بررسی کارکرد متناقض‌نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه سیستان و بلوچستان

2 استاد

3 عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان

چکیده

چکیده
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش‌گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه‌ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض­نما اهمّیّتی ویژه داده‌اند. هدف آن‌ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه‌های مشترک دو شاعر از طریق متناقض‌نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه‌ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می‌توان به این مهم دست یافت که متناقض‌نمایی یکی از ویژگی‌های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض‌نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس‌هایی‌ که‌ دو پایۀ تضاد در آن‌ها به ‌روشنی ‌آشکار است. ب‌: پارادوکس‌هایی ‌که ‌در آن‌ها به‌ جای‌ یکی ‌از پایه‌های ‌تضاد، از متعلّقات ‌آن ‌آمده ‌است‌.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

عملیّة المفارقة الأدبیة فی شعر مشفق کاشانی ومحمود درویش (دراسة مقارنة)

نویسندگان [English]

  • توران محمدی 1
  • محمد بارانی 3
چکیده [English]

الملخّص
تعدّ المقارنة أداة للتوصّل إلی الحقیقة وفنّ التّصویر من الفنون الّتی تعطی أصحابها لذّة ومتعة أدبیة. المتتبّع فی الأدبین الفارسی والعربی یجد بینهما صلات وجذور تربط الأدبین منذ الزّمن القدیم حتّی عصرنا الحاضر. لقد أوجد الأدباء صوراً متناقضة فی الأدبین الفارسی والعربی تأکیداً علی ما یحتویه الأدبان من المضامین والدّلالات. وفی السّیاق ذاته یُعتبر الشّاعران مشفق کاشانی ومحمود درویش من أبرز الشّعراء المعاصرین اللّذین أعارا اهتماماً بالغاً بظاهرة المفارقة فی التّصویر الأدبی فی الأدبین الفارسی والعربی. الذّهن المتوقّد والقریحة الخصبة الّتی یمتلکها الشّاعران مکّنتهما من شحن أشعارهما بالمفارقات الأدبیة الرّامیة إلی إثراء الدّلالة. یرید هذا المقال وبمنهج الوصفی التّحلیلی دراسة نماذج المفارقات الأدبیة لدی الشّاعرین الفارسی والعربی کاشانی ودرویش واعتماداً علی المدرسة الأمریکیة فی الأدب المقارن لتلقّی المضامین المشترکة والآراء المماثلة لهما. ومن أهمّ مکاسب هذا البحث أنّ آلیة المفارقة توجد بوفرة فی أشعار الشّاعرین بحیث تُعدّ ملحماً من ملاحم أدبهما. أضف إلی ذلک أنّ الشّاعرین یرمیان من وراء صناعة المفارقة التّعبیر عن مشاعر التّماسک والتّضامن مع بنی جنسهما. وقد وجدنا أنّ المفارقة لدی الشّاعرین من النّاحیة الفنّیة والشّکلیّة صیغت وصنعت علی صورتین: فی الصّورة الأولی تتمّ المفارقة بحیث تکون دعائم المفارقة فیها واضحة جلیة بحذافیرها وفی الصّورة الثّانیة تختفی بعض دعائم المفارقة خلافاً للصّورة الأولی.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • الأدب المقارن
  • المفارقة الأدبیة
  • مشفق کاشانی
  • محمود درویش
  • الشّعر الفارسی
  • الشّعر العربی