مقاله پژوهشی
                                                    ادبیات تطبیقی
                            
            
                            پرویز  احمدزاده هوچ؛ علی  صیادانی؛ منوچهر  دویران
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    حکایت روباه و کلاغ از دیرباز موردتوجّه شاعران و داستانسرایان قرار گرفته است، شاعران در کشورهای مختلف، به زبانهای متنوع و با سبکهای متمایز این داستان را به نظم کشیدهاند. در این پژوهش به بررسی و مقایسه سرودههای چهار شاعر؛ حبیب یغمائی، (شاعر فارسیزبان) و علیاکبر صابر (سراینده اشعار ترکی) و سلیمان العیسی، شاعر سوری محمد ... 
                    بیشتر
                
                
                    حکایت روباه و کلاغ از دیرباز موردتوجّه شاعران و داستانسرایان قرار گرفته است، شاعران در کشورهای مختلف، به زبانهای متنوع و با سبکهای متمایز این داستان را به نظم کشیدهاند. در این پژوهش به بررسی و مقایسه سرودههای چهار شاعر؛ حبیب یغمائی، (شاعر فارسیزبان) و علیاکبر صابر (سراینده اشعار ترکی) و سلیمان العیسی، شاعر سوری محمد عثمان جلال شاعر مصریتبار میپردازیم. این جستار با روش توصیفی - تحلیلی بر اساس مکتب آمریکایی (که در تطبیق دو ادب اصل تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و داشتن ارتباط تاریخی را شرط واجب نمیداند) در ادبیات تطبیقی میکوشد جنبههای مختلف زیبایی شناسانه، نوآوری، شباهتها، تفاوتها و کارکردهای مختلف قصیده «روباه و زاغ» در چهار سطح؛ آوایی (موسیقی درونی و بیرونی)، بلاغی (کارکردهای زیباییشناسی) لایه نحوی و فکری در آثار چهار شاعر نامبرده را ارزیابی کند. بررسی متون شعری این شاعران نشان میدهد که همه آنها، جهت زیبا و جذاب جلوه دادن سرودۀ خود به موسیقی شعر، اهتمام ویژهای داشتهاند و از انواع تشبیهات و استعارات و جناسها استفاده نمودهاند. توجّه به واجآرایی و ضربآهنگ شعر در سروده سلیمان العیسی نسبت به سه شاعر دیگر، کمتر است، شعر یغمائی، صابر و عثمان جلال دارای ردیف و قافیه و آهنگین است و کودکان بهراحتی قادر به حفظ آن هستند، ولی سروده سلیمان العیسی به سبک شعر نو است و ضربآهنگ آن چندان ملموس نیست. در لایه فکری، هدفشان تعلیم و تربیت و دوری از چاپلوسی و راستگویی کودکان است. یغمائی دریافت پیام متن را به عهدۀ مخاطب نهاده است ولی شعرای دیگر به پیام داستان اشاره نمودهاند. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                                    ادبیات تطبیقی
                            
            
                            فاطمه  پرچکانی؛ فرهاد  رجبی
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    سیاب و شاملو از برجستهترین شاعران معاصر هستند که باوجود شعرهای عاشقانه کوشیدهاند کارکرد انقلابی زن را در اشعار خویش مدنظر قرار دهند؛ آنها با ارتقاء بخشیدن به شخصیت زن، میکوشند فراتر از چهرة کلیشهای معشوق، او را همدوش مردان انقلابی وارد عرصة مبارزه کنند. بر همین اساس، نوشته حاضر بر آن است تا با بررسی جایگاه زن در شعر دو ... 
                    بیشتر
                
                
                    سیاب و شاملو از برجستهترین شاعران معاصر هستند که باوجود شعرهای عاشقانه کوشیدهاند کارکرد انقلابی زن را در اشعار خویش مدنظر قرار دهند؛ آنها با ارتقاء بخشیدن به شخصیت زن، میکوشند فراتر از چهرة کلیشهای معشوق، او را همدوش مردان انقلابی وارد عرصة مبارزه کنند. بر همین اساس، نوشته حاضر بر آن است تا با بررسی جایگاه زن در شعر دو شاعر، دگردیسی حضورش را به تصویر کشد. مقولههایی چون مبارزه برای رهایی، همراهی در حل مشکلات انسانی و فرار از پوستة سنت از مهمترین مؤلّفههای حضور زن در شعر این دو شاعر است. در شعر بدر شاکر السیاب، زن افزون بر کارکرد سنتی خود، نماد وطن به یغما رفته است و گاهی نیز نمایندة بازگشت به خویشتن است. این سیر خطی در شخصیت زنانی چون «حفصه العمری» و «جمیلة بوحیرد» به کمال میرسد. سیاب با مطابقت دادن شخصیت زن با عشتار، کارکرد انقلابی او را به تصویر میکشد؛ چنانکه با اعطاء شخصیت مسیح، او را مدافع آزادی انسان معرفی میکند. در آثار شاملو نیز زن، نقش مستقلی در مبارزة اجتماعی ایفا میکند؛ «رکسانا» و «آیدا» با حرکت از چهرة اثیری بهسوی تکامل انسانی و مبارزاتی، نمایندة زن انقلابی هستند. افزون بر این، شاعر همواره در جستجوی زن همزاد خویش است تا همدوش او قدم در راه مبارزه گذارد. نتایج نشان خواهد داد دگردیسی حاصلشده در این باب، افزون بر بلوغ فکری دو شاعر، تحت تأثیر سیر تکاملی جامعة عربی و فارسی، جریان نوگرایی و اصالت بخشیدن به انسان در اندیشه و شعر معاصر است. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                                    ادبیات تطبیقی
                            
            
                            وحیدالله  جمال؛ عبدالعلی  آل بویه لنگرودی؛ احمد پاشا  زانوس؛ نرجس  انصاری
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    موسیقی، نقش بارز در ساختار شعر امروزی دارد و باعث برانگیختن احساسات مخاطب و نیز زیبایی کلام میشود. ارتباط شعر با موسیقی موضوع غیرقابلانکار است؛ زیرا زیبایی و ماندگاری هر شعری بستگی به میزان بهرهمندی آن از موسیقی دارد. ازاینرو محمود درویش و قهّار عاصی، ازجمله شاعرانی هستند که به عنصر زیباییشناسی توجّه ویژه نشان دادهاند. ... 
                    بیشتر
                
                
                    موسیقی، نقش بارز در ساختار شعر امروزی دارد و باعث برانگیختن احساسات مخاطب و نیز زیبایی کلام میشود. ارتباط شعر با موسیقی موضوع غیرقابلانکار است؛ زیرا زیبایی و ماندگاری هر شعری بستگی به میزان بهرهمندی آن از موسیقی دارد. ازاینرو محمود درویش و قهّار عاصی، ازجمله شاعرانی هستند که به عنصر زیباییشناسی توجّه ویژه نشان دادهاند. شعر درویش، برخاسته از روح حماسی او و برآمده از حس وطنپرستی او نسبت به سرزمین فلسطین است و مجموعۀ «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی نیز، از روحیۀ وطنپرستانۀ او حکایت دارد؛ هردو کوشیدهاند تا با یهرهگیری از عنصر موسیقی، مفاهیم و مضامین را به شکل زیبا به مخاطب انتقال دهند. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی نظام موسیقایی دو مجموعه شعری «کزهر اللوز أو أبعد» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار برگزیدۀ دو شاعر است. بررسیها نشان میدهد که آنان در اغلب مضامین شعری خویش باهم اشتراک دارند ولی نگارندگان، میکوشند تا شیوۀ کاربرد موسیقی در شعر این دو شاعر و نحوۀ همخوانی موسیقی با محتوای آن را روشن سازند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در نحوۀ استفاده از موسیقی و ارتباط آن را با مضمون و محتوای شعر این دو شاعر اختلاف وجود دارد؛ ولی پیوند میان موسیقی، محتوی، احساسات و اندیشه، همواره در شعر آنان رعایت شده است. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                                    ادبیات تطبیقی
                            
            
                            سبلی  الدنیا؛ نجمه  نظری؛ سید مهدی  مسبوق
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    بررسی و مقایسۀ محتوای کتابهای درسی نزد ملل و فرهنگهای گوناگون، از موضوعاتی است که در قلمرو ادبیات تطبیقی قرار میگیرد. وطن و هویت ملّی از مضامینی است که همواره مورد توجّه نهاد آموزش و پرورش بوده و در کتابهای درسی کشورهای مختلف به شکلهای گوناگون بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بر اساس مکتب آمریکایی، به ... 
                    بیشتر
                
                
                    بررسی و مقایسۀ محتوای کتابهای درسی نزد ملل و فرهنگهای گوناگون، از موضوعاتی است که در قلمرو ادبیات تطبیقی قرار میگیرد. وطن و هویت ملّی از مضامینی است که همواره مورد توجّه نهاد آموزش و پرورش بوده و در کتابهای درسی کشورهای مختلف به شکلهای گوناگون بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بر اساس مکتب آمریکایی، به بررسی تطبیقی مفهوم وطن و هویت ملّی در کتابهای فارسی ایران و کتابهای العربیّة سوریه در مقطع ابتدایی بپردازد. آثار مورد بررسی، شش کتاب فارسی و شش کتاب عربی، بر اساس آخرین تغییرات کتب آموزشی در ایران و سوریه است. یافتهها در این بررسی تطبیقی نشان میدهد که در کتابهای فارسی دورۀ ابتدایی، هویت دینی و مذهبی و مؤلّفههای وطن اسلامی بسامد بالایی دارد. در حالی که در کتابهای العربیّة، ستایش زبان و خطّ عربی از سویی و نپرداختن به مؤلّفههای دینی و مذهبی از سوی دیگر، جلب توجّه میکند. در کتابهای هر دو کشور، ستایش رزمندگان و شهدای راه وطن و معرّفی جاذبههای طبیعی، جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی دیده میشود. کمتوجّهی نسبت به هویت قومی از موارد مشترک در کتابهای دو کشور است. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                            
            
                            امیرعباس  عزیزی فر
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    نوشتار پیش رو در راستای پژوهشهای تطبیقی و مطالعات بینارشتهای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعهای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دورۀ ساسانی و دورۀ آغازین اسلامی را در قالب کتاب دارابنامۀ طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که بهدلیل وجود رگههای ... 
                    بیشتر
                
                
                    نوشتار پیش رو در راستای پژوهشهای تطبیقی و مطالعات بینارشتهای در سه ساحت ادبیات، تاریخ و الهیات مجموعهای از باورها و اساطیر مزدیسنی در اواخر دورۀ ساسانی و دورۀ آغازین اسلامی را در قالب کتاب دارابنامۀ طرسوسی بررسی کرده است. در این جستار که به روش توصیفی – اسنادی به انجام رسیده، فرض پژوهشگران این است که بهدلیل وجود رگههای حماسی و اساطیریِ انکارناشدنی این قصه، بهتبع عناصر و بُنمایههای حماسی و اساطیری ملی، سامی و اسلامی در آن دیده میشود. در این قصه عناصر زرتشتی، بِهدینی مزدیسنی ساسانی، زروانیسم، عناصر مانوی، سامی و اسلامی حضوری پررنگ دارد. پرسشهای جستار حاضر این است که چه عناصر و باورهایی در آیین بِهدینی مزدیسنی ساسانی وجود داشته و درواقع این آیین در کتاب مورد پژوهش شامل چه عناصری است؟ اهمیت و ضرورت پژوهش در بازشناسی باورها و اعتقادات ایرانیان دورۀ میانه و دورۀ ساسانی است تا مراحل تکامل و دگرگونی و حتی آمیزش آن را با دیگر عناصر اعتقادیِ التقاطی، همسو یا مخالف گزارش کند. درحقیقت از این راه و بهمدد منابعی غیر تاریخی، همچون قصههای عامه، میتوانیم تاریخ رشد تمدن و فرهنگ ایران را بازکاویم. یافتهها نشان داد که تلفیقی از آیینهای اوستایی، مانوی- مندایی و اسلامی در این قصه دید میشود. این مزج اعتقادی و آیینی در دارابنامه در مقولههایی همچون عناصر زرتشتی و حماسی- ملی مانند جزا و پاداش و همیستگان، تیشتر، کیومرث و جمشید و تهمورث دیوبند، ارزیز و مس گداخته، کوه قاف و البرز، یأجوج و مأجوج و قلعۀ دیوهره وجود دارد، در بخش عناصر پسازرتشتی مواردی همچون عناصر آیین مانی، آیین مندایی و صابئین، عناصر سامی و عناصر اسلامی وجود دارد که هرکدام شامل مؤلّفههایی بود که خود این مؤلّفهها نشاندهندۀ اشتراک و همسانی مظروف با اختلاف در ظرف آنان است.  
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                                    ادبیات تطبیقی
                            
            
                            احمد  لامعی گیو؛ وجیهه  زمانی بابگهری
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    بنابر دیدگاه یونگ، روانشناس سوئیسی، ضمیر ناخودآگاه بشر یک سویة جمعی دارد که آکنده از کهنالگوهای موروثی از نیاکان اوست. این میراث میتوانند بر افکار و احساسات بشر تأثیر بگذارند. یکی از آن کهنالگوها آنیما نام دارد که به شخصیت زن پنهان در وجود هر مردی اطلاق میشود. در آثاری که برآمده از احساسات مردانه هستند، بهویژه آثاری ... 
                    بیشتر
                
                
                    بنابر دیدگاه یونگ، روانشناس سوئیسی، ضمیر ناخودآگاه بشر یک سویة جمعی دارد که آکنده از کهنالگوهای موروثی از نیاکان اوست. این میراث میتوانند بر افکار و احساسات بشر تأثیر بگذارند. یکی از آن کهنالگوها آنیما نام دارد که به شخصیت زن پنهان در وجود هر مردی اطلاق میشود. در آثاری که برآمده از احساسات مردانه هستند، بهویژه آثاری که مضمونی عاشقانه دارند، بهتر میتوان ردّ پای آنیما را دید؛ زیرا در این آثار، زنِ درون مرد، مجال یافته تا خود را به مرحلۀ ظهور و بروز رساند. نوشتار پیش رو با روش تحلیلی - تطبیقی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی که شباهت آثار ادبی را ناشی از مشترکات روان همۀ انسانها میداند، به بررسی موشکافانة این کهنالگو در اشعار عاشقانة دو شاعر عشقپرداز معاصر، یعنی محمود درویش و فریدون مشیری میپردازد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که میتوان از آنیما بهعنوان مبنای مشترک در تطبیق اشعار دو شاعر استفاده کرد؛ زیرا با اینکه آنها از دو فرهنگ و نژاد مختلف هستند؛ امّا بهطور مشترک، بسیاری از کارکردها و فرافکنیهای مثبت و منفی آنیما را بهکار بردهاند. وقتی احساس غم، ترس، پوچی و مرگ دارند، در سیطرۀ آنیمای منفی قرار دارند و آنگاه که همسر ِدل و بانوی رؤیاهای خویش را سراپا همه خوبی و زیبایی مینامند و در آرزوی وصال او هستند، تحت سلطۀ آنیمای مثبت خویش هستند. 
                
             
            
            
            
        
    
        
        
            
                                    مقاله پژوهشی
                                                    ادبیات تطبیقی
                            
            
                            هادی  نعامی؛ مریم  جلیلیان؛ حسین  چراغی وش
                        
            
                
                    چکیده 
                
 
                
                    ادبیات فانتزی گونهای نو در ادبیات است که اصلیترین مشخصۀ آن، استفاده از قدرت خیال و خلاقیت در گریز از جهان و چارچوبهای شناختهشدۀ آن و درهم شکستن قوانین طبیعت است. در ادبیات فانتزی همۀ وقایع بر پایۀ خیال شکل میگیرد و فانتزی نویسان، جهانی متشکل از عناصر و حوادث عجیب، موجودات و فضایی خارقالعاده و قواعدی منحصربهفرد را ... 
                    بیشتر
                
                
                    ادبیات فانتزی گونهای نو در ادبیات است که اصلیترین مشخصۀ آن، استفاده از قدرت خیال و خلاقیت در گریز از جهان و چارچوبهای شناختهشدۀ آن و درهم شکستن قوانین طبیعت است. در ادبیات فانتزی همۀ وقایع بر پایۀ خیال شکل میگیرد و فانتزی نویسان، جهانی متشکل از عناصر و حوادث عجیب، موجودات و فضایی خارقالعاده و قواعدی منحصربهفرد را میآفرینند. در دو رمان ارض زیکولا و شوومان، شباهتهای قابل توجّهی در استفاده از عناصر فانتزی دیده میشود. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد که با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی تطبیقی مؤلّفههای فانتزی در این دو اثر، وجوه اشتراک آنها را تبیین نماید. برخی از بنمایههای فانتاستیک مشترک در این دو اثر شباهت در طرح داستان و شخصیت اصلی، بهکارگیری تلفیقی از شخصیتهای حقیقی و خیالی، استفاده از کنشهای کارکردی مشابه مانند طلسم، تصادف و یاریگری و همچنین اصول فانتزی مشترک ازجمله شگفتی و هیجان، تعلیق ارادی ناباوری، دگردیسی و اصل پایان باز است.