Research Paper
محمدرضا احمدی; خلیل بروینی; کبری روشنفکر; هادی نظری منظم
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 1-22
Abstract
تصوّف از دیرباز وارد شعر فارسی و عربی شده است و شاعران نیز بر اساس تجربة شعری خود خوانش خاصی از این پدیده داشتهاند. عوامل اجتماعی و شرایط سیاسی نیز بیشترین تأثیر را در ...
Read More
تصوّف از دیرباز وارد شعر فارسی و عربی شده است و شاعران نیز بر اساس تجربة شعری خود خوانش خاصی از این پدیده داشتهاند. عوامل اجتماعی و شرایط سیاسی نیز بیشترین تأثیر را در کاربست تصوف در شعر دارد. این پژوهش میکوشد با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی و تطبیقی مبتنی بر بررسی شباهتها و تفاوتها، چگونگی استفاده از تصوف در شعر عفیفی مطر و شفیعی کدکنی را در قالب مسائل اجتماعی و سیاسی نشان دهد. از جمله نتایج پژوهش، این است که شاعر ایرانی از شخصیّتهای صوفی استفاده کرده است که در طول تاریخ به انقلابی بودن و گرایشهای اجتماعی شهره بودهاند؛ کسانی که در راه نیل به اهداف خود نیز به شهادت رسیدند. مطر نیز ضمن استفاده از این مسئله، نوعی تغییر در شخصیّتهای صوفی ایجاد کرده، مبارزان معترض در برابر حکام زورگو و ستمکار هستند. همچنین این دو شاعر در مسئله ایستادگی در برابر نظام حاکم به هم میرسند و در اشعار صوفیانه خود در پی ارزشهایی مانند آزادی و انسانیت هستند. اما مهمترین نتیجة این پژوهش، این است که عفیفی و شفیعی به تصوّف و مسائل مربوط به آن اهمیّت میدهند و آن را با مسائل اجتماعی؛ مانند گرسنگی و عقبماندگی ملّتهای مصر و ایران در هم میآمیزند تا مردم را در برابر حاکمان آگاه سازند.
Research Paper
علی اکبر احمدی جناری; علی اصغر حبیبی; خدیجه صالحی
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 23-39
Abstract
مطالعه رابطه جنسیّت زنانه بر زبان گفتاری و نوشتاری از سویی در گسترة مطالعات دانش زبانشناسی اجتماعی و از سویی دیگر در قلمرو مطالعات نقد فمنیستی قرار میگیرد تا جایی ...
Read More
مطالعه رابطه جنسیّت زنانه بر زبان گفتاری و نوشتاری از سویی در گسترة مطالعات دانش زبانشناسی اجتماعی و از سویی دیگر در قلمرو مطالعات نقد فمنیستی قرار میگیرد تا جایی که برخی از ناقدان فمنیست برای زنان نویسنده قائل به جداسازی یک سبک نوشتار خاص شدهاند. برخی از ویژگیهای که از آنها به عنوان خصلتهای زنانه در نویسندگی نام برده شده به شکل واضحی در مجموعة داستان کوتاه «لحظة لاختلاس الحب» اثر فضیله الفاروق (1967) داستانپرداز الجزایری و مجموعة «سه کتاب» نوشتة زویا پیرزاد (1952) نویسندة ایرانی، قابل مشاهده است. جستار حاضر تلاش میکند اثر جنسیت زنانه را بر سبک نوشتار در داستانهای این دو مجموعه بر مبنای رویکرد تحلیلی– توصیفی مورد خوانش تطبیقی قرار دهد. به این منظور از الگوی رابین لیکاف؛ زبانشناس اجتماعی به عنوان یک مدل روشمند در مطالعه اثر جنسیت بر زبان، سود برده است. نتایج نشان از آن دارد که جنسیت زنانه آنها سبب شده، بیشتر تعابیر و کلمات مؤدبانه و رنگواژهها و کلمات با بار عاطفی مربوط به دنیای زنان را به کار ببرند. همچنین گرایش به توصیف جزییات، به کارگیری جملههای تردیدآمیز و استفاده از ابزار و سازوکارهای تأکید که از ویژگیهای اساسی سبک نوشتار زنانه در اندیشة لیکاف به شمار میرود، از شاخصههای اصلی، سبک داستاننویسی دو نویسنده است.
Research Paper
علی بشیری
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 41-58
Abstract
پرندههای اسطورهای حضوری گسترده در ادبیات و فلسفه دارند. این پژوهش قصد دارد تا به بررسی حضور دو پرنده اسطورهای یعنی ققنوس و عنقاء در شعر دو شاعر آغازگر شعر نو در ...
Read More
پرندههای اسطورهای حضوری گسترده در ادبیات و فلسفه دارند. این پژوهش قصد دارد تا به بررسی حضور دو پرنده اسطورهای یعنی ققنوس و عنقاء در شعر دو شاعر آغازگر شعر نو در دو حوزه شعر معاصر فارسی و عربی، نیما یوشیج و سیاب بپردازد. شعر نیما یوشیج «ققنوس» نام دارد و شعری که سیاب در آن از اسطوره عنقاء کمک گرفته است شعر «شعر و عنقاء» (القصیدة والعنقاء) نام دارد. این پژوهش را میتوان از جرگه مکتب ادبیات تطبیقی نوفرانسوی که به حوزه تأثیر میپردازد به شمار آورد که بر خلاف مکتب فرانسوی کلاسیک از بررسی شباهتها و بحثهای زیباییشناسی نیز به دور نیست. با بررسی حضور این دو پرنده در شعر این دو شاعر شباهتها و اختلافاتی را میتوانیم بین این دو پرنده بازتولید شده دریابیم؛ مهمترین شباهت بین دو شعر استفاده از معنای نوزایی در این دو پرنده اسطوری برای بازنمایی مفهوم آفرینش هنری می باشد که در شعر نیما، این آفرینش هنری همانا تأثیرگذاری جاودانه و تأثیری کلی در برههی تاریخی شکلگیری شعر نو یا مدرن است و در شعر سیاب اشاره به شکلگیری و خلق أثر هنری به طور کلی و برآمدن شعری بر بنیان ویرانشدهی شعری پایان یافته است که در شعر نیما با فضایی روایی و منسجم بازنمایی میشود و در شعر سیاب با زبانی بیپرده و بدون واسطهای (همپیوند عینی) پویا وادبی.
Research Paper
زهیر جانسیز; عبدالعلی آل بویه
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 59-79
Abstract
تصویر شعری در ادبیات به ویژه در عرصة شعر از اهمیت به سزایی برخوردار است و همین امر سبب شد تا الهامبخش پژوهشگران و ناقدان معاصر باشد. این موضوع علاوه بر آن که بیانگر احساس ...
Read More
تصویر شعری در ادبیات به ویژه در عرصة شعر از اهمیت به سزایی برخوردار است و همین امر سبب شد تا الهامبخش پژوهشگران و ناقدان معاصر باشد. این موضوع علاوه بر آن که بیانگر احساس شاعر است، به نوعی حکایت از حقیقت انسانی داردکه شاعر با حس خود ترسیم و با عواطف و احساساتش بیان میکند. از دیگر سو شاعر با استفاده از میراث دینی به عنوان یک تکنیک، ضمن بیان تجارب خویش، شخصیّتهایی را متناسب با اهداف خود خلق میکند. بدر شاکر السیاب شاعر معاصر عراقی و نیما یوشیج همتای ایرانی وی از دسته شاعرانی بودند که بنا به ضرورت شرایط زندگی و جبر محیطی، از تصاویر شعری برای ابراز عواطف و احساسات درونی خود بهره جستند. مقالة حاضر بر پایه روش توصیفی – تحلیلی و با رویکردی تطبیقی بر آن است تا از یک سو میراث دینی به کار رفته در آثار این دو شاعر را بررسی کند و از سوی دیگر نشان دهد که 1. نمایندگان شعر معاصر فارسی و عربی چه نوع تصاویر شعری در آثار خود به کار بردهاند؟ 2. شیوه کاربرد میراث دینی و مذهبی در آثارشان چگونه است؟ 3. دو شاعر نامور عربی و فارسی دارای چه وجوه تمایز و تشابهی در این زمینه هستند؟ نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که هر دو شاعر از میراث دینی و مذهبی در اشعار خود بهره جستهاند و آن را متناسب با شرایط زندگیشان به کار بردهاند. واقعیت های اجتماعی و حکومت مستبد و ظالم حاکم بر جوامع سیاب و نیما، هر یک از آنها را بر آن داشته است تا با بهره گیری از صنعت قناع احساسات درونی خود را به صورتی غیرمستقیم بیان کنند. سیاب در این میان بیشتر از شخصیّت پیامبران و از نمادهایی بهره گرفت که آنان در رسالت خود به کار می بردهاند، درحالی که تنها شخصیت پیامبر نیما، مسیح است. از دیگر سو شاعر برجسته عرب از نماد و شخصیتهای دیگری مانند فرشتگان و برخی از اقوام ذکر شده در قرآن بهره گرفته است، حال آن که شاعر ایرانی بیشتر از نماد بهشت و دوزخ در آثارش استفاده کرده است.
Research Paper
فرزانه حاجی قاسمی; احمدرضا صاعدی
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 81-101
Abstract
این پژوهش با تکیه بر روش وصفی ـ تحلیلی، اصطلاح ادبی کرونوتوپ (پیوستار زمانی ـ مکانی) را باتوجه به همین اصطلاح در علم فیزیک از نگاه آلبرت اینشتین و چگونگی انتقال آن توسط ...
Read More
این پژوهش با تکیه بر روش وصفی ـ تحلیلی، اصطلاح ادبی کرونوتوپ (پیوستار زمانی ـ مکانی) را باتوجه به همین اصطلاح در علم فیزیک از نگاه آلبرت اینشتین و چگونگی انتقال آن توسط میخاییل باختین ناقد و زبانشناس روسی به حوزة ادبیات و بهویژه رمان بررسی کرده است. اصطلاح پیوستار زمانی ـ مکانی، «زمکانیه» یا کرونوتوپ بر فضایی متشکل از حرکت زمان (بازگشت زمانی یا پیشواز زمانی) درون مکان در چارچوب روایت اطلاق میشود؛ بهطوری که نمیتوان آن دو را از یکدیگر جدا نمود. آنگاه با درنظر داشتن محور اصلی دو رمان فارسی و عربی که به دور آمیختگی زمان و مکان میچرخد، به تحلیل آن در چارچوب روایتیشان پرداخته است. نتیجۀ حاصل از بررسی ساختار کرونوتوپ در رمان «ذاکرة الجسد» بیانگر چارچوب وسیع آن در مقایسه با رمان «دو دنیا» است زیرا قهرمان (روایتگر) در آن بیش از آنچه انتظار میرود بر نیروی خیال و عاطفه خود، و بهطور گسترده بر شیوۀ بازگشت زمانی جهت بیان اسباب اتفاقات گذشته، تکیه نموده است. بنابراین، دو مورد مذکور، محدودۀ پیوستار زمانی ـ مکانی روایت را شکل میدهند؛ در حالیکه چارچوب پیوستار زمانی ـ مکانی در رمان فارسی به دلیل نگاشته شدن صرفاً جهت بیان حوادث، گستردگی کمتری دارد.
Research Paper
faezeh arab
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 103-118
Abstract
رمان متنی داستانی است که در قالب نثر نوشته میشود و در توصیف شخصیتهایی با رویکردها و ویژگیهای متفاوت به نگارش درمیآید و در قالب داستانی بههمپیوسته رخدادهای مختلفی ...
Read More
رمان متنی داستانی است که در قالب نثر نوشته میشود و در توصیف شخصیتهایی با رویکردها و ویژگیهای متفاوت به نگارش درمیآید و در قالب داستانی بههمپیوسته رخدادهای مختلفی را روایت میکند. دو رمان «موسم الهجره إلی الشمال» از رماننویس سودانی طیب صالح (1929-2009م) و «قربانی باد موافق» از رماننویس ایرانی محمد طلوعی (1979م) از جمله رمانهایی است که ساختار و مضمون جدیدی ارائه دادهاند؛ لذا هر دو رماننویس به بیان حوادثی میپردازند که مربوط به دورة اوجگیری فعالیّتهای سیاسی حزب مارکسیست در مشرق زمین میباشد. این دو اثر دارای بنیانی همبستهاند که حاصل طرح مشترک هر دو مؤلف در ارائة محتوا و ساختار روایی است. هدف مقالة حاضر، توصیف و بررسی تطبیقی ساختار روایت این دو اثر به شیوۀ توصیفی–تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نویسندة دو اثر از لحاظ شیوة آغاز داستان روشی مشابه را برگزیدهاند؛ همچنین هر دو داستان دارای دو شخصیّت اصلی است که عبارت است از قهرمانانی که زندگی در غرب را تجربه کردهاند و به دلیل ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی خود را از طریق غرق کردن در آب میکشند. هر دو اثر از نظر پیرنگ نیز دارای تشابه هستند؛ زیرا هر دو نویسنده در ایجاد یک طرح کلّی متشکل از مجموعة حوادث مشابه توفیق یافتهاند که در آن عنصر سببیت در عملکرد شخصیتها قوی است. در هر دو رمان فرهنگ بومی و گرایش به قوممداری از مهمترین مسائلی است که قهرمانان داستان به عنوان مهاجران شرقی در تقابل با فرهنگ غرب مواجه بودند.
Research Paper
شهریار همتی; جهانگیر امیری; سارا رحیمی بور
Volume 7, Issue 28 , February 2018, Pages 119-133
Abstract
بیاتی در دیوانی که به سال 1965م منتشر نمود، مرحله تازهای از تجربه شعری خود به نمایش گذاشته است. در این دیوان که آن را «دفتر فقر و انقلاب» نامیده، اندیشههای صوفیانه ...
Read More
بیاتی در دیوانی که به سال 1965م منتشر نمود، مرحله تازهای از تجربه شعری خود به نمایش گذاشته است. در این دیوان که آن را «دفتر فقر و انقلاب» نامیده، اندیشههای صوفیانه او دیده میشود. بیاتی در این دیوان، شخصیّت حلّاج و معری را مورد بررسی قرار داده است و به نظر ناقدان آن گونه که از سرودههای وی در این دیوان بر میآید، از واقعگرایی به تصوّف روی آورده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسهای میان رویکرد صوفیانه حلاج و معری است که با شیوه تحلیلی توصیفی و با تأکید بر قصاید بیاتی صورت پذیرفته است. از مهمترین دستاوردهای این تحقیق این است که رویکرد صوفیانه بیاتی بیشتر به حلاج نزدیک است تا معری که در رویکرد حلاج، گرایش به انقلاب و پویایی و رویارویی با ظلم و ستم جایگاه ویژهای دارد. در مقابل بیاتی، رویکرد صوفیانه معری را مورد انتقاد قرار داده است. لذا باید گفت تصوّف بیاتی یک تصوّف انقلابی است.