دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621تردّد ووظیفة اللّون الدّلالیّة فی شعر الأطفال لسلیمان العیسى ومصطفى رحماندوستکارکرد و بسامد رنگ در شعر کودک سلیمان عیسی و مصطفی رحماندوست118139610.22126/jccl.2020.3348.1877FAعاطفهبیکیکارشناسارشد زبان و ادبیّات عربی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایرانحجة اللهفسنقریاستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایرانJournal Article20181106إنّ عنصر اللّون من أهمّ عناصر الجمال الّتی تشکّل الصّورة الفنیّة فی الشّعر؛ وإنّ شعراء الأطفال باستخدام الدّلالات الرّمزیّة الّتی تلهمونها الألوان، یرسمون العالم للأطفال من منظرهم ویشارکون فی نموّهم العقلی، والنّفسی، والاجتماعی. فلهذا إنّ هذا البحث یرمی إلی دراسة تردّد وظیفة اللّون ومکانتها فی الصّور الشّعریّة لسلیمان العیسی ومصطفی رحماندوست لیجد المشابهات والمفارقات الموجودة فی استخدام الألوان وفکرة الشّاعرین فی استخدامها ودلالتها فی شعرهما؛ فقد دلّت نتائج البحث علی أنّ اللّون الأخضر أکثر الألوان تکرارا واستعمالا فی شعرهما بحیث أنّهما باستخدام اللّون الأخضر یصوّرون للطّفل الفکرة الإیجابیّة الّتی توحی الحیاة والخصوبة والخیر والتّفاؤل؛ وأنّ هذین الشّاعرین یستثمران مزج أو خلط الألوان إلماما بأنّ الأطفال بسبب روحهم المبتهجة المنتعشة الملیئة بالحیویّة یستقبلون ویرجّحون الألوان المتنوّعة الّتی مُزجت أحسن مزج إلّا أنّ هذه المیّزة فی شعر رحماندوست أکثر تکرارا واستعمالا منه فی شعر العیسی؛ وأنّ توظیف اللّون لدیهما توظیفا متناسبا مع التّحلیل النّفسی للألوان ووجود الدّلالات والمعانی المشابهة فی شعرهما، یسفران عن إلمام الشّاعرین بماهیّة وضرورة، واهمّیّة وأهداف الشّعر الطّفولة واهتمامهما الکبیر بتعریف الأطفال القیمَ الدینیّة والخلقیّة والوطنیّة. <br /> عنصر رنگ از مهمترین عناصر آفرینش تصاویر هنری در شعر است. شاعران کودک با استفاده از معانی نمادین رنگها، از چشمانداز خود، دنیا را برای کودکان ترسیم و به رشد فکری، روحی و اجتماعی آنها کمک میکنند؛ ازاینرو پژوهش حاضر با تبیین اهمّیّت رنگ در تصویرگری شعر کودک، بسامد و کارکرد عنصر رنگ را در شعر کودک سلیمان عیسی و مصطفی رحماندوست را بررسی کرده است؛ نتایج نشان داد رنگ سبز پربسامدترین رنگ در اشعار دو شاعر است که با بهرهگیری از طراوت آن، نگرش مثبت القاکنندة رویش، باروری و برکت را برای کودکانِ آیندهساز بهنمایش میگذارند. هردو شاعر با آگاهی از تأثیر تنوّع رنگها بر روح شاد کودکان، از ترکیب رنگها استفاده کردهاند که در شعر رحماندوست از بسامد بالاتری برخوردار است؛ استفادة درست و مناسب هردو شاعر از رنگها، متناسب با تحلیل روانشناختی و دلالتهای مشابه در بهرهگیری از رنگ، نشان از آگاهی دو شاعر از اهمّیّت و اهداف شعر کودک و توجّه ویژه آنان به آشناساختن کودکان با ارزشهای دینی، اخلاقی و ملّی - میهنی دارد.<br /> دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621دراسة مقارنة للنّقد النّسوی فی أعمال الکاتبات على أساس روایات سیمین دانشور ونوال السّعداویبررسی تطبیقی نقد فمینیستی در آثار داستاننویسان زن با تکیه بر رمانهای سیمین دانشور و نوال السّعداوی1935140110.22126/jccl.2020.4098.1967FAآزادهپورصدامیدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایرانسید ابراهیمآرمندانشیار گروه زبان و ادبیّات عرب، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایرانمریمامیر ارجمنداستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایرانJournal Article20190529لقد تمّ فی نتاجات الکاتبات حول العالم، بذل الجهود الوفیرة لتحقیق حقوق المرأة وقد اعتری بعض هذه الأعمال الشّطط والإفراط کما اتّسم البعض الآخر بالوسیطة والإعتدال لیؤدّی دوراً ایجابیاً. یستکشف هذا المقال جوانب ووجهات نظر وأفعال ولغة وأدب الأبطال الإناث بحثًا عن وجهات نظر مشترکة ومختلفة فی روایات <em>سووشون</em> و<em>جزیرة التّسکع</em> و<em>الحادی الهائم</em> بقلم سیمین دانشور و<em>مذکّرات طبیبة</em> و<em>مذکراتی فی سجن النّساء</em> من تألیف نوال السّعداوی بناءً على النّقد النّسوی، والغرض من هذه الدّراسة هو التّصدی لأوجه الشّبه والافتراق بین النّتاجات الفارسیّة والعربیّة الآنفة الذّکر وذلک من أجل العثور على أوجه التّشابه والاختلاف الثّقافی بین الکاتبتین. ولقد تمّت ترجمة النّتاجات المختارة لنوال، لنتمکّن من مقارنتها بالنّتاجات الّتی آثرناها لسیمین وذلک علی أساس المدرسة الإمریکیة فی الأدب المقارن وعلی منهج الوصفی - التّحلیلی. وتشیر نتائج الدّراسة إلى أنّه على الرّغم أنّ کلتا الکاتبتین تتبادلان وجهات نظر نسویة مشترکة، إلّا أنّ سیمین، بشکل عام تراجعت أحیاناً فی تصدیها لحقوق المرأة وهویّتها، بینما نوال أکثر رادیکالیة. <br /> در آثار زنان نویسندة جهان تلاشهای بسیاری برای احقاق حقوق زنان صورت گرفته است. برخی از این آثار گاه به افراط کشیده شدهاند و گاه نیز تعادل را رعایت کرده و اقدامات مفیدی را بهثمر رساندهاند. جستار پیش رو با بررسی دیدگاهها، کنشها و زبان و ادبیّات قهرمانان زن درپی یافتن جنبههای مشترک و متفاوت در رمانهای <em>سووشون</em>، <em>جزیرة سرگردانی</em> و <em>ساربان سرگردان</em> از سیمین دانشور و <strong><em>مذکّرات طبیبة</em></strong> و <strong><em>مذاکراتی فی سجن النّساء</em></strong> از نوال السّعداوی براساس نقد فمینیستی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهتها و تفاوتهای آثار این دو نویسندة فارسی و عربزبان است تا از این راه بتوان به شباهتها و اختلافهای فرهنگی این دو نویسنده دست یافت. کتابهای انتخابشده از نوال، ابتدا ترجمه و سپس براساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی با آثار منتخب سیمین مقایسه و بررسی شده است. روش کار در نوشتار پیش رو تحلیلی - توصیفی است. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که اگرچه هردو نویسنده در بازتاب دیدگاههای فمینیستی اشتراکات و اختلافاتی دارند؛ امّا در بررسی کلّی سیمین در بعضی موارد از دفاع دربرابر حقوق و هویّت زنان کوتاه آمده است، این درحالی است که نوال در این زمینه تندروی بیشتری دارد.<br /> دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621علم الجمال التعبیریّة والانطباعیّة فی شعر مهدی اخوان ثالث وبدر شاکر السّیّابزیباییشناسی اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم در سرودههای مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر السّیّاب3761139910.22126/jccl.2020.1550.1527FAعلیصفایی سنگریدانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانبهارههوشیار کلویرطالب الدّکتوراه فی فرع اللّغة الفارسیّة وآدابها، کلّیّة الآداب والعلوم الإنسانیّة، جامعة جیلان، رشت، إیرانJournal Article20190301تعدّ الانطباعیّة والتّعبیریّة من أهمّ المدارس الفنّیة فی أواخر القرن التّاسع عشر وبدایات القرن العشرین والّتی استقطبت اهتمام المفکّرین فی حقول الأدب. ومن هذا المنطلق رکزت المزید من الآثار الأدبیّة الهامّة والخالدة على القضایا الإنسانیّة والقفزات الصّناعیة الکبرى والحروب والاستعمار وغیرها من المشاکل والأزمات. وقد طالت تداعیات هذه المشاکل والأزمات الشّرق الأوسط وإیران شأن باقی بلدان العالم الّتی کانت تعج بالاضطرابات. هذا و یمثّل مهدی أخوان ثالث وبدر شاکر السّیّاب الأدیبین الإیرانی والعربی فی الحقل ذاته. وقد ضمّ الشّاعران صوتهما إلى أصوات الفنّانین الآخرین للصدح بوحشة الانسان وانعزاله فی هذا القرن المشحون بالفوضى. واطلقا خیالهما لرسم لوحات فنّیة من الکلمات. فی هذا البحث قمنا بدراسة أشعار للشّاعرین اخوان ثالث وبدر شاکر السّیّاب للکشف عن أوجه التّلاقی بینها وبین الرّسوم الّتی تعتمد على المدارس المذکورة أعلاه. ومن ثمّ رتبنا الأشعار وفقا لمضامینها بناء على مدارس الرّسم الّتی اسلفناها سابقا. ومن أهمّ النّتائج الّتی توصلنا إلیها عبر هذه الورقة البحثیّة أنّه یمکن اعتبار أخوان ثالث وبدر شاکر السّیّاب شاعرین فنّانین ینطبق فنهما على المدرستین المذکورتین فی الرسم. الا أنّه یمکن القول أنّ صور الخیال الّتی رسمها السّیّاب والمعبرة عن آلامه وأحزانه تشبه بصورة عامة الانطباعیّة کما أنّ کلمات أخوان ثالث تجنح إلی التّعبیریّة. والسّبب فی ذلک ربّما یکمن فی اهتمام السّیّاب بالبیئة الّتی تحیطه أو قل انّه ینظر إلى الظّواهر نظرة مادّیّة وحسّیّة. بینما أنّ أخوان ثالث مغرم بالتّاریخ ولذلک تلف صوره الشّعریّة بعض الضّبابیة والغموض. <br /> امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم دو مکتب مهمّ هنری در اواخر قرن نوزده و آغاز قرن بیستم است که توانست در ادبیّات نیز اندیشمندانی را بهتکاپو وادارد. مسائل مهمّ انسانی، جهشهای بزرگ صنعتی، جنگ، استثمار و هزاران بحران بزرگ دیگر دستمایة بسیاری از آثار بزرگ و ماندگار هنری شد. ایران و خاورمیانه نیز همانند دیگر کشورهای پرآشوب قرن از تنشها و پیامدهای خارجی و داخلی این بحرانها درامان نبودند. مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب دو نمایندة هنر ایرانی و عراقی هستند که همصدا با دیگر هنرمندان، تنهایی و انزوای انسان در قرن آشوبزده را ترسیم کردند و با بهتصویرکشیدن تابلوهایی از جنس واژه و خیال، به آرزوی آزادی، مجال پرواز دادند. در نوشتار پیش رو با توجّه به حال و هوای سرودهها، نقاط اشتراک آنها با برخی از آثار نقّاشی در سبکهای مورد نظر بررسی شده است. سرودهها با توجّه به درونمایة آنها در دو سبک نقّاشی مورد نظر دستهبندی شد. جستار حاضر درپی گزینش و بازنمایی زیباییشناختی تصاویر امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی است. با توجّه به پژوهش پیش رو، اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب تصویرسازانی در هردو سبک هنری هستند؛ ولی تصاویر برساختة خیال سیّاب با همة درد و رنج دورانش بهسبک امپرسیونیسم و اخوان ثالث به اکسپرسیونیسم گرایش بیشتری دارد. دلیل این امر، توجّه شاکر سیّاب به محیطزیست پیرامونش یا همان دیدههای ملموس او و تمایل اخوان به تاریخ است. از همین روی، ذهنیت مبهمتری در تصاویر شعری اخوان دیده میشود.<br /> دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621دراسة مقارنة لاستعارة العناصر الأربعة فی شعر المتنبّی والأنوریبررسی تطبیقی طرحوارهای استعارههای عناصر اربعه در شعر متنبّی و انوری6382139810.22126/jccl.2020.4070.1961FAیحییمعروفاستاد گروه زبان و ادبیّات عرب، دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانپریسااحمدیدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20190524یرى اللّغویون کـ «جورج لیکاف» و «مارک جونسون» أنّ الاستعارة لیست مجرّد ظاهرة لغویّة، ولکنّها ظاهرة إدراکیّة ومفهومیّة. هناک فی دیوان «أنوری» بعض المواضیع المماثلة لشعر المتنبّی؛ من هذه المواضیع هو وجود وتأثیر عناصر الطّبیعة، وخاصّة العناصر الأربعة. لقد قامت الدّراسة الحالیة، وفق منهج وصفیّة - تحلیلیّة، بدراسة مقارنة وفق التّصمیم الاستعاری لاستعارات العناصر الأربعة فی شعر الأنوری والمتنبّی. إنّ الاستعارة المفهومیّة هذه، تستکشف سبب الإدّعاء المماثلی. وهذا یساعد القارئ على النّظر إلى معنى القصیدة ولمسها برؤیة أوضح وأکثر أدبیّة. حصیلة هذا البحث هی انعکاس العناصر الأربعة، خاصّة فی قصائد الأنوری بتردّد 60 مرة، وفی قصائد المتنبّی بتردّد 33 مرّة. وقد استخدمت الألفاظ المشترکة کـ «التّسامح والتّنقل والحرکة» و «الجهد والحرکة والدّمار» فی قصائد هذین الشّاعرین بمعنى العناصر الأربعة، وهناک تناقضات فی ألفاظ: «القناعة والضّلال والحب والجشع والصّبر والغضب والحیاة والهجران» والّتی تنعکس وتتواتر فی قصائد الأنوری أکثر من المتنّبی، حیث تَدُلّ علی انبساط الشّاعر ورؤیته الإیجابیة للطّبیعة والعناصر الأربعة. <br /><br /><strong> </strong>زبانشناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون<em>،</em> استعاره را پدیدهای فقط زبانی نمیدانند، بلکه برای آن ماهیتی ادراکی و مفهومی قائلاند. در دیوان انوری، برخی مضمونهای مشابه با شعر متنبّی یافت میشود؛ یکی از این مضمونها حضور و تأثیرپذیری از عناصر طبیعت، بهویژه عناصر اربعه است. جستار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی مبنای طرحوارهای استعارههای عناصر اربعه در شعر انوری و متنبّی را بهطور تطبیقی بررسی کرده است. استعارة مفهومی، به واکاوی علّت ادّعای همانندی میپردازد. این امر کمک میکند تا خواننده با دیدی واضحتر و ادبیتر به مفهوم شعر بنگرد و آن را لمس کند. نتیجۀ حاصل از این پژوهش، دستیابی به بازتاب عناصر اربعه بهویژه در شعر انوری با بسامد 60 بار و در شعر متنبّی با بسامد 33 بار تکرار شده است. نگاشتهای مرکزی مشترکی همانند «بخشایش، تحرّک و جابهجایی (طرحوارۀ جابهجایی)، تکاپو، تحرّک و نابودگری» در شعر این دو شاعر در مفهوم عناصر اربعه بهکار رفته است و تناقضاتی در نگاشتهای همانند «قناعت، گمراهی، عشق، حرص، صبر، خشم، حیات و هجران» بهکار رفته است که بازتاب و بسامد آن در شعر انوری بیشتر است و نشاندهندۀ برونگرایی این شاعر و نگاه مثبت وی به طبیعت و عناصر چهارگانه است.<br /><br /> دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621النّقد الاجتماعی لروایة برّه گمشده راعی (هوشنج کلشیری) وأنشودة حفّار القبور (بدر شاکر السّیّاب)نقد اجتماعی رمان برّه گمشده راعی (هوشنگ گلشیری) و سروده حفّار القبور (بدر شاکر السّیّاب)83103139410.22126/jccl.2020.3582.1899FAحسننجفیدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات عربی، دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانسرداراصلانیدانشیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20190117بما أنّ النّقد الإجتماعی للأدب یعتقد بأنّ العمل الأدبی لیس إلّا نتیجة للبــنیـة التـّحتـیّة وقضایا مادّیة، یعتبرُ الالتزام بالقضایا الاجتماعیة وإنعکاس الواقع فی الأعمال الأدبیة مؤشرا مــمیــزا للعمل الأدبی. لکلّ من هوشنج کلشیری ککاتب إیرانی ینتمی إلی حزب توده وبدرشاکر السّیّاب الشّاعر العراقی المتجدّد المنتمی إلی الحزب الشّیوعی، أعمال عدیدة جدیرة بالدّراسة والـمعالـجة من منظار النّقد الإجتماعی للأدب. فی بدایة الأمر نستعرض نبذة عن نظریّة النّقد الاجتماعی للأدب ومبادئها ثمّ نستخدم المنهج الوصفی لـدراسة روایة «برّه گمشده راعی» لهوشنج کلشیری وأنشودة <em>حفّار القبور</em> لبدر شاکر السّیّاب من منظار النّقد الاجتماعی للأدب متّـکئین علی مبادئ المدرسة السّلافیة للأدب المقارن. نتائج البحث تشیر إلی أنّ کلشیری والسّیّاب علی الرّغم من اختلاف الـرّؤیــة وعدم وجود أیّة علاقة بینهما بسبب بُعد الـمسافة والوقت والـمکان، قد اتّـــخذا الاعتماد علی الیقظة والوعی الطبقی کحلول للتّخلص ومکافحة المشاکل الاجتماعیّة نتیجة تجربة الظّروف السیاسیّة والاجتماعیّة المشترکة فی ایران والعراق. هذا وأنّ کلشیری قد إستخدم الحوار الکرنفالی والسّیّاب اتّکأ علی مستویات الشّعر الجدید المختلفة لینتقد کلّ منهما النّظام الرّأسمالی بمظاهره المختلفة نحو الاستعمار والاستغلال، حیث یعتقدان أنّ هذا النّظام یسبّب مشاکل عدیدة نحو: الحرب، الأزمات الفردیّة والاجتماعیّة، الفقر والاستبداد. ممّا منع الأدیبَین من بشارة مستقبل مشرق.
<br> نقد اجتماعی ادبیّات که آثار ادبی را روبنا و محصول امور زیربنایی مادّی میداند، انعکاس مبتکرانة واقعیّت اجتماعى را وجه ممیزّة اثر ادبی میداند. هوشنگ گلشیری نویسندة ایرانی، منسوب به حزب توده و بدر شاکر السّیّاب، شاعر عراقی جوان و نوگرای منسوب به کمونیسم، آثار فراوانی دارند که در حوزة نقد اجتماعی ادبیّات قابل بررسی است. ابتدا نقد جامعهشناسی ادبیّات و مبانی آن، بهطور اجمالی تعریف شده؛ سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی روسی و روش توصیفی - تحلیلی، رمان <em>برّة گمشدة راعی</em> اثر هوشنگ گلشیری و <em>حفّار القبور</em> سرودة بدر شاکر السّیّاب از دیدگاه نقد اجتماعی ادبیّات بررسی شده است. نتایج پژوهش، بیانگر این است که نویسنده و شاعر یادشده، صرف نظر از فاصلة زمانی - مکانی و باوجود تفاوت در دیدگاه و سلیقة فردی، بهدلیل تجربة شرایط یکسان، تکیه بر بیداری و آگاهی طبقاتی را بهمثابة راهکارهایی برای برونرفت از مشکلات در پیشگرفتهاند. گلشیری نیز با استفاده از گفتگوی کارناوالی و سیّاب با تکیه بر لایههای متفاوت شعر نو، افزون بر نقد نظام سرمایهداری و نمودهای آن؛ ازجمله استعمار و استثمار، آنها را مسبّب مشکلاتی همچون جنگ، بحرانهای فردی - اجتماعی، فقر طبقات فرودست و استبداد داخلی حکومتها دانستهاند که ادیبان را از نوید به آیندهای روشن بازداشته است.<br />
دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621دراسة تطبیقیّة بین قصّتی «الجبّار» لنجیب محفوظ و«برخورد» لأحمد محمودبررسی تطبیقی دو داستان کوتاه «الجبّار» از نجیب محفوظ و «برخورد» از احمد محمود105123139710.22126/jccl.2020.3469.1883FAعیسینجفیاستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20181209تتمیّز حیاة الرّیفیّة بخصائصها ومیزاتها الّتی کانت أبرز وأوضح فی العصور الماضیة. من أهمّ ما یمیّز الرّیف میزتان أساسیتان هامتان إلّا وهما الاقطاعیون من جهة والفلّاحون القرویون من جهة أخرى. کان الاقطاعیون یلعبون دورا مصیریا فی حیاة القرویین. ولکن تضاءلت العلاقة بینهما فی عصرنا الحاضر. لقد أثارت الأواصر القائمة بین الاقطاعیین والفلّاحین اهتمام الکتاب القصصیین. ولم یحد الأدب القصصی فی اللّغة العربیّة والفارسیّة عنها؛ وفی السّیاق ذاته أنّ الکاتب المصری الشّهیر نجیب محفوظ فی قصّة «الجبّار» الواردة ضمن المجموعة القصصیّة <em>دنیا اللّه</em> والکاتب القصصی الإیرانی «احمد محمود» فی قصّة «برخورد» المنطویة تحت المجموعة القصصیّة <em>زائری زیر باران</em> اختارا قضیة اضطهاد الاقطاعیین للفلّاحین موضوعاً لقصصهما. القاسم الدّلالی المشترک بین قصّتی الکاتبین المصری والإیرانی المذکورین أعلاه أوجد العدید من المشترکات الشّکلیّة والهیکلیّة فیهما کما أنّ بین القصّتین وجوه افتراق تدخل فی نطاق التّفاوت الاسلوبی والجغرافی للقصّتین أیضاً. فی هذه الورقة البحثیّة قمنا بدراسة ما ألفیناه فی القصّتین المذکورتین من أوجه التّلاقی والتّباین. ومن أبرز النّتائج الّتی توصلنا إلیها هو أنّ الجوانب الشّکلیّة للقصّتین کشخصیّة الأبطال والسّرد مثلاً، تأثّرت بالموضوع الرّئیسی وهو العلاقات الاقطاعیة القائمة فی القصّتین. أضف إلى ذلک أنّ الفارق الموجود بین القصّتین من حیث الأسلوب، أحدث بدوره بعض الخلافات بینهما. <br /> زندگی روستایی همواره ویژگیهای متمایزی داشته، این ویژگیها در گذشته پررنگتر از امروز بوده است؛ ازجمله این ویژگیها وجود دو ضلع مهم و تعیینکنندۀ ارباب (مالک و زمیندار) و رعیّت بوده است. در گذشته ارباب نقش سرنوشتسازی در زندگی رعیّت داشته است، امّا امروزه این مناسبات تا حدّ زیادی کمرنگ شده است. رابطۀ بین این دو همواره مورد توجّه نویسندگان در ادبیّات داستانی بوده است و ادبیّات داستانی عربی و فارسی نیز از این توجّه برکنار نبودهاند. دو نویسندۀ مصری و ایرانی؛ یعنی «نجیب محفوظ» و «احمد محمود»، در داستانهای «الجبّار» از مجموعهداستان <em>دنیا الله</em> و «برخورد» در مجموعه داستان <em>زائری زیر باران،</em> ظلم ارباب بر رعیّت را سوژۀ داستان خود قرار دادهاند. این مضمون مشترک، ویژگیهای ساختاری و محتوایی مشترکی را بین دو داستان بهوجود آورده است و بهطبع، به خاطر تفاوت سبک داستاننویسی و جغرافیای متفاوت فرهنگی دو نویسنده، تفاوتهایی بین دو اثر وجود دارد. در جستار پیش رو، شباهتها و تفاوتهای بین دو داستان بررسی و تحلیل شد. نتیجۀ کلّی پژوهش حاضر این است که در این دو داستان، جنبههای ساختاری همچون شخصیّت و روایتگری تحت تأثیر محتوای مناسبات ارباب رعیّتی است. بهطبع، استقلال سبکی دو نویسنده نیز، باعث ایجاد برخی تفاوتها بین دو داستان شده است.<br /> دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651510220200621مطابقة الکلمات والعبارات فی الترجمة العربیة لکتاب الرابع للمثنوی (دراسة ترجمة علی عبّاس زلیخه)معادلیابی واژگان و عبارات در ترجمه عربی دفتر چهارم مثنوی معنوی (مطالعه موردی ترجمه علی عبّاس زلیخه)125137140010.22126/jccl.2020.3181.1866FAناهیدایازیدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات عربی، دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانسیمینولویدانشیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانJournal Article20181007تعد ترجمة النصوص الأدبیة، خاصة الشعر، ذات أهمیة کبری فی نقل المعلومات وتبادل الثقافات. ومع ذلک، فإن لهذا العمل بعض الصعوباب. یجب أن یکون لمترجم النصوص الأدبیة شروط خاصة، مما یؤدی إلى فهم دقیق وعمیق للغة المصدر والتحکم الکافی فی اللّغة المستهدفة لنقل الحمل الدّلالی للنّصوص الأدبیّة. بالنّظر إلى أنّ الغرض الأهم من التّرجمة من لغة إلى أخرى هو کشف المعادلة لإیحاء المعنى والرسالة من اللّغة الأولى إلى اللّغة الثّانیة، قرّر المؤلفون بمقارنة التّرجمة العربیّة <em>للمثنوی</em> <em>المعنوی</em> مع نصّها الفارسی علی أساس منهج وصفی - تحلیلی ویعیّنوا مدی نجاح المترجم فی هذا الصّدد. أظهرت نتائج الدّراسة أنّ معاییر الصّحّة التّرجمة ودقّتها لم تراعِ فی التّرجمة العربیّة للقصائد فی بعض الحالات، وأنّ علی عبّاس زلیخة لم ینجح فی نقل العبء الدّلالی والرّوح الّتی تحکم شعر المولوى. وأنّ المترجم التزم کثیرا بترجمة الکلمة بالکلمة والتّمسک باللّغة المصدر، یعطل معنى الّذی یریده الشّاعر الإیرانی. <br /><strong> </strong>ترجمة متون ادبی بهویژه شعر در انتقال اطّلاعات و تبادل فرهنگها بسیار مهم است. با اینحال، دشواریهایی نیز دارد. مترجم متون ادبی باید شرایط ویژهای داشته باشد که نتیجة آن، درک دقیق و عمیق زبان مبدأ و تسلّط کافی به زبان مقصد، برای انتقال بار معنایی متون ادبی است. با توجّه به اینکه اساسیترین هدف ترجمه از زبانی به زبان دیگر، یافتن معادل برای القای معنی و پیامی از زبان نخست به زبان دوم است، نگارندگان بر آن شدند تا با تطبیق ترجمة عربی <em>مثنوی معنوی</em> با متن فارسی آن بهروش توصیفی - تحلیلی، حوزة واژگان و عبارتهای ترجمة عربی را نقد و بررسی کنند و میزان موفّقیّت مترجم را در اینباره مشخّص سازند. نتیجة بررسی و تحلیل نشان داد که معیارهای صحّت و درستی ترجمه در برخی از موارد در ترجمة عربی اشعار رعایت نشده است و علی عبّاس زلیخه در مواردی در انتقال بار معنایی و روح حاکم بر اشعار مولانا موفّقیّت چندانی نداشته است. مترجم، ضمن پایبندی بیش از حد به ترجمة واژهبهواژة زبان مبدأ، معنا و مفهوم مورد نظر شاعر ایرانی را تاحدودی مختل کرده است.<br /> <br /> <br /> <strong><br clear="all" /> </strong>