نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، دانشکده ادبیّات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
2 دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشکده ادبیّات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
3 استادیار گروه مطالعات زنان، پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده
امروزه انسانگرایی یکی از مهمترین درونمایههای شعر جهان است. اومانیسم یا مکتب انسانگرایی، نگرش یا فلسفهای است که اصالت را به رشد و شکوفایی انسان میدهد و انسان را حقیقتِ وجودی همهچیز میداند. طرّاح «ابرانسان»، فردریش نیچه مدّعی گذر از اومانیسم و پشت سرگذاشتن انسان بهعنوان غایت هستی و دستیابی به مرحلهای بالاتر است. جستار حاضر، انسانگرایی و ابرانسان مبتنی بر اندیشههای نیچه را در شعر دو شاعر معاصر ایرانی و مصری، احمد شاملو و رفعت سلّام، بهشیوۀ تحلیلی - توصیفی بررسی کرده است تا در حوزۀ ادبیّات تطبیقی، به نسبت میان اندیشههای این دو شاعر با یکدیگر و با طرّاح نظریه بپردازد. ازمیان مجموعههای شعری این دو شاعر، دو مجموعة مدایح بیصله و هکذا تکلّم الکرکدن دستمایۀ پژوهش پیش رو قرار گرفتهاند. نتایج نشان میدهد که انسان شاملو در این مجموعه، از مرحلۀ انسان مبارز فراتر رفته و انسان فرزانه جانشین او شده است، انسانی که دل از آسمان و تقدیر برکنده و اکنون با تکیه بر نیروهای زمینی خود و امید به آینده پیش میرود. در شعر رفعت سلام دو مؤلّفۀ «طبیعتگرایی» و «محوریت انسان» پس از تعبیر «مرگ خدا» نمایانتر از دیگر مؤلّفههاست.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Presence of Super Human in Shamloo’s and Raf’at Salam’s Poems due to Biseleh va Hakaza Takalam al Karkadan Sermons
نویسندگان [English]
- آمنه نادری 1
- سهیلا صلاحی مقدم 2
- شکوه السادات حسینی 3
1 طالبة الدّکتوراه فی فرع اللّغة الفارسیّة وآدابها، کلّیّة الآداب، جامعة الزّهراء، تهران، إیران
2 أستاذ مشارک فی قسم اللّغة الفارسیّة وآدابها، کلّیّة الآداب، جامعة الزّهراء، تهران، إیران
3 أستاذ مساعد فی قسم دراسات المرأة، مرکز البحوث الاجتماعیّة، آکادیمیّة العلوم الانسانیّه والدّراسات الثّقافیّه، تهران، إیران
چکیده [English]
Today, humanism is one of the most important themes in world poetry. Humanism or the school of humanism is an attitude or philosophy that gives originality to the growth and prosperity of man and it considers man as the existential truth of everything. The creator of "Superman", Friedrich Nietzsche, claims the transition from humanism and leaving man behind as the goal of existence and reaching higher levels. The present article examines humanism and superhumanism based on Nietzsche's ideas in the poetry of two contemporary Iranian and Egyptian poets, Ahmad Shamloo and Raf’at Salam, in an analytical-descriptive way, in the field of comparative literature, in relation to the ideas of these two poets that deal with the theory of creator. Among the collections of poems of these two poets, two collections of unblemished praises Biseleh va Hakaza Takalam al Karkadan Sermons have been the subject of research. The results show that the man included in this series has gone beyond the stage of a fighting man and it has been replaced by a wise man, a man who has lost his heart from heaven and he is now relying on his earthly forces and hope for the future. In Raf’at Salam's poem, the two components of "naturalism" and "human orientation" are more prominent than the other components after the interpretation of "God's death.
کلیدواژهها [English]
- Comparative Literature
- Humanism
- Nietzsche
- Superman
- Ahmad Shamloo
- Raf’at Salam
عنوان مقاله [العربیة]
الإنسان الخارق (العملاق) فی شعر أحمد شاملو ورفعت سلّام
چکیده [العربیة]
".الإنسانیّة أو مدرسة الإنسانیّة هی المَوقف أو الفلسفة الّتی تعطی الأصالة للتّنمیة البشریّة وازدهارها ویعتبر الإنسان حقیقة وجودیّة لکلّ شیء. الإنسانیّة هی الآن واحدة من أهمّ موضوعات الأدب والفنّ المعاصرین وبخاصّة الشّعر العالمی. یدّعی مصمّم فکرة الإنسان الخارق (العملاق)، فریدریش نیتشه، بأنّ هذا المخلوق یتجاوز الإنسانیّة ویمرّ بالبشر باعتباره نهایة الوجود، إلى مرحلة أعلى. یسعى هذا المقال إلى استکشاف إنسانیّة الفکر النیتشانی وخارقیته من خلال عدسة الأدب المقارن المبنی على مدرسة الوحدة للفکر الإنسانی (وتسمّى المدرسة الأمریکیة)، دراسة شعر الشّاعرین الإیرانی والمصری المعاصرین، أحمد شاملو ورفعت سلّام. مجموعتا القصائد الّتی تمّ البحث فیهما فهما هکذا تکلّم الکرکدن لرفعت سلّام و مدایح بیصله لأحمد شاملو. فالإنسان فی شعر شاملو یتجاوز مرحلة الإنسان المناضل وحلّ الإنسان الحکیم محلّه؛ الّذی یتخلّی عمّا فی السّماء وعمّا یقتضیه القدر ویجتاز طریقه معتمدا علی قدرتها المادّیة آملا للمستقبل، کما یعکس شعر رفعت سلّام المواصفات الحقیقیّة الّتی ینسبها إلی الإنسان الخارق ومن أهمّ هذه المواصفات: النّظرة الطبیعیّة ومرکزیّة الإنسان بعد مقولة (موت الإله).
کلیدواژهها [العربیة]
- الأدب المقارن
- الإنسَانِیّةُ
- نیتشه
- الإنسان الخارق
- أحمد شاملو
- رفعت سلّام