای معنیشناسی، استعارههای مفهومی پا به عرصه ادبیات گذاشتند. استعاره های مفهومی همانهایی بودند که نخستینبار جورج لیکاف و مارک جانسون مدّعی طرح آن شدند. انگاره هایی که ویژگی قلمرو مبدأ را تعیین می کنند و بر قلمرو مقصد نگاشته می شوند. تجربیاتی حسی که نتیجه تعامل ما با محیط پیرامونمان ...
بیشتر
برپایه الگوهای علوم شناختی و در رویکردهای معنیشناسی، استعارههای مفهومی پا به عرصه ادبیات گذاشتند. استعاره های مفهومی همانهایی بودند که نخستینبار جورج لیکاف و مارک جانسون مدّعی طرح آن شدند. انگاره هایی که ویژگی قلمرو مبدأ را تعیین می کنند و بر قلمرو مقصد نگاشته می شوند. تجربیاتی حسی که نتیجه تعامل ما با محیط پیرامونمان هستند. پژوهش حاضر استعاره های مفهومی (جهتی، ساختاری و هستیشناختی) را در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی بررسی کرده تا ضمن واکاوی میزان استفادة دو شاعر از این الگو، جهت گیری و سمت و سوی دو شاعر را در استفاده از این تصاویر بشناسد. پس از بررسی اشعار این دو شاعر، بهطور جداگانه مشخّص شد که هردو شاعر، بهصورت کاملاً متعادل از این استعارهها در اشعارشان بهره برده اند و با استفاده از تصاویر حاصل از استعاره های مفهومی، به شعرشان پویایی، پیوستگی، سرعت و شتاب بخشیده اند. با این تفاوت که خلیل مطران از این مفاهیم درراستای تصویرسازی در تمامی مواضع و جهت ها (عشق، سیاست، وطن، جهل، ستم و...) بهره برده است؛ اما گلچین گیلانی بهجز در مواردی اندک، از این استعاره های مفهومی در تصویرسازی طبیعت و انتقال احساسات خود استفاده کرده است.
مقاله پژوهشی
ادبیات معاصر
نجات غیبی پور حاجی ور؛ امید جهان بخت لیلی؛ فرهاد رجبی
چکیده
سورئالیسم بهعنوان یک جنبش هنری - اجتماعیِ بنیاد ستیز در قرن بیستم از زمان شکلگیری در غرب در پی آن بود که جهانبینی و نگرش انسان را نسبت به تحوّلات بشری تغییر دهد و در این پویش، کشف ذهن ناخودآگاه انسان را بهعنوان روشی برای آفرینش اثر هنری قلمداد میکرد و در این گذار، توانست حوزههای زبانی بسیاری را تحت شعاع قرار دهد. شعر ...
بیشتر
سورئالیسم بهعنوان یک جنبش هنری - اجتماعیِ بنیاد ستیز در قرن بیستم از زمان شکلگیری در غرب در پی آن بود که جهانبینی و نگرش انسان را نسبت به تحوّلات بشری تغییر دهد و در این پویش، کشف ذهن ناخودآگاه انسان را بهعنوان روشی برای آفرینش اثر هنری قلمداد میکرد و در این گذار، توانست حوزههای زبانی بسیاری را تحت شعاع قرار دهد. شعر نیما یوشیج و سِرکون بولُص (1946-2007) شاعر معاصر عراقی بهعنوان دو تن از پیشگامان سبک شعری جدید، دربردارندۀ برخی از رویکردها و سبکهای ادبی جریانساز است که با خلق اندیشههای نوین و دگردیسی در قالب و سطوح به ادبیات و بهویژه شعر، روحی دوباره بخشیده و خواستار پیدایش ادبیاتی نو و همگام با زندگی امروزی بوده است. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، مجموعۀ «افسانه» اثر نیما یوشیج و «إذا کنت نائماً فی مرکب نوح» اثر سرکون بولص را بررسی، سپس به وجوه تشابه، تفاوت و کیفیت حضور شناسههای سورئالیسم در آن دو پرداخته است. یافتههای پژوهش گویای تبلور مؤلّفههای سورئالیستی همچون نگارش خودبهخودی، رؤیا، تصاویر شگفت، گسست زمان و مکان و عشق در هر دو مجموعه است. با این تفاوت که چهار مؤلّفۀ نخست، بسامد تقریباً یکسانی دارند؛ اما ماهیت عنصر عشق در منظومۀ افسانه، همان عشق عفیفِ توأم با شوق و نزاکت است، در حالی که این شاخصه در شعر بولص، تصویری کامپرور، اروتیک و بهدور از ارزشهای اجتماعی را بهنمایش میگذارد.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
حانیه مجیدی فرد؛ احمدرضا حیدریان شهری؛ صدیقی بهار؛ اسماعیل تاج بخش
چکیده
اخلاق، از ضروریترین عناصر زندگی اجتماعی انسان است و بین زیست اخلاقی و کمال انسان و همچنین دست یافتن به آزادی و رهایی، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. میخائیل نعیمه از ادیبان صوفیگرا در ادبیات معاصر عربی و احمد شاملو از شاعران نوگرای معاصر، در ادبیات فارسی محسوب میشوند؛ آن دو، رهایی و آزادی را وابسته به اراده فردی میدانند؛ ...
بیشتر
اخلاق، از ضروریترین عناصر زندگی اجتماعی انسان است و بین زیست اخلاقی و کمال انسان و همچنین دست یافتن به آزادی و رهایی، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. میخائیل نعیمه از ادیبان صوفیگرا در ادبیات معاصر عربی و احمد شاملو از شاعران نوگرای معاصر، در ادبیات فارسی محسوب میشوند؛ آن دو، رهایی و آزادی را وابسته به اراده فردی میدانند؛ هدف از پژوهش حاضر، دریافتن گزارههای ارزشی و هنجارهای اخلاقی مورد نظر میخائیل نعیمه و احمد شاملو در تجربه رهایی است. این پژوهش، ابتدا به گزارههای ارزشی و سپس به هنجارهای اخلاقی مشترک آنها، اشاره میکند و در انتها، به چگونگی بازنمایی گزارههای ارزشی و هنجارهای اخلاقی در مفهوم رهایی، میپردازد. نگارندگان کوشیدهاند تا با کاربست روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به خوانش آثار این ادیب و شاعر بپردازند. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد که گزارههای ارزشی این دو ادیب و شاعر، مشترک بوده است و تفاوت در انعکاس این گزارهها، در آثارشان، با توجّه به گفتمانشان، خواهد بود؛ به این صورت که تفکّر وحدت وجود در آثار میخائیل نعیمه فعالتر عمل میکند و در آثار شاملو، ایدئولوژی عشق پررنگتر خود را نشان میدهد و گفتمانهایی که این دو، در آثارشان برگزیدهاند، در بازنمایی این گزارههای اخلاقی در رسیدن به رهایی، تأثیر گذاشته است، بهگونهای که در آثار نعیمه، با توجّه به گفتمان عرفانی، رهایی روحی و معنوی بازنمایی میشود و در آثار شاملو، بازتاب این گزارههای ارزشی و اخلاقی، براساس گفتمان حماسی، رهایی اجتماعی است.
مقاله پژوهشی
علی نوری؛ علی اکبر مرادیان قبادی
چکیده
جانبخشی، گونهای از تمهیدات ادبی و تصاویر بلاغی است که بهقصد خیالانگیزی و اثرگذاری در آثار ادبی به کار گرفته میشود. بلاغیان مسلمان پیشتر در بحث استعارۀ مکنیه، اشارات دقیقی به چند و چون این نوع استعاره کردهاند؛ اما از فروع و گونههای آن نامی نبردهاند. امروزه نیز صاحبنظران این حوزه، ضمن تکرار سخن گذشتگان، تحت ...
بیشتر
جانبخشی، گونهای از تمهیدات ادبی و تصاویر بلاغی است که بهقصد خیالانگیزی و اثرگذاری در آثار ادبی به کار گرفته میشود. بلاغیان مسلمان پیشتر در بحث استعارۀ مکنیه، اشارات دقیقی به چند و چون این نوع استعاره کردهاند؛ اما از فروع و گونههای آن نامی نبردهاند. امروزه نیز صاحبنظران این حوزه، ضمن تکرار سخن گذشتگان، تحت تأثیر برخی از نظریههای غربی، استعارۀ مکنیه را شامل گونههای مختلف تشخیص دانستهاند. در این جستار، فرض بر این است که بتوان با طرح مثالها و شواهدی از ادب فارسی و عربی جلوهها و گونههایی از جانبخشی را در استعارۀ مصرّحه نیز نشان داد. یافتههای این پژوهش، افق دید خالقان و ناقدان آثار ادبی را تغییر خواهد داد و بهتبع آن، تحولاتی در دستهبندی و بررسی آرایههای بلاغی ایجاد خواهد شد. در پایان به این نتایج دست یافتیم که استعارۀ مصرّحه نیز ظرفیت انعکاس جانبخشی را دارد که مهمترین گونههای آن عبارتاند از استعارههای مصرّحۀ مبتنی بر تشبیه اشیاء، گیاهان یا معقولات به انسان و حیوان.