نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسارشد زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه اصفهان
2 استادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه اصفهان
3 دانشیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه اصفهان
چکیده
چکیده
نقد جامعهشناختی، یکی از روشهای نقد ادبی، است که در تحلیل متون ادبی معاصر کاربرد دارد؛ بر این اساس، رمان و داستان، حوزههای مناسبی برای انجام مطالعات جامعهشناختی به شمار میرود. در دوران معاصر، نویسندگان بزرگی از بانوان به نگارش رمان و داستان اقدام نمودهاند و با پرداختن به موضوعات اجتماعی، سعی داشتهاند مشکلات و مسائل زنان جامعة خود را مطرح کنند. بیشک یکی از مهمترین موتیفهای ادبیّات زنانِ نویسنده، پرداختن به مسئلة هویت زنان و بیگانگی آنان در جامعه و بهویژه جامعة پدرسالاری است. در این نوشتار، سعی شده است موضوع ازخودبیگانگی زن در جامعة پدرسالاری با رویکردی جامعهشناختی و به روش توصیفی - تحلیلی، در چند داستان کوتاه از دو نویسندة معاصر ایرانی و سوری (زویا پیرزاد و هیفاء بیطار) بررسی و تحلیل شود. نتایج حاصله از بررسی داستانهای این دو نویسنده (آنها)، حاکی از آن است که در جامعة پدرسالاری، علاوه بر عقاید غلط حاکم و نوع نگرش جامعه نسبت به زن، شیوههای رفتاری زنان و عدم آگاهی از حقوق و جایگاه انسانی خود در جامعه، از دلایل اصلی سلطة مرد بر زندگی زن و از بین بردن حقوق مادّی و معنوی وی و سرانجام ازخودبیگانگی او محسوب میگردد. ازخودبیگانگی، بر کیفیّت زندگی زن تأثیر میگذارد و باعث میشود که زن، معناداری و احساس رضایتمندی و شادکامی را در زندگی کمتر تجربه کند. این دو نویسنده، سعی داشتهاند شرایط زندگی زنان جامعة خود را نشان دهند و نوعی آگاهی و بیداری در زنان ایجاد نمایند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
«اغتراب المرأة» فی المجتمع البطرکیّ فی القصص القصیرة لِـ «زویا پیرزاد» و «هیفاء بیطار»
نویسندگان [English]
- زهرا حاجی هاشمی 1
- احمدرضا صاعدی 2
- نرجس گنجی 3
چکیده [English]
الملّخص
إنَّ النقد الاجتماعی أسلوب من أسالیب تحلیلیة تمّ استخدامه فی دراسة النصوص الأدبیة المعاصرة؛ فلهذا، بما أنّ االروایة و القصة کنوع من أنواع أدبیة تعکس فیهما الحوادث الاجتماعیة و ما یوجد فی المجتمع من التقالید العامة، تعدّا مجالتین مناسبتین للدراسات الاجتماعیة. یمکننا أن نقوم بدراستها فیهما معتمدین علی النقد الاجتماعی. بناء علی هذا، قد بادرت الروائیّات و القصصیاتُ المعاصرات إلی کتابة حول المواضیع الاجتماعیة حتی تبرزن المشاکل التی یواجهها الناس فی المجتمع. فلا شکّ أنّه أهم المواضیع الاجتماعیة التی ارتکز علیه الأدب النسوی هو هویة المرأة و اغترابها فی المجتمع العام و فی المجتمع الأبویّ علی وجه الخاص. فلذلک یهدف هذا المقال دراسة قضیة اغتراب المرأة فی المجتمع البطرکیّ معتمداً علی المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ و الوجهة الاجتماعیة فی بعض قصص القصیرة لکاتبتینِ معاصرتینِ؛ کاتبة ایرانیة «زویا پیرزاد» و کاتبة سوریّة «هیفاء بیطار». فی هذه الدراسة التحلیلیة توصّلنا إلی أنَّ سلوک المرأة و اغترابها و عدم معرفتها حقوقها الانسانیة و مکانتها الاجتماعیة من أسباب الرئیسیة التی تمهد الطریق لسلطة الرجل علی حیاة المرأة و القهر علیها و تضییع حقوقها فی النظام الأبوی البطرکیِ.
کلیدواژهها [English]
- «الکلمات الرئیسیة (الدلیلیة)»: الاغتراب
- المجتمع البطرکیّ
- هیفاء بیطار
- زویا پیرزاد