ادبیّات تطبیقی از یک سو، مطالعة ادبیّات در محدودة کشوری خاص و از سویی دیگر، مطالعة ارتباطات بین ادبیّات و سایر حوزههای دانش بشری است. این حوزه در ایران، مانند هر کشور دیگری مورد توجّه پژوهشگران آن قرار گرفته است و روز به روز به حجم بروندادهای آن افزوده میشود. با عنایت به اینکه لازمة مدیریت هدفمند علم و دانش، حصول شناخت و ارزیابی ...
بیشتر
ادبیّات تطبیقی از یک سو، مطالعة ادبیّات در محدودة کشوری خاص و از سویی دیگر، مطالعة ارتباطات بین ادبیّات و سایر حوزههای دانش بشری است. این حوزه در ایران، مانند هر کشور دیگری مورد توجّه پژوهشگران آن قرار گرفته است و روز به روز به حجم بروندادهای آن افزوده میشود. با عنایت به اینکه لازمة مدیریت هدفمند علم و دانش، حصول شناخت و ارزیابی مستدل از وضعیت کنونی یک حوزۀ علمی است، این پژوهش با هدف ارزیابی و علمسنجی، خوشهبندی و ترسیم نقشة دانش ادبیّات تطبیقی در ایران، بر اساس تولیدات علمی آن انجام گرفته است. جامعة مورد مطالعه، تمام مدارک این حوزه در تمام قالبهای اطّلاعاتی است و روش پژوهش، بر اساس تحلیل همواژگانی متون میباشد. یافتههای به دست آمده شامل: ارزیابی کلّی از انتشارات، نرخ رشد مدارک، همکاری و همنویسندگی، روابط میانرشتهای، تعیین مجلاّت هسته، مفاهیم داغ و پر استفاده، خوشهبندی مفاهیم و ترسیم نقشة دانش است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که روند انتشارات این حوزه در هفت سال اخیر رو به ازدیاد است و نرخ رشد آن معادل 34/15% محاسبه گردید. در این میان، رشد مقالهها بیش از سایر مدارک است. در این پژوهش مشخّص گردید، بیش از 65% مقالهها در ده مجلّه منتشر میشود. همچنین در این پژوهش مشخّص شد، همکاری و همنویسندگی در سطح ضعیفی است. بر اساس خوشهبندی مفاهیم، مشخّص شد که مدارک این حوزه در ایران، در 19 خوشة اطّلاعاتی دستهبندی میشوند و بیشتر مفاهیم در محور مقایسة ادبیّات فارسی و عربی بوده است. ترسیم نقشة این حوزه نیز نشان داد، روابط پیچیدهای بین مدارک و متون این حوزه در ایران در جریان است.
شعر فارسی سدة هشتم هجری، سرشار از نمادها و رموز عرفانی است که حاصل نوآوری و استعداد شاعران این دوره، تحت تأثیر مضامین عرفان ابن عربی است. از جملة این نمادها، نماد «طبیب» است که مضامین مشابه و همسانی از آن در مقایسه با شعر فارسی، در ادبیات دورة عبّاسی نیز نمود دارد. این مقاله به بررسی تطبیقی نماد «طبیب» بر اساس مکتب آمریکایی ...
بیشتر
شعر فارسی سدة هشتم هجری، سرشار از نمادها و رموز عرفانی است که حاصل نوآوری و استعداد شاعران این دوره، تحت تأثیر مضامین عرفان ابن عربی است. از جملة این نمادها، نماد «طبیب» است که مضامین مشابه و همسانی از آن در مقایسه با شعر فارسی، در ادبیات دورة عبّاسی نیز نمود دارد. این مقاله به بررسی تطبیقی نماد «طبیب» بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، در شعر شاعران دو دوره میپردازد.
طبیب غالباً در شعر شاعران دورة عبّاسی، نماد طبیب معروف است؛ هرچند برخی شاعران آن را برای وصف ممدوح و ستایشِ توانایی، درمانگری و چارهاندیشی او یا وصف معشوق به کار بردهاند. شاعران زبان فارسی نماد طبیب را از معنای مادّی و زمینی به معنای رمزی و عرفانی سوق دادهاند؛ امّا در شعر شاعران دورة عبّاسی نمادّ مادّی دارد. از سویی دیگر، بافت معنوی تصویرهای نمادین شاعران عبّاسی از طبیب، تکمعنایی است؛ در صورتی که تصویر نمادین شاعران فارسی، سه بافت لغوی معمول، سنّت ادبی و عارفانه دارد. در حقیقت، تصاویر نمادین شاعران فارسی، برخلاف شاعران دورة عبّاسی که تکمعنایی است، میان حقیقت و مجاز شناور است.
اندیشة انتظار و بیان سیمای امام مهدی (عج) در شعر شاعران متعهّد به اهلبیت (ع) از دیرباز تاکنون؛ بویژه در شعر دورة معاصر، بوفور دیده میشود. شاعران معاصر، باب جدیدی را در زمینة شعر و ادب، به نام ادبیّات مهدوی گشودند و از دریچة شعر، امام مهدی (عج) را به عنوان منجی آخرالزّمان به تشنگان حقیقت معرّفی کردند. سیّد رضا موسوی هندی، شیخ محسن ابوالحب، ...
بیشتر
اندیشة انتظار و بیان سیمای امام مهدی (عج) در شعر شاعران متعهّد به اهلبیت (ع) از دیرباز تاکنون؛ بویژه در شعر دورة معاصر، بوفور دیده میشود. شاعران معاصر، باب جدیدی را در زمینة شعر و ادب، به نام ادبیّات مهدوی گشودند و از دریچة شعر، امام مهدی (عج) را به عنوان منجی آخرالزّمان به تشنگان حقیقت معرّفی کردند. سیّد رضا موسوی هندی، شیخ محسن ابوالحب، سلمان هراتی و قیصر امینپور، از شاعران معاصر مطرح در ادبیّات متعهّد هستند. در مقالة حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی از اشعار این شاعران، به بررسی تطبیقی سیمای امام مهدی (عج) در شعر معاصر فارسی و عربی پرداخته شده است. مباحثی همچون ولادت امام عصر (عج)، غیبت، انتظار، بشارت به ظهور منجی آخرالزّمان و توصیف ویژگیهای مدینة فاضلة مهدوی، از جمله مضامین مشترک در شعر شاعران مورد بحث است؛ امّا موضوعاتی همچون القاب، رجعت و نیز پاسخ به انحرافات در زمینة موضوعات مربوط به مهدویت، در شعر برخی از آنان همچون سیّد رضا موسوی هندی ملاحظه میگردد. شاعران معاصر فارسیزبان، با بیانی ادبی و با استفاده از تعابیر استعاری، کنایه و تشبیه به وصف و مدح سیمای امام مهدی (عج) پرداختهاند؛ در حالی که شاعران عرب بیشتر به صورت مستقیم به وصف سیمای امام مهدی (عج) پرداختهاند. افزون بر این، شاعران با اقتباس هنری و ادبی از تفاسیر آیات و روایات متواتر، به وصف امام مهدی (عج) پرداخته و به شعر خویش صفت جاودانگی و تأثیرگذاری بر مخاطب بخشیدهاند.
امثال مولّد به حکمتهایی گفته میشود که هویّتی نامشخّص دارند و در دورة عبّاسی اوّل از فرهنگهای مختلف از جمله ایران، یونان و هند به زبان و ادبیّات عرب نفوذ کردهاند. حجم عظیم و گستردة ترجمههایی که در عصر عبّاسی شکل گرفت، از عواملی است که موجب انتقال این امثال به فرهنگ عربی شد. یکی از عمدهترین فرهنگهای مؤثّر این دوره، ...
بیشتر
امثال مولّد به حکمتهایی گفته میشود که هویّتی نامشخّص دارند و در دورة عبّاسی اوّل از فرهنگهای مختلف از جمله ایران، یونان و هند به زبان و ادبیّات عرب نفوذ کردهاند. حجم عظیم و گستردة ترجمههایی که در عصر عبّاسی شکل گرفت، از عواملی است که موجب انتقال این امثال به فرهنگ عربی شد. یکی از عمدهترین فرهنگهای مؤثّر این دوره، فرهنگ ایرانی بود که توانست از طریق ترجمه در دل اعراب بادیهنشین راه پیدا کند. هدف این پژوهش آن است که با بررسی و جست و جوی امثال مولّد، در میان آثار شاخصترین نویسندة ایرانی (ابن مقفّع) در عصر عبّاسی، از یک سو تأثیر آثار این نویسنده را در ادب عربی بررسی کند و از دیگر سو، با استناد به منابع عربی به سرچشمة ایرانی پارهای از این امثال دست یابد. اشاره به مضامین مشترک این امثال در ادب فارسی نیز علاوه بر گامی در ادب تطبیقی، قرینهای است برای اثبات این فرضیه که بخش عمده حکمتهای ادب فارسی، ایرانی است.
حماسه عظیم امام حسین (ع) در ادبیّات عربی و فارسی، بازتابی بس گسترده دارد. این حماسه به دلیل ماهیت عزّتمدار و ظلمستیز خود، به عنوان الگویی ممتاز در برابر ادیبان و سخنوران قرار گرفت. بسیاری از آنها با الگوگیری از این حماسه، نوای پایداری، آزادی و بیداری را در جامعه نواختند. میتوان این سرودهها را در گسترة ادبیّات تطبیقی، بررسی ...
بیشتر
حماسه عظیم امام حسین (ع) در ادبیّات عربی و فارسی، بازتابی بس گسترده دارد. این حماسه به دلیل ماهیت عزّتمدار و ظلمستیز خود، به عنوان الگویی ممتاز در برابر ادیبان و سخنوران قرار گرفت. بسیاری از آنها با الگوگیری از این حماسه، نوای پایداری، آزادی و بیداری را در جامعه نواختند. میتوان این سرودهها را در گسترة ادبیّات تطبیقی، بررسی و تحلیل کرد تا ضمن نقد، نشانههای پیوند و اختلاف آنها روشن گردد.
در نوشتار حاضر، ضمن تبیین بازتاب حماسة عاشورا در گسترة ادبیّات تطبیقی، سرودههای جواد جمیل و سیّد حسن حسینی، به عنوان نمایندگان شعر عاشورایی عراق و ایران، مورد تحلیل قرار میگیرد. جمیل، شاعر نامآشنای شعر و ادبِ امروزِ عراق، در دفتر شعرش به نام «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» (حسین، زبان دوّم)، با زبانی نمادین حماسه عاشورا و شخصیّتهای موجود در آن را به تصویر میکشد. حسینی نیز ضمن بهرهگیری فراوان از رمز در مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل»، به بازخوانی این حماسه پرداخته و آن را به حوادث امروز گره میزند.
از بررسی حاصل، چنین به نظر میآید که هر دو شاعر در برخی مضامین اشتراک داشته و به دلیل به کارگیری نمادها، گاه شعرشان به ابهام گرایش دارد.
یکی از حوزههای پژوهشی و مطالعاتی مهم در ادبیّات تطبیقی، به بررسی سیر مکتبها، انواع و جریانهای ادبی و البتّه تبیین تفاوتها و همانندیهای سرگذشت و چگونگی ظهور و بروز و زوال این گونهها و جریانها و مکتبها در ادبیّات ملل مختلف اختصاص دارد. شعر حماسی، ادبیّات نمایشی، داستان و... در ادبیّات فارسی و عربی چه سیر و سرگذشتی ...
بیشتر
یکی از حوزههای پژوهشی و مطالعاتی مهم در ادبیّات تطبیقی، به بررسی سیر مکتبها، انواع و جریانهای ادبی و البتّه تبیین تفاوتها و همانندیهای سرگذشت و چگونگی ظهور و بروز و زوال این گونهها و جریانها و مکتبها در ادبیّات ملل مختلف اختصاص دارد. شعر حماسی، ادبیّات نمایشی، داستان و... در ادبیّات فارسی و عربی چه سیر و سرگذشتی داشتهاند؟ رمان تاریخی چگونه از ادبیّات اروپا به ادبیّات فارسی و عربی راه پیدا کرده است؟ و... این پرسشها جزء دغدغههای علمی مهمّی هستند که حوزة پژوهشی یادشده بدانها میپردازد. پرسش اخیر دقیقاً همان مسألهای است که این جستار که به زیرشاخه پژوهشی ادبیّات تطبیقی و ترجمهپژوهی(1) نیز نزدیک است، در پاسخ بدان سامانیافته است. پژوهش حاضر، با تکیه بر این فرضیة بنیادین که ترجمه (و بویژه آثار مترجمان نویسنده)، در انتقال «رمان تاریخی» از ادبیّات اروپا به ادبیّات عربی و فارسی نقش انکارناپذیری داشته و به پیدایش یک گونة ادبی جدید در زبان مقصد منجر شده است، به بررسی سیر این نوع ادبی از ادبیّات اروپا تا ادبیّات عربی و فارسی میپردازد و با تحلیل دو نمونة متنی فارسی و عربی، برخی تفاوتهای بنیادین گونة رمان تاریخی را در دو ادبیّات فارسی و عربی تبیین میکند و ازجمله آشکار میدارد که شمس و طغرا، شاهکار محمّدباقرمیرزا خسروی با اینکه او خود، یکی از مترجمان رمان تاریخی جرجی زیدان (که او خود بیشتر تحت تأثیر والتر اسکات انگلیسی بوده) به فارسی است، به گونة فرانسوی رمان تاریخی نزدیکتر است و نسبت به دوشیزة شامی جرجی زیدان، از بلوغ فنّی و ساختاری بیشتری برخوردار.