نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار،گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه
2 استادیار ، گروه زبان و ادبیات عرب ، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
تحلیل گفتمان روایی یکی از راههای مؤثر و قابل اتکا در بررسی ساختاری داستان است که با تکیه بر توضیح و تفسیر راههای پرداخت روساخت یک متن روایی، راه را برای کشف معنا و مفهوم پنهان نویسنده فراهم میآورد. دو داستان کوتاه "پرلاشز" از پیرزاد و "آخر قصة غیر بیضا" از غادهالسمان، دارای زبان و سبک زنانه هستند و هر دو نویسنده سعی کردهاند با تمرکز بر شخصیت زنان در داستان خود، نوع نگرش زنان به جامعه را نشان دهند. این مقاله سعی دارد تا با بررسی تطبیقی این دو داستان، و ترسیم تکنیکهای گفتمان روایی آنها، علاوه بر کشف الگوی ساختاری، به معنا و مفهوم پنهان در متن نیز دست یابد. روش پژوهش، تحلیلی توصیفی بوده و با استناد به منابع کتابخانهای و مطالعۀ موردی نمونههای داستانی دو نویسنده، به ترسیم تفاوتها و شباهتهای این دو داستان بدون توجه به بحث تأثیر و تأثر بپردازد. در پایان مشخص شد که هر دو داستان، در کنار تفاوتهای محتوایی، از منظر ساختاری بسیار به هم نزدیک هستند و قابلیت بررسی از منظر تحلیل گفتمان روایی را دارند. بازگشتهای زمانی، تکرار، وقفۀ توصیفی، خلاصه، کانون بیرونی، راوی دانای کل، کانونیسازی دوگانه و عنصر گفتگو از مهمترین تکنیکهای روایی این دو داستان است. داستان السمان بر آشفتگی ذهنی و روحی شخصیت اصلی استوار است، اما داستان زویا پیرزاد، از حدت و صراحت لهجۀ السمان خالی است و سعی کرده است تا نوعی همراهی زن با مرد را به تصویر بکشد.
کلیدواژهها [English]