Research Paper
الادب المقارن
رجاء أبو علی; سعید سواری
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 1-20
Abstract
یعتبر المثل جنساً عریقاً ویحتل حیزاً وسیعاً بین الآداب العالمیة وذلک أنّه سجل صادق للشعوب علی مرّ العصور وهو یمثل أحداث وعادات وطقوس الشعوب وذلک بإیجاز واختصار لغوی ...
Read More
یعتبر المثل جنساً عریقاً ویحتل حیزاً وسیعاً بین الآداب العالمیة وذلک أنّه سجل صادق للشعوب علی مرّ العصور وهو یمثل أحداث وعادات وطقوس الشعوب وذلک بإیجاز واختصار لغوی کما یعوّل علی الأسالیب اللغویة تنویعاً من أجل التعبیر المعنوی. وتبعاً لهذا عالج البحث مقتطفات من الأمثال الأهوازیة والفارسیة عامداً علی الأسلوبیة مقارناً أسالیبها علی ضوء المدرسة الأمریکیة وذلک بناء علی رؤیة رنی ویلیک کما یعتقد بعدم التأثیر والتأثر، والانخراط فی اللغة بأسالیبها لتتبع التداخل الأدبی بین الآداب. ولهذا تعتبر هذه الورقة البحثیة الأسالیب اللغویة نهجا لها لتناول الأمثال العامیة الأهوازیة والفارسیة وتداخلها بحیث ترمی إلی تبیین تداخل المثلین أسلوبا ودلالة بالإضافة إلی تتبع عوامل التطورات والتغیرات اللغویة منها الصوتیة والمعجمیة للمثل الأهوازی، وتأثّرها باللغة الفارسیة. هذا وتوصّل المقال إلی أنّ التداخل الأسلوبی والمعنوی لکثیر من الأمثال الواردة موجود وذلک علی المستوی المعجمی والترکیبی والبلاغی لأنّ الأهوازیین والأقوام الفارسیة الأخری یقطنون إقلیما جغرافیا واحدا ولیس من المستغرب أن یستعیر کلٌ منهما عن الآخر المثل ویحوّره مع بعض التغییرات فی الأسلوب اللغوی بحیث إنّ التداخل ممتد فیما بین اللغات والآداب وذلک علی المستوی المعجمی والدلالی والترکیبی فاللغات تختلف فی طریقة الأداء والانتقاء معجماً وترکیباً لتبنی دلالة جدیدة للإبداع فی العمل الأدبی. أمّا أسباب التطورات والتغییرات اللغویة الموجودة للمثل الأهوازی فتعود إلی القوانین اللغویة منها الإبدال، والصدفة، والتواضع والإصطلاح اللغوی، والتخفیف والتیسیر اللغوی، والجهد العضلی الأقل فی النطق بحیث فرضتها اللهجة وظروف النطق. فبناءً علی هذه الأسباب تداخلت الأمثال مفردة وترکیبا بینما لم تتأثر الأمثال الأهوازیة باللغة الفارسیة صوتا ومعجما.
Research Paper
الادب المقارن
حسین ابویسانی
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 21-32
Abstract
فرهنگ اسلامی، تأثیر قابلتوجهی بر ادیان الهی و گروندگان به این ادیان داشته است؛ از آن روی که چون، فرهنگی غنی است، از مرزهای خود فراتر رفته و بیشتر مرزهای فرهنگی بشریّت ...
Read More
فرهنگ اسلامی، تأثیر قابلتوجهی بر ادیان الهی و گروندگان به این ادیان داشته است؛ از آن روی که چون، فرهنگی غنی است، از مرزهای خود فراتر رفته و بیشتر مرزهای فرهنگی بشریّت را در برگرفته است؛ لذا شگفت به نظر نمیآید که چنین فرهنگی، قلمرو خود را پشتسر نهد و بر دیگران اثرگذارد، آنها نیز به نوبة خود، از آن تأثیرپذیرند تا نیازهای دنیوی و اخرویشان را در آن جستجو کنند. پژوهشهای صورت گرفته دربارة «کمدی الهی دانته» نشان میدهد که این اثر، از فرهنگ اسلامی تأثیر پذیرفته، از چشمههای آن سیراب گشته ودر پی آن، اثر دانته بر بلندای آثار قبل و بعد از خود ایستاده است، اما این أثرپذیری، بعد از آن آغاز شد که غرب به بخشی از معارف معراجنامه دست یافت؛ سبب نیز آن بود که غرب در قرون وسطی ارتباطی قوی با فرهنگ اسلامی داشت و دانشمندان اروپایی هم در تلاش شدند تا از سرچشمههای این فرهنگ بهره گیرند. بنابرابن، میتوان گفت: دانته، هم از فرهنگ گذشتگان تأثیر پذیرفت و هم از فرهنگ قرون وسطی، لذا به نظر میرسد اثر وی، مرهون همان فرهنگ اسلامی است که در خلال قرون وسطی حاکمیّت داشت. مقالة پیشرو، در پی آن است تا کتاب «تأثیر فرهنگ اسلامی بر کمدی الهی دانته» اثر صلاح فضل را در شکل و محتوی مورد نقد و بررسی قرار دهد. از تطبیق شواهد ذکر شده در این کتاب از یکسو، و قراین موجود در قرآن کریم و معراجنامه از سوی دیگر، چنین برمیآید که وجوه تشابه قابلتوجهی میان آنهاست؛ امری که نشان میدهد دانته در کمدی الهی، از فرهنگ اسلامی، بیتأثیر نبوده است.
Research Paper
الادب المقارن
مریم بخشی
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 33-49
Abstract
نقد جدید در تلاش است از پیرا متنها به خاطر اهمیّت آنها در خوانش متن و کشف دلالتهای آن سخن بگوید. سرنوشته به عنوان پیرامتنی با اهمیّت، دارای کارکرد دلالی و زیباییشناسی ...
Read More
نقد جدید در تلاش است از پیرا متنها به خاطر اهمیّت آنها در خوانش متن و کشف دلالتهای آن سخن بگوید. سرنوشته به عنوان پیرامتنی با اهمیّت، دارای کارکرد دلالی و زیباییشناسی است که بسیاری از رماننویسان در آثارشان به کار بردهاند. پژوهش حاضر میزان استفاده از این پیرامتن را در رمانهای فارسی و عربی بررسی میکند. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی سرنوشته در رمانهای دو ادبیّات است تا از طبیعت و چگونگی بهرهبرداری از سرنوشته و از میزان کاربرد و انواع آن و نوع منابع آن و تعدّد سرنوشته وارتباط سرنوشته با عنوان آگاهی یابد. این پژوهش بر سؤال اصلی زیر استوار است: جایگاه سرنوشته در رمانهای فارسی و عربی چگونه است؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی وبا استفاده از نرمافزار spss، به جمعآوری دادهها و توصیف و مقایسه و تحلیل آن پرداخته است. رماننویسان عربی، به کاربرد سرنوشته علاقه بیشتری دارند؛ از این رو منابع سرنوشتههایشان، متعدّد و فراوان است. در حالیکه کاربرد سرنوشته در رمان فارسی امری درونی است و از روی تعمّد و تکلّف نیست. در رمانهای عربی، سرنوشته غربی و در رمانهای فارسی، سرنوشته شرقی بیشترین حضور را دارد. رماننویس عربی، سرنوشته را به عنوان هنر، تزیین و در اثر تأثیرپذیری از غربیها به کار بردهاند؛ از این رو، روشن است که به صورت فراوان و با استفاده از سخنان غربیها به کار برده باشند، اما رماننویس فارسی، سرنوشته را در جهت ایراد معنی به کار میبرد و در استفاده از این سخنان، حال مخاطب را رعایت میکند و سخنان و اشعار و امثال و حکمتهای فارسی آسان که نزد مخاطب شهرت بیشتری دارند، به کار میبرد. سرنوشتهها در رمان عربی متعدّد و متنوّع هستند و جنبة اسلوبی دارند.
Research Paper
خلیل بیک زاده
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 51-67
Abstract
همپیوندی روایت و کانون دید از عناصر بدیهی در داستاننویسی است؛ چون کانونسازی، انتخاب کانون دیدی است که شخصیتها و رویدادهای داستانی از طریق آن مشاهده میگردند. ...
Read More
همپیوندی روایت و کانون دید از عناصر بدیهی در داستاننویسی است؛ چون کانونسازی، انتخاب کانون دیدی است که شخصیتها و رویدادهای داستانی از طریق آن مشاهده میگردند. این فرآیند، چندصداییبودن روایت را توجیه کرده و زوایای دید گوناگونی را در روند آن درمیآمیزد و همواره از یک دیدگاه به دیدگاه دیگر تغییر جهت میدهد. این پژوهش گونههای کانونسازی روایت را در رمانهای «سال بلوا» از عباس معروفی و «موسم الهجره الی الشمال» از طیب صالح بر اساس نظریۀ کانونسازی ژرار ژنت که ارتباط مستقیمی با جریان سیال ذهن دارد، با رویکردی توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی بررسی و تحلیل کرده، شگردهای چندصدایی و کانونیشدگی را تبیین و اندیشهها، عواطف و احساسات شخصیّتهای داستان را از طریق جریان سیال ذهن ارائه کرده و نشان دادهاست که دیدگاه کانونسازی ژرار ژنت در این رمانها، ارتباط مستقیمی با جریان سیال ذهن دارد و این همخوانی در رمان سال بلوا مشهودتر است.
Research Paper
الادب المعاصر
نرجس ترقی; رقیة رستم پور; انسیة خزعلی; عباس خامه یار
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 69-95
Abstract
روابط ادبی ایران اسلامی و کویت با عنایت به پیشینهها و همجواری و حضور ایرانیان در کویت و جریان روشنفکری فرهنگی و اجتماعی در دو کشور در دوران معاصر قابل توجّه ...
Read More
روابط ادبی ایران اسلامی و کویت با عنایت به پیشینهها و همجواری و حضور ایرانیان در کویت و جریان روشنفکری فرهنگی و اجتماعی در دو کشور در دوران معاصر قابل توجّه است. اگر ادبیّات پل ارتباطی ملّتهاست، بنابراین بررسی تلاشهای علمی ادبی صورت گرفته در دو کشور نسبت به ادبیّات کشور مقابل بیانگر میزان ارتباط ادبی و قدرت نفوذ و تأثیر آن در یکدیگر میباشد. این پژوهش با شناخت جوانب موردتوجّه ادبا و پژوهشگران ادبی در کویت و ایران، فعالیّتها را با عنایت به عوامل تأثیرگزار مثبت و منفی در این روابط بررسی میکند، و گزارشی از روند آن بین دو کشور در اشکال مختلف پژوهش علمی مثل تألیف و ترجمه، مقاله علمی و پایاننامه دانشگاهی و فعالیّت اجرایی ارائه میکند. این مقاله، با تکیّه بر روش وصفی تحلیلی، دادهها را از کتابها و پژوهشها، مصاحبهها و اطلاعرسانی دانشگاهها و مراکز علمی فرهنگی ایران و کویت جمع آوری نموده و تحلیل مینماید. در سالهای گذشته به خصوص در دهة دوم بعد انقلاب اسلامی، ایران تلاشهای ثمربخشی در شناخت و بررسی ادبیّات کویت و ترجمه آن داشته است. در کویت نیز توجّه بسیاری به ادبیّات فارسی و کمک به نشر آن در جهان عربی شده است. روابط ادبی ایران و کویت با گذشت بیست سال از آن همچنان جدید و نیازمند توجّه و رفع موانع از سوی متولیّان آن است تا در آینده به شکلی سازندهتر باشد.
Research Paper
الادب المقارن
جعفر جعفرزاده; زهرا افضلی; فرامرز میرزایی
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 97-114
Abstract
موضوع بررسی تصویر بیگانه در ادبیّات منجر به شکل گیری علم تصویر یا تصویرشناسی گردید. تطبیقگران فرانسوی این علم را بنیان نهادند و آن را به عنوان روشی برای بررسی تصویر ...
Read More
موضوع بررسی تصویر بیگانه در ادبیّات منجر به شکل گیری علم تصویر یا تصویرشناسی گردید. تطبیقگران فرانسوی این علم را بنیان نهادند و آن را به عنوان روشی برای بررسی تصویر منعکس شده از ملّتهای بیگانه در آثار ادبی بر اساس اصول مورد اتفاق خود برگزیدند. مهمترین این اصول عبارتند از: حالتهای خوانش دیگری و عوامل مؤثر در تصویرپردازی. بررسی های تصویرشناسی از جلوة ادیب به نام «من» و بیگانه به نام «دیگری» در متن ادبی پرده برمیدارد و در نتیجه به شناخت آن دو می انجامد، شناختی که پژوهشگر را درآشنایی با ملّتها و فرهنگ، تمدّن، عادت و سنّت مربوط به آنها یاری می نماید؛ بنابراین از اهمیّت قابلتوجهی در بین پژوهشهای ادبی برخوردار است. با توجه به این اهمیّت در پژوهش حاضر تصویر عضدالدوله امیر بویه ای ایرانی در شعر دو شاعر عرب متنبی و ابن نباته سعدی بررسی شده است و این بررسی به منظور آگاهی از آنچه آن دو دربارة خود به عنوان من عربی ترسیم کردهاند و نیز پی بردن به آنچه درباره آن امیر به عنوان دیگری ایرانی در شعرشان ثبت نمودهاند، صورت گرفته است. نتیجه بررسی بیانگر آن است که تصویرسازی از دیگری در شعر متنبی تحتتأثیر دوری از وطن و ملّیگرایی قرار گرفته است درحالی که تصویرسازی از او در شعر ابن نباته از ایدئولوژی مخالفت و منافع شخصی متأثر شده است؛ بنابراین جلوه من و دیگری با ویژگیهای خاصی در شعر هر یک متمایز گردیده است با وجود این هر دو شاعر در خوانش دیگری بر اساس شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و... از تحریف منفی به تحریف مثبت گرایش یافتهاند.
Research Paper
الادب المقارن
عبدالصاحب طهماسبی; جهانگیر امیری
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 115-132
Abstract
ویژگی اصلی اشعار شاعران ایرانی و عراقی در دورة مشروطه، سادگی و آسان بودن زبان شعر آنها است، این سادگی در همة فنون شعری آن دوره به چشم میخورد، زهاوی پیشتاز این میدان ...
Read More
ویژگی اصلی اشعار شاعران ایرانی و عراقی در دورة مشروطه، سادگی و آسان بودن زبان شعر آنها است، این سادگی در همة فنون شعری آن دوره به چشم میخورد، زهاوی پیشتاز این میدان است و رصافی از او پیروی نموده است. ایرج میرزا در ایران سادهگویی در شعر را به اوج خود رسانده و آن را به شعر عامیانه نزدیک کرده است. اشعار عصر مشروطه، اعمّ از شعر فارسی و عربی به خاطر ساده بودن شباهت زیادی به زبان روزنامه و مجلات پیدا کرد. در همین راستا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی - تحلیلی بر آن است تا سرودههای دورة مشروطه در عراق و ایران را از منظر زبان شعر مورد کنکاش قرار دهد. از مهمّترین دستاوردهای این تحقیق آن است که، چون اوضاع انقلابی عصر مشروطه نیازمند شعری بود که عامة مردم به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند و از سوی دیگر، شاعران بتوانند مردم را از شرایط جامعه و مسؤولیّتهای خود در قبال انقلاب مشروطه آگاه نمایند، لذا زبان شعر به سمت و سوی سادگی و سلاست و روانی، و به عبارت دیگر، زبان نثر پیش رفت.
Research Paper
جواد غلامعلی زاده; عبدالباسط عرب یوسف آبادی
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 133-145
Research Paper
فهیمه میرزایی جابری; سردار اصلانی; سید رضا سلیمان زاده نجفی; حسین آقا حسینی
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 147-163
Abstract
محمدعلی شمسالدین، شاعری با گرایشهای عرفانی و متأثّر از عطار نیشابوری است؛ از جمله این تأثیرات حضور مضامین هستیشناسانه، وحدت وجود، حیرت و مرگ در شعر اوست. ...
Read More
محمدعلی شمسالدین، شاعری با گرایشهای عرفانی و متأثّر از عطار نیشابوری است؛ از جمله این تأثیرات حضور مضامین هستیشناسانه، وحدت وجود، حیرت و مرگ در شعر اوست. با وجود اهمیّت خاص مفاهیم هستیشناسی در شعر هر دو شاعر و آثار فراوانی که در این زمینه نوشتهاند، تاکنون در این موضوع پژوهشی انجام نشده است؛ بنابراین در این مطالعه سعی شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با توجه به اصل تأثیر و تأثّر ادبی که در مکاتبی چون؛ مکتب فرانسه مطرح شده است، این مضامین در شعر هر دو شاعر بررسی شوند. همچنین، با توجه به تأثیرپذیری شمسالدین از عرفان اسلامی- ایرانی و آثا عرفانی در ادبیّات فارسی چگونگی و شباهتها و تفاوتهای کاربرد این مفاهیم در شعر او در مقایسه با عطار تحلیل و تبیین شد. نتایج نشان داد، هر دو شاعر در چگونگی و میزان به کارگیری مضمون وحدت وجود با یکدیگر تشابه دارند. همچنین نگرش هر دو شاعر به مرگ به منزلة حیات و تولّدی دوباره است.
Research Paper
هادی نظری منظم; خلیل بروینی; نازنین هدایتی
Volume 8, Issue 32 , February 2019, Pages 165-184
Abstract
تصویرشناسی به بررسی تصویر «دیگری» در متن ادبی وتعامل وی با «من» (=خود) میپردازد. در حقیقت، شناخت خود از طریق دیگری امکانپذیر است واحساس هویّت در رویارویی ...
Read More
تصویرشناسی به بررسی تصویر «دیگری» در متن ادبی وتعامل وی با «من» (=خود) میپردازد. در حقیقت، شناخت خود از طریق دیگری امکانپذیر است واحساس هویّت در رویارویی با او نمایان شده و بخش زیادی از این تعامل در ادبیّات سفرنامهها نمود مییابد. غادة السمان تاکنون پنج اثر در ادبیّات سفرنامه منتشر نموده که مادة مناسبی برای مطالعات تصویرشناسی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با اتّکا به روش اجتماعی وتطبیقی میکوشد تا به بررسی بخش اول از کتاب «شهوة الأجنحة» بپردازد. نویسنده، این بخش را به خاور دور اختصاص داده است. هدف از این پژوهش، آن است تا هویّت خود و دیگری وتوهّمات و انحرافهای فکری متقابل این دو را از یکدیگر بهتر دریابیم. نتایج بیانگر آن است که سفر غادة السمان به شرق دور پس از آن بود که وی به از خودبیگانگی روحی مبتلا شد و برای گریز از واقعیّتهای دردناک وتلاش برای کشف مجهولات عازم این سرزمین شد، اما فرار از واقعیّتها ممکن نشد؛ چه، تصویر لبنان و دمشق از لابهلای هر سطر او واز درون هر صحنهای سر برمیکشد. ظاهراً سمّان، پیش از این سفر، تحتتأثیر برداشتهای ادیبان رمانتیک غرب از شرق افسونگر وابهامآلود قرار داشته است؛ از این رو، تجربة وی تجربهای حضوری و مستقیم و در عین حال، متاثّر از تصویرها ومتون پیشین است. سمّان، نخست یک ادیب و بعد جهانگرد است. وی عناصر تابلوهای هنری خود را از واقعیّت های دردناک و یا مسرّتبخش برمیگزیند و آنگاه صبغة ادبی وخیالی بدان میبخشد تا به شکلی هنری وتأثیرگذار درآید. با این همه، او واقعگرا وصادق است و تا حد امکان، از درافتادن در تعمیم وسیاهنمایی پرهیز میکند، لیکن، چنان که خود او نیز گفته است دربارة شهرها نمیتوان بیطرف قضاوت کرد و واقعگرایی دروغ است. وانگهی، درآمیختن با ملّتهای مختلف و زندگی با آنان، زمینه و بستر مناسبی برای مقایسه و تطبیق پیش روی او نهاده و او را به شیفتگی نسبت به فرهنگ و تمدّن کهن شرق دور و زیبایی وجادوی آن وا داشته است، چنانکه وی را بر آن داشت که مظاهر عقبماندگی، فقر، غرق شدن در مصرفگرایی وتمدّن مادی خاور دور را محکوم نماید.