در ادبیّات جوامع مختلف، ادبیّات روستایی به عنوان یکی از زیرشاخههای مهمّ ادبیّات داستانی مطرح بوده و بسیاری از نویسندگان بزرگ در این مورد آثاری را به رشتة تحریر درآوردهاند. در ادبیّات عربی میتوان از عبدالرّحمن الشّرقاوی نویسندة مصری خالق رمان الأرض نام برد که روستای کودکی خود را با ماجراهایش به تصویر میکشد؛ و از نویسندگان ...
بیشتر
در ادبیّات جوامع مختلف، ادبیّات روستایی به عنوان یکی از زیرشاخههای مهمّ ادبیّات داستانی مطرح بوده و بسیاری از نویسندگان بزرگ در این مورد آثاری را به رشتة تحریر درآوردهاند. در ادبیّات عربی میتوان از عبدالرّحمن الشّرقاوی نویسندة مصری خالق رمان الأرض نام برد که روستای کودکی خود را با ماجراهایش به تصویر میکشد؛ و از نویسندگان مشهور ادبیّات فارسی در این عرصه محمود دولتآبادی است که آثارش او را به عنوان نویسندة اقلیمی و منطقهای، معروف ساخته است؛ او در رمان جای خالی سلوچ روستایی به نام «زمینج» را با مشکلات خانوادة سلوچ به تصویر میکشد.
این مقاله با رویکردی تطبیقی پس از تحلیل دو رمان مذکور، به موضوعاتی همچون: جایگاه زنان، فقر روستائیان، آب و آبیاری، نقش زمین و ظلم دولتمردان میپردازد و واقعگرا بودن دو نویسنده، توجّه آن دو به آثار بومی، اهمیّت جایگاه زنان در دو رمان، روحیة استواری روستائیان در برابر ظالمان را بازمینماید.
چکیده
نقش و حضور زنان در جامعۀ بشری از ابتدای تاریخ تا کنون، امری ملموس و غیر قابل انکار بوده و آنان در جوامع مختلف، پا به پای مردان در کنار نقش برجستۀ زن در تربیت نسلهای آینده در عرصههای اجتماعی نیز حضوری فعّال و پویا داشتهاند.
در این مجال، برآنیم که با بررسی تطبیقی دو رمان معاصر یعنی سیرة شجاع اثر علی احمد باکثیر نویسندۀ ...
بیشتر
چکیده
نقش و حضور زنان در جامعۀ بشری از ابتدای تاریخ تا کنون، امری ملموس و غیر قابل انکار بوده و آنان در جوامع مختلف، پا به پای مردان در کنار نقش برجستۀ زن در تربیت نسلهای آینده در عرصههای اجتماعی نیز حضوری فعّال و پویا داشتهاند.
در این مجال، برآنیم که با بررسی تطبیقی دو رمان معاصر یعنی سیرة شجاع اثر علی احمد باکثیر نویسندۀ معاصر و بزرگ یمنی و زمین سوخته اثر احمد محمود، نویسندۀ معاصر و مشهور ایران، تصویرگر یکی از مظاهر نقد اجتماعی جامعه یعنی مسألة زنان و به ویژه مجاهدت و مبارزات آنان در شرایط سخت و جنگی جامعه با تکیه بر شخصیّت اصلی دو رمان یعنی سمیّه و ننه باران باشیم که نتایج اوّلیه حاکی از وجوه اشتراک فراوان دو شخصیّت اصلی زن است؛ به طوری که هر دو نمونۀ کامل زنان ایثارگرند و علاوه بر ایفای نقش مادری دلسوز و همسری فداکار در عرصههای اجتماعی نیز زنانی مبارز و مجاهد، ایثارگر و مقاوم، شجاع و عدالتگستر و انتقامگیرنده از دشمنان هستند.
زبان و فرهنگ ایرانی از دیرباز در زبان و ادبیّات عربی تأثیرگذار بوده است. در دورة مغول نیز این تأثیرگذاری، به ویژه در متون تاریخی و علمی همچون سفرنامهها استمرار داشته است. تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه به عنوان یکی از مهمترین آثار عربیِ به جای مانده از قرن هشتم کاملاً مشهود است. تأثیرگذاری مزبور در حوزة واژههای ...
بیشتر
زبان و فرهنگ ایرانی از دیرباز در زبان و ادبیّات عربی تأثیرگذار بوده است. در دورة مغول نیز این تأثیرگذاری، به ویژه در متون تاریخی و علمی همچون سفرنامهها استمرار داشته است. تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه به عنوان یکی از مهمترین آثار عربیِ به جای مانده از قرن هشتم کاملاً مشهود است. تأثیرگذاری مزبور در حوزة واژههای معرّب قابل توجّه است. بررسی میزان و نوع واژههای فارسی به کار رفته در این سفرنامه، موضوعی است که نگارندگان این مقاله از رهگذر روش تحلیل فنّی، لغوی و آماری بدان پرداختهاند. این مقاله نشان میدهد که با توجّه به میزان کاربرد واژگان و نوع آنها کدام جنبه از فرهنگ و تمدّن ایرانی بر زبان و ادبیّات عربی تأثیر بیشتری گذاشته است. با بررسی این واژگان در سفرنامة ابن بطوطه روشن شد که بیشترین کاربرد را واژگان ادوات، وسایل و ظروف به خود اختصاص دادهاند؛ از نظر لفظی، بیشتر واژگان ساده و به دور از پیچیدگی لفظی است و حدود یک سوّم آنها از واژههای ترکیبی و پسونددار میباشد.
چکیده
پژوهش حاضر سعی دارد که براساس مکتب آمریکایی با تکیه بر رویکرد نقد اجتماعی، به بررسی ویژگیهای شخصیّتی لیلی، میزان حضور و ظهور او در دو داستان، شیوه و نوع تلاشهای او برای دیدار با مجنون و نقض قاعدۀ ازداوج سنّتی بدون عشق و عوامل مؤثّر در عفّتورزی او را مورد بررسی قرار دهد.
در هر دو منظومه، لیلی با وجود دربند بودنش و برخلاف ...
بیشتر
چکیده
پژوهش حاضر سعی دارد که براساس مکتب آمریکایی با تکیه بر رویکرد نقد اجتماعی، به بررسی ویژگیهای شخصیّتی لیلی، میزان حضور و ظهور او در دو داستان، شیوه و نوع تلاشهای او برای دیدار با مجنون و نقض قاعدۀ ازداوج سنّتی بدون عشق و عوامل مؤثّر در عفّتورزی او را مورد بررسی قرار دهد.
در هر دو منظومه، لیلی با وجود دربند بودنش و برخلاف تصوّر عامیانه، حالتی بین تسلیمپذیری و طغیانگری دارد، گرچه این طغیانگری در منظومۀ نظامی اوج میگیرد. او با کمال عفّتورزی که در داستان عربی بیشتر جنبۀ عرفی دارد ولی در فارسی جنبۀ شرعی، بسیار فکورانه و با حالتی محتاطانه و شجاعانه، در متن داستان حضور مییابد و پا به پای مجنون ابراز وجود میکند تا بلکه قاعدۀ حاکم بر جامعه را نسبت به خود نقض کند، گرچه زن بودنش در نهایت نقشههای او را ناکام میگذارد.
چکیده
منطقالطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمایی هدهد به کوه قاف برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه هر مرغ، بیانگرگروهی از انسانهاست که در جستجوی حقیقتی دست به سفر میزنند و سختیهای راه سبب میشود که یکی پس از دیگری از ادامة راه منصرف شود. در پایان مسیر، سیمرغ به کوه قاف میرسند و در حالتی شهودی درمییابند ...
بیشتر
چکیده
منطقالطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمایی هدهد به کوه قاف برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه هر مرغ، بیانگرگروهی از انسانهاست که در جستجوی حقیقتی دست به سفر میزنند و سختیهای راه سبب میشود که یکی پس از دیگری از ادامة راه منصرف شود. در پایان مسیر، سیمرغ به کوه قاف میرسند و در حالتی شهودی درمییابند که سیمرغ در حقیقت، خودشان هستند. نسیب عریضه، شاعر معاصر لبنانی نیز حرکت انسان به سوی کمال و تلاش نفس را در کشف عوالم مجهول و گریز از دنیا را در چکامهای عارفانه به تصویر کشیده است و آن را علی طریق إرم نامگذاری کرده است. نگارنده در این پژوهش با بهره گیری از مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکا به بررسی و تطبیق مراحل هفتگانه سلوک در منطقالطّیر با مراحل سفر عرفانی در چکامة علی طریق إرم نسیب عریضه پرداخته و در نهایت بیان نموده است که نسیب عریضه در قصیدة خود در موارد بسیاری مضامینی مشترک با شاعر پارسیگوی دارد.
چکیده
رنگ به عنوان برجستهترین عنصر حوزة محسوسات از دیرباز تا کنون مورد توجّه انسان بوده و همواره روح و روان او را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. از آنجا که شاعران از ژرفبینترین اقشار جامعه هستند و نوع نگاه آنان به رنگ، اصیلتر و معنادارتر از دیگر افراد است، لذا این پژوهش، تلاش نموده براساس چارچوبهای ادبیّات تطبیقی، از ...
بیشتر
چکیده
رنگ به عنوان برجستهترین عنصر حوزة محسوسات از دیرباز تا کنون مورد توجّه انسان بوده و همواره روح و روان او را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. از آنجا که شاعران از ژرفبینترین اقشار جامعه هستند و نوع نگاه آنان به رنگ، اصیلتر و معنادارتر از دیگر افراد است، لذا این پژوهش، تلاش نموده براساس چارچوبهای ادبیّات تطبیقی، از میان رنگهای گوناگونی که دو شاعر برجستة ادبیّات پایداری معاصر؛ یعنی گرمارودی و درویش، به کار بردهاند، دو رنگ سرخ و سبز را از لحاظ تعامل و تقابلی که با هم در تصویرپردازی آنان از مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و... داشتهاند، مورد بررسی قرار دهد. نتیجه حکایت از آن دارد که رنگ قرمز در شعر گرمارودی نشانة تمایل انسان به داشتن زندگی پر جنب و جوش است و زندگانی سرشار از مبارزة گرمارودی خود مبیّن همین نکته است. رنگ سبز نیز نمادی از آرامش، حیات و جاودانگی و گاه نماد تقدّس و پاکی است. در شعر درویش، رنگ سرخ، عشق به فلسطین و ملّتش را تجلّی داده، رمز شهادت، فداکاری و ایثار در راه آزادی است و رنگ سبز، نماد امید، آزادیطلبی، حیات و حرکت بوده و عشق به فلسطین و ملّت مبارزش را به تصویر میکشد. افزون بر این، گرایش این دو شاعر به ادبیات پایداری، باعث ایجاد شباهتهای زیادی در آن دو از لحاظ کاربرد نمادین رنگ شده است.
چکیده
«شخصیّت» مهمترین عنصر داستانی است که بدون آن داستان پدید نمیآید. ممکن است در داستان یک شخصیّت و یا بیشتر نقشآفرینی کنند و در این میان شخصیّتی را که نقش کلیدی در پیشبرد حوادث دارد «شخصیّت اصلی» مینامند. «فاطمه» و «مریم» در داستانهای حادثة شرف و سنگهای شیطان شخصیّتهای اصلی داستانی هستند که ...
بیشتر
چکیده
«شخصیّت» مهمترین عنصر داستانی است که بدون آن داستان پدید نمیآید. ممکن است در داستان یک شخصیّت و یا بیشتر نقشآفرینی کنند و در این میان شخصیّتی را که نقش کلیدی در پیشبرد حوادث دارد «شخصیّت اصلی» مینامند. «فاطمه» و «مریم» در داستانهای حادثة شرف و سنگهای شیطان شخصیّتهای اصلی داستانی هستند که در آن زنان در پای بت باورهای غلط قربانی میشوند. اگرچه حادثة شرف را داستاننویسی مصری و سنگهای شیطان را نویسندهای ایرانی خلق کرده است با این وجود درونمایۀ مشترک (انتقاد از سنّتهای نادرست در ارتباط با زن) دو داستان را بسیار به یکدیگر نزدیک ساخته است؛ به گونهای که میتوان شبـاهت را در ابعـاد گونـاگون داستـانها مشاهـده کـرد. نگارندگان در این مقـاله شخصیّت اصـلی و شخصیّتپردازی آن را برای بررسی تطبیقی برگزیدهاند تا از طریق مقایسه، نقاط تفاوت و تشابه آن دو را با یکدیگر دریابند. اگر از میان عناصر سازندة داستان این عنصر برگزیده شده از آن رو است که با بررسی شخصیّتهای اصلیِ زن میتوان تا حدّی از مشکلات آنان در جامعة مصری و ایرانی آگاه شد.