مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
حجت بوداقی؛ یونس جعفرلو
چکیده
نشانه-معناشناسی که نشانهشناسی برآمده از مکتب پاریس و آرای گریمس و فونتنی است، تحول نشانهشناسی سوسوری به شیوهای از تحلیل متن است که در آن معنا عنصری سیال است که در فرآیندی گفتمانی شکل میگیرد. در شکلگیری این فرآیند گفتمانی ابعاد مختلفی از نظام گفتمان نقش دارند که در هر متن یکی از این ابعاد برجسته میشود. به منظور خوانشِ نشانه-معناشناختیِ ...
بیشتر
نشانه-معناشناسی که نشانهشناسی برآمده از مکتب پاریس و آرای گریمس و فونتنی است، تحول نشانهشناسی سوسوری به شیوهای از تحلیل متن است که در آن معنا عنصری سیال است که در فرآیندی گفتمانی شکل میگیرد. در شکلگیری این فرآیند گفتمانی ابعاد مختلفی از نظام گفتمان نقش دارند که در هر متن یکی از این ابعاد برجسته میشود. به منظور خوانشِ نشانه-معناشناختیِ متن، لازم است ابتدا مشخص شود، کدام بعد گفتمانی در متن برجستگی دارد. در مقالۀ حاضر دو شعر از عزّالدین میهوبی و دماوندیۀ بهار را از نظر چگونگی شکلگیری فرآیند عاطفی گفتمان، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی کردهایم. دلیل این انتخاب شباهتهای موجود در صحنۀ عاطفی و بافت برون زبانی مشترک این دو شعر بوده است که خود به خود لحن و عاطفۀ مشترکی را به وجود آورده است. نتایج نشان میدهند در دماوندیۀ بهار و شعر فی البدء.. میهوبی مرحلۀ شوش عاطفی به صورت کاملاً یکسانی بیان شده است. و در هر دو شعر خشم عاطفۀ مرکزی فرآیند عاطفی گفتمان است. همچنین افعال مؤثر، صحنۀ عاطفی، گفتهپرداز، گفتهیاب، شوشگر در شعر هر دو شاعر دلالتهای مشابهی دارند. ارزیابی عاطفی یکسان از دیگر نتایج این پژوهش است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
شیرین سروش؛ جهانگیر امیری؛ یحیی معروف؛ علی سلیمی
چکیده
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهشهای ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته بهعنوان یک مسأله اجتماعی در رمانهای معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّتهای موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان ...
بیشتر
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهشهای ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته بهعنوان یک مسأله اجتماعی در رمانهای معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّتهای موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساختهای مشترک و شباهتهای فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشتة لیلی بعلبکی و عادت میکنیم نوشتة زویا پیرزاد سعی دارد نظر آنها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درونمایههای مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخصهای سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده میشود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّتهای حاکم بینتیجه میماند و بر اساس نظریة ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرنترین جوامع هم به حیات خود ادامه میدهد، در پایان این سنّتها هستند که مسیر آنها را تعیین میکنند و نویسندگان علیرغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیتهای اصلی رمان تحمیل می کنند.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
الهام علی میرزایی؛ محمود حیدری؛ رضا رضایی
چکیده
هدف پژوهش حاضر ،بررسی استعارههای شناختی است که با محوریت مضامین اجتماعی در دو رمان آینههای درداراز هوشنگ گلشیری و اللّص والکلاب از نجیب محفوظ –دو نویسندة رئالیستی که اوضاع اجتماعی را در آثارشان بازتاب دادهاند- به کار رفتهاند. بنیان نظری پژوهش، نظریۀ استعارههای مفهومی در معنیشناسی شناختی است که استعاره را از حد ابزاری ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر ،بررسی استعارههای شناختی است که با محوریت مضامین اجتماعی در دو رمان آینههای درداراز هوشنگ گلشیری و اللّص والکلاب از نجیب محفوظ –دو نویسندة رئالیستی که اوضاع اجتماعی را در آثارشان بازتاب دادهاند- به کار رفتهاند. بنیان نظری پژوهش، نظریۀ استعارههای مفهومی در معنیشناسی شناختی است که استعاره را از حد ابزاری صرفا زیباشناسانه، به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن، برتری بخشیده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی و با رویکرد تطبیقی مکتب اروپای شرقی، در پی پاسخ به این سؤال است که، مضمونهای اجتماعی مشترکی که هوشنگ گلشیری و نجیب محفوظ در دو رمان خود به کار بردهاند چگونه و با چه بسامدی مفهومسازی شدهاند؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که پرداختن به مسائل اجتماعی به ویژه عشق، زن، انسانگرایی، میل به گذشته، محیط اجتماعی دو نویسنده و ذهنگرایی از جمله همسانیهای دو نویسنده است که در قالب استعارۀ مفهومی، مفهومسازی شدهاند. در این دو رمان استعارۀ هستیشناختی و ساختاری بسامد بالایی دارند اما استعارۀ جهتی نمود کمرنگتری دارد.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
احسان قبول؛ عبد الله رادمرد؛ محمدرضا گلی
چکیده
تصویرشناسی» که رویکردی در ادبیات تطبیقی است، با به کارگیری روشی میان رشته ای در پی شناخت فرهنگ، هویت و تصویر واقعی یک ملّت از نگاه دیگری است. یکی از متون مهمّ تاریخی قرنهای سوم و چهارم مسالک و ممالک اصطخری، جغرافیدان و سفرنامه نویس آن دوران است. وی در اثرش به معرفی مناطق و اقوام مختلفی از ایران و کشورهای اسلامی پرداخته ...
بیشتر
تصویرشناسی» که رویکردی در ادبیات تطبیقی است، با به کارگیری روشی میان رشته ای در پی شناخت فرهنگ، هویت و تصویر واقعی یک ملّت از نگاه دیگری است. یکی از متون مهمّ تاریخی قرنهای سوم و چهارم مسالک و ممالک اصطخری، جغرافیدان و سفرنامه نویس آن دوران است. وی در اثرش به معرفی مناطق و اقوام مختلفی از ایران و کشورهای اسلامی پرداخته که یکی از آنها سیستان است. ترجمه این کتاب در قرن ششم و هفتم به فارسی انجام شده که می توان آن را در قلمروی متون کهن نثر فارسی به شمار آورد. در این جستار در پی پاسخ به این پرسشها هستیم که انواع تصاویر سیستان در المسالک و الممالک چگونه است و دیگر آنکه اصطخری این تصاویر را چگونه قضاوت و روایت کرده و دلایل آن چیست؟ بر این اساس انواع تصاویر مرتبط به سیستان در اثر اصطخری بر پایه دانش تصویرشناسی و در هفت شاخصه فرهنگی، مذهبی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی، معماری و جغرافیایی استخراج و طبقه بندی و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در مجموع 159 تصویر مرتبط در سیستان در اثر اصطخری قابل شمارش است که از این میان تصاویر جغرافیایی با 46 درصد و تاریخی با 16 درصد بیشترین نوع تصاویر را به خود اختصاص داده است. غلبه 60 درصدی تصاویر مثبت نیز نشانگر نگاه مثبت اصطخری به این قوم بوده و عواملی همچون هدف تألیف اثر، تأثیرپذیری از آثار پیشین، زیست بوم، گرایشهای ملّی _ مذهبی و ساختار جامعۀ عصر او در ارائۀ این تصاویر تأثیرگذار بوده است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
فرشته ملکی گونی؛ محمدنبی احمدی؛ تورج زینی وند
چکیده
میخائیل باختین صاحب نظریّۀ منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتارهای گذشته و آینده در تعامل است؛ لذا خواننده را ضمن مألوف ساختن با جزئیات و زیر لایه های مفهومی متن، بر بینهایت بودن معنا رهنمون میسازد. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ...
بیشتر
میخائیل باختین صاحب نظریّۀ منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتارهای گذشته و آینده در تعامل است؛ لذا خواننده را ضمن مألوف ساختن با جزئیات و زیر لایه های مفهومی متن، بر بینهایت بودن معنا رهنمون میسازد. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چندصدایی است و شعر به دلیل خالی بودن از حضور «دیگری» درخور توجّه از دیدگاه مذکور نیست، امّا اشعار شاعران ایران و عراق به سبب گزینشهای گسترده، آفرینش فضاها و موقعیتهای حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامینی که شاعران، آزادانه و بهدوراز هنجارهای رایج شعری، وارد زبان شعر می کنند، دارای ویژگیهای گفتگویی است. در پژوهش حاضر اشعار شاعران برجسته ایران و عراق با روشی توصیفی- تحلیلی که حول محور ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» مجاهد پرآوازهای که مظهر اقتدار ملّی و دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان میباشد با رویکردی ویژه به نظریّه منطق گفتگویی باختین تحلیلشده است. دستاورد پژوهش حاکی است که شاعران ایران و عراق شعرهایشان گفتگو گراست و برای ایجاد فضای گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگردهای مربوط به منطق گفتگویی ازجمله کاربرد ضمایر، گزارههای خطابی، چندصدایی بهرهمند شدهاند. بیان روایی، برجستهترین شگرد شاعران موردبحث برای آفرینش فضای چندصدایی است و انتقادهای صریح و تلخ شاعران، اشعارشان را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و چندصدایی اشعارشان افزوده است.
مقاله پژوهشی
ادبیات تطبیقی
حسن نجفی؛ سردار اصلانی
چکیده
دین بهعنوان نهادی که جهت تعالی، کمال و سعادت انسان در همه ادوار تاریخ نقش برجستهای ایفا کرده است؛ در مکاتب مختلف بشری به اشکال گوناگون، مورد داوری قرار گرفته است. مارکسیستها با توجه به اصل مادهگرایی، در پی نفی یا محدود کردن نقش دین به زندگی فردی برآمدهاند. هوشنگ گلشیری بهعنوان نویسنده نامدار تودهای مکتب اصفهان و بدر شاکر ...
بیشتر
دین بهعنوان نهادی که جهت تعالی، کمال و سعادت انسان در همه ادوار تاریخ نقش برجستهای ایفا کرده است؛ در مکاتب مختلف بشری به اشکال گوناگون، مورد داوری قرار گرفته است. مارکسیستها با توجه به اصل مادهگرایی، در پی نفی یا محدود کردن نقش دین به زندگی فردی برآمدهاند. هوشنگ گلشیری بهعنوان نویسنده نامدار تودهای مکتب اصفهان و بدر شاکر السیاب شاعر معاصر عراقی منسوب به اندیشه مارکسیسم، دین و گفتمان دینی را به منصه داوری گذاشته اند پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و کمک گرفتن از مبانی مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، در پی بررسی و نقد گفتمان دینی آثار هوشنگ گلشیری و بدر شاکر السیاب از منظر درونی است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که گلشیری برغم کارکردهای فراوان دین، تحت تأثیر اندیشههای مارکسیستی بوده تبعیت از مدل روشنفکری متداول و منافی دین و کارکردهای دین را به تسکین آلام و رنجهای تودهها تقلیل داده است. کما اینکه ، السیاب سعی کرده تا از دین به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر بحرانهای هویتی، تضاد شخصیتی و برپایی نهضت های ضد استعماری استفاده کند.
مقاله پژوهشی
ادبیات معاصر
عباس نجفی؛ خداداد بحری؛ رسول بلاوی؛ حیدر فرع شیرازی
چکیده
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابۀ فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهشگران بودهاست. بر اساس یافتههای زبانشناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربۀ هستی به واسطۀ این جسد، ساختهای مفهومی بنیادینی به نام طرحوارههای تصویری را در ذهن خویش میآفریند و میانبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور ...
بیشتر
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابۀ فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهشگران بودهاست. بر اساس یافتههای زبانشناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربۀ هستی به واسطۀ این جسد، ساختهای مفهومی بنیادینی به نام طرحوارههای تصویری را در ذهن خویش میآفریند و میانبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساختهای انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرحوارهها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهومسازی کردهاند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرحوارهها در دو قصیدۀ منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایههای شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافتهاند و سه طرحوارۀ حجمی، حرکتی و نیرو توانستهاند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.