دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122التّقنیّات الأسلوبیّة فی الشّعر العربی والفارسی الملتزم
(دراسة شعر سیّد حسن حسینی وجواد جمیل نموذجاً)شگردهای سبکی در شعر متعهّد عربی و فارسی (مطالعه موردپژوهانه: شعر سیّد حسن حسینی و جواد جمیل)122807FAنرگسانصاریاستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوینJournal Article20170607یعتبر الأسلوب طریقة للتّعبیر عن الخصائص اللّغویّة وممیّزات النّصّ الأدبی إلاّ أنّه علی الرّغم من المیّزات الأسلوبیّة بین مختلف النّصوص قد تشهد الآثار الأدبیّة خصائص لغویّة مشترکة بناء علی وحدة المعنی فیها وقد تشترک فی جنسٍ أدبی أو فی عدّة لغات. وعلی أساس هذه الفرضیّة یسعی البحث هذا لدراسة بعض التّقنیّات الأسلوبیّة نحو التّکرار، الإیهام، التّضاد و... فی مجموعة شعریّة تتعلّق بالأدب الفارسی والعربی یتناولان موضوع دینی فی أسلوب حدیث قلّما نجده فی اللّغتین وهما مجموعة <em>گنجشک وجبرئیل</em> لشاعرها السّیّد حسن الحسینی ومجموعة <em>الحسین لغة ثانیة</em> للشّاعر العراقی جواد جمیل هادفاً إلی رصد بعض المشترکات الأسلوبیّة بین اللّغتین معتمداً علی المنهج الوصفی - التّحلیلی؛ ومن مستجدات البحث أنّ المجموعة الفارسیّة تسبق نظیرها العربیّة فی استخدام هذه التّقنیّات الأسلوبیّة ویتمیّز شاعرها بصناعة فنّیّة بارعة والّذی یستخدمها متناسباً للمعنی.
<strong> </strong>سبک را میتوان شیوة بیان و ویژگیهای زبانی هر متن دانست که موجب تمایز آن و صاحبش از دیگر متون و افراد میشود. با وجود اختلافات سبکی، گاه این ویژگیهای زبانی فراتر از فرد و در تناسب با معنا، ساختار و مشخّصات زبانی واحدی را در آثار ادبی ایجاد میکند که چهبسا بتوان آن را در آثار یک ژانر ادبی از چند زبان نیز ملاحظه کرد؛ بنابراین فرضیه، پژوهش حاضر میکوشد تا بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی و با مطالعة دو اثر <em>گنجشک و جبرئیل</em>حسینی و <strong><em>الحسین لغة ثانیة</em></strong> جواد جمیل شاعر عراقی که دو شاهکار ادبی بدیع، کمنظیر و حتّی بینظیر در حوزة ادبیّات متعهّد عربی و فارسی به شمار میآید، به مقایسة برخی شگردها و گونههای سبکی بهکار رفته در آنها از جمله تکرار، ایهام، پارادوکس و... بپردازد. پژوهش حاضر و بررسی عناصر سبکی و زبانی دو متن، نشان از قدرت و توانمندی بالای شعر فارسی و هنر حسینی در استفاده از شگردهای مورد بررسی دارد. شاعر توانسته است در کاربرد این شگردها بر شعر عربی سبقت گیرد و از زبانی متمایزتر برخوردار شود. نکتة قابل توجّه در کاربرد این شگردها، تناسب آنها با محتوا و مضمون اشعار است که به وحدت ساختاری آنها کمک کرده است.
<strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122ملامح المقاومة والالتزام فی شعر «سلمان هراتی» و «سمیح القاسم»جلوههای پایداری و تعهّد در شعر سلمان هراتی و سمیح القاسم2344803FAفائزهپسندیدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه کاشانتقیاژه ایاستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه اصفهانJournal Article20170515إتجاه أدب المقاومة هو ردّ فعل الإنسان أو الجیل المقاتل والملتزم تجاه الحرّیّة والإستقلال للأرض والمجتمع والدّین والثّقافة من أیدی المعتدین والمنافقین فی الأنواع الأدبیة المختلفة. من أهم دوافع نشوء هذا الأدب فی إیران هو هجوم العراق علیها وفی فلسطین الإحتلال الصهیونیّ. وإذ ذاک فالاعتداء علی الأراضی الإیرانیة والفلسطینیة هو الحلقة المشترکة بین أدباء هاتین الأرضین؛ ومن هؤلاء الأدباء الملتزمین سلمان هراتی وسمیح القاسم الّذین هما من أبرز شعراء المقاومة فی العالم العربی والإیرانی. اهتمّ هذان الشّاعران إلی إبداع الصّور الشّعریّة المتمیّزة باستخدام الرّموز الملتزمة والمثالیة المختلفة، بحیث جعلا شعرَهما فی خدمة المدرسة الّتی کانا یعتقدان بها إعتقاداً جازماً. لهذین الشّاعرین وجوه التّلاقی فی الألفاظ والأسلوب والبنیة ومن أهمّ مضامین أشعارهما: حبّ الوطن، تکریم مقاومة الشّعب، الإشادة بمضمون الإستشهاد کهدف سام، تجلیل خادمی الوطن والشّهداء، تصویر الهویّة الحقیقیّة للأعداء والمنافقین، الدّواعی والآمال الوطنیّة والدّینیّة، النّزعة المثالیّة، الإکثار من الشّعور بالرجاء، تبشیر الجیل الرّاهن وتعلیم القیم والأهداف السّامیة للجیل الآتی.
<strong> </strong>ادبیّات پایداری، واکنش شخص یا نسلی مبارز و متعهّد به منظور رهایی، استقلال و آزادی سرزمین، اجتماع، دین و فرهنگ از چنگال متجاوزان و منافقان است که از سرِ تعهّد، در گونههای مختلف ادبی خلق میشود. مهمترین عامل پیدایش این ادبیّات در کشورهایی نظیر ایران، حملة عراق به این کشور و در فلسطین، اشغال آن سرزمین توسّط صهیونیستها است که به عنوان حلقة مشترک میان ادیبان این دو سرزمین قرار گرفته و موجب موضعگیری ادیبان متعهّد نسبت به آن شده است. در این مقاله، سلمان هراتی و سمیح القاسم به عنوان شاعران نامدار و برجستة اینگونه از ادبیّات معاصر در این دو کشور، مورد واکاوی قرار میگیرند. شاعران یادشده، ضمن بهرهگیری از نمادهای مختلف، متعهّدانه و آرمانگرایانه به خلق تصاویر شعری بیبدیل همّت گمارده و شعرشان را در خدمت مکتبی قرار دادند که به آن اعتقادی راسخ داشتهاند. این شاعران، دارای اشتراکات معنایی و ساختاریاند که از جمله عمدهترین مضامین شعری ایشان، عشق به وطن، بزرگداشت پایداریهای مردم، ستایش مضمون والای شهادت و تجلیل از شهدا و خادمان وطن، ترسیم ماهیّت حقیقی دشمنان و منافقان، انگیزههای ملّی و دینی، آرمانگرایی و القای حسّ امید و بشارت در نسل حاضر و نهادینه کردن ارزشهای والا در نسل آینده رقم خورده است.
<strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122فلسطین فی شعر سید علی موسوی گرمارودی وعلی فودهفلسطین در شعر سیّد علی موسوی گرمارودی و علی فوده4563805FAحسینتک تبار فیروزجائیاستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه قمعلیعادلی-دانشآموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه قمJournal Article20160519فی الظّروف السّیاسیّه والاجتماعیّه الّتی یعیشها النّاس فی الشّرق الأوسط، قد احتلّ أدب المقاومه - کفرع من الأدب الملتزم - مکانة خاصّة فی مختلف اللّغات ولاسیّما اللّغتین العربیّه والفارسیّه. ومن أبرز أمثلة هذا الأدب هو أدب مقاومه الفلسطین الّذی هو نتیجه لعوامل الظّلم والعدوان والطّغیان والقهر وغیرها من قضایا تتعلّق بالصّبر والصّمود والبطولة الّتی سجلتها مقاومة المقاتلین. شعراء مثل علی موسوی گرمارودی وعلی فوده الّذین وقفا جنبا إلی جنب الأدباء واختارا الشّعر والقلم بدلاً من السّیف والأدوات الحربیّه لیصوّروا حیاة الفلسطینیین المقاومین المضطهدین ولینجزوا عبر هذه الآلیة ما یقع علی عاتقهم من المسؤولیّات؛ ولهذا یبدو من الضّروری التّعرّف علی خصائص أشعارهم. تهدف هذه الدّراسة وعبر المنهج الوصفی – التّحلیلی المقارن إلی تقییم مظاهر الصّمود والمقاومة فی أشعارهما لیکون بصیصا من الأمل لمکافحی ساحة الصّمود. تشیر النّتائج إلی أنّ الشّاعرَین یهتمّان بالإعلان عن هویه فلسطین والتّعرّف علیها ورفع الظّلم والعدوان عنها. إنّ توعیة الجیل القادم، والدّعوة إلی المقاومة، ووصف أعداء فلسطین، ومحاربة التّهوید هی من أهمّ مضامینهما الشّعریّة؛ کما أنّهما یعتقدان أنّ النّصر الحقیقی یکمن فی لمّ شمل الفلسطینیین وصحوة الأمّة العربیّة وصمودهم واستقرارهم.
<strong> </strong>در برهة کنونی تحت تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردمان مشرقزمین، ادبیّات مقاومت به عنوان شاخهای از ادبیّات متعهّد - که در نتیجة عواملی چون ظلم، تجاوز، استبداد، اختناق و دیگر مسائل شکل گرفته و دلاوریها و پایداریهای مبارزان را ثبت نموده - در ادبیّات زبانهای گوناگون جایگاه ویژهای یافته است که از برجستهترین نمونههای آن، ادبیّات مقاومتِ فلسطین است. ادبیّات کسانی که پرداختن به مقاومت فلسطین، مهمترین بنمایههای شعر آنان را تشکیل میدهد؛ شاعرانی چون «سیّد علی موسوی گرمارودی» و «علی فوده» که همگام با دیگر شاعران، با انتخاب سلاحِ قلم و به تصویر کشیدنِ زندگیِ دردناک فلسطینیان، به مسئولیت خود جامة عمل پوشاندند و از این رو، شناخت ویژگیهای شعری آنان ضروری به نظر میرسد. این جستار، کوشیده است با رویکرد توصیفی - تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به بررسیِ جلوههای پایداری در اشعار این شاعران بپردازد و روش آنان را در نشان دادن مظلومیّت و مقاومت فلسطین و ظلم صهیونیسم و یهودیّت نشان دهد تا باشد که بارقة امیدی برای مبارزین عرصة پایداری قرار گیرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر دو شاعر، به دنبال اعلام موجودیّت و هویّت فلسطیناند؛ دعوت به مقاومت، مبارزه با یهودیسازی، توصیف دشمنان و آگاهیبخشی به نسل آینده، از مهمترین موضوعاتِ شعریِ آنان است و پیروزی نهایی را در گروِ اتّحاد مسلمانان، بیداری ملّتهای عرب و پایداری مردم فلسطین میدانند.
<strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122دراسة أسلوبیّة رثاءالإمام الحسین (ع) فی شعرأحمد الوائلی وقیصر أمینبور
(قصیدة «الدّم الثّائر» للوائلی و«نینامه» لأمینبور نموذجا)بررسی سبکشناختی رثای امام حسین (ع) در شعر احمد وائلی و قیصر امینپور (مطالعه موردپژوهانه: دو قصیده «الدّم الثّائر» و «نینامه»)6584806FAفرهاددیوسالاراستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه آزاد اسلامی کرجعلیباقریکارشناسارشد زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه تهران، تهرانسعیدبهمن آبادیکارشناسارشد مترجمی عربی، دانشگاه تهران، تهرانJournal Article20170619<strong> </strong> <br />إنّ رثاءالإمام الحسین (ع) ومرثیة العاشوراء یشملان قسما کبیرا من الأدبین الفارسی والعربی. منذ وقوع کارثة العاشوراء قام الشّعراء بإحیائها عن طریق إنشاد الشّعر لتوعیة النّاس وإثارتهم ومنهم أحمد الوائلی وقیصر أمینبور. تهدف المقالة إلی تناول مقام شخصیّة الإمام الحسین (ع) والمعانی الکامنة اعتماداً علی قصیدتی «الدّم الثّائر» للوائلی و«نینامه» لأمینبور. لقد استمددنا فی هذا المقال من المنهج الوصفی – التّحلیلی لدراسة أسلوبیّة القصیدتین المذکورتین واستخلاص القواسم المشترکة فیهما. ولقد تمّ تناول القصیدتین المذکورتین عبر الاسلوبیّة. ومن أهمّ النّتائج الّتی توصّلنا إلیها أثناء المقال هو: منها أنّ قصیدة الوائلی محورها الرّئیس هو المثل العلیا وتبیّن وجهة النّظر الواقعیّة للشّاعر. بینما قصیدة «نینامه» تسودها بالفضاء العرفانی والشّاعر فیها یشبه الامام الحسین (ع) بالعارف الّذی نال وصال الحبیب بالاستشهاد. إنّ المناخ العام فی «نینامه» یسوده الحزن والألم للمؤشرات الاسلوبیّة. إنّ الشّاعرین لم یحکیا قضیّة العاشوراء فحسب بل کانا یبحثان عن المعانی الأخری عن طریقة هذه الکارثة. وإضافة إلی ذلک أنّ الموت لم یکن نهایة المطاف عندهما. <br /><strong> </strong>رثای امام حسین (ع) و عاشورا، بخش قابل توجّهی از ادبیّات عربی و فارسی را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر، با تمرکز بر قصیدة <strong>«الدّم الثّائر»</strong> از وائلی و «نینامه» از امینپور، سعی در بررسی جایگاه شخصیّت امام حسین (ع) و دلالتها و معانی پنهان در متن این دو شعر دارد. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و کتابخانهای است که پس از جمعآوری دادهها، به تحلیل و بررسی آنها و تطبیق بازتاب رثای امام حسین (ع) در شعر این دو شاعر، از منظر سبکشناسی دو قصیدة مورد نظر پرداخته شده است. نتیجه اینکه در قصیدة وائلی، محور اساسی، کهنالگوی ولادت مجدّد بوده و بیانگر دیدگاه رئالیستی شاعر است؛ ولی بر شعر امینپور، فضایی عرفانی حاکم است و امام را عارفی میداند که با شهادت خود به وصال رسیده است. فضای کلّی حاکم بر دو قصیده، حزنآلود و اندوهگین است. دو شاعر، روایتکنندة صرف ماجرای عاشورا نبوده و آن را دستمایة بیان معانی دیگری قرار دادهاند.<br /> <strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122الادب المقارن و علم الاخلاقادبیّات تطبیقی و علم اخلاق8599829FAتورجزینی ونددانشیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه رازی، کرمانشاهJournal Article20170718قراءة أخلاقیة لأهداف الأدب المقارن وقضایاها من شأنها أن تمهّد الطّریق لهذه الفرضیّة. لیس الأدب المقارن حقلاً معرفیاً متحیّزا إلى الأخلاق فحسب، بل له جذور مشترکة لصیقة بینه وبین علم الأخلاق على الصّعید العلّی والمعرفی والدّلالی. وفی الحقیقة یمکن اعتبار الأدب المقارن من هذا المنظور علماً ناجماً عن هذا الحقل المعرفی الّذی یسعى إلى نشر القیم والأخلاق السّامیة. وأمّا هذا البحث فانّه یعدّ نظرة أخلاقیّة إلى مکاسب الأدب المقارن وفی ضوء الدّراسات بین الفروعیّة اعتمادا على المنهج الوصفی - التّحلیلی. ومن أهمّ النّتائج الّتی توصلنا إلیه من خلال هذه الدّراسة هو أنّ الأدب المقارن الّذی یستقی أصوله من مبادىء الأخلاق بإمکانه أن یستخدم کآلیّة مؤثّرة لخلق الحوار العالمی المتّسم بسمة أخلاقیة والّذی یسیر نحو الحضور فی حیاة الإنسان فی نطاق أوسع وأشمل وأعمق.
<strong> </strong>خوانش اخلاقی اهداف و آرمانهای دانش ادبیّات تطبیقی میتواند مقدّمة این فرضیه شود که ادبیّات تطبیقی، نهتنها دانشی اخلاقگراست، بلکه درسه بُعد علّی، مفهومی و معرفتشناسی، وابستگی و پیوندی ریشهدار و ناگسستنی با علم اخلاق دارد؛ در حقیقت، دانش ادبیّات تطبیقی از این زاویه، علمی است که در اهداف و مقاصد خود معلول این دانش بوده و بهمانند علم اخلاق، در پی ترویج و تبلیغ هنجارها و قوانین اخلاقی است که در تعاملات انسانی و فرهنگی، جانشین ناهنجاریها و چالشهای اخلاقی میگردد. این پژوهش، در پرتو مطالعات فرارشتهای، و البتّه با روش توصیفی – تحلیلی، بر آن است تا از زاویة اخلاق به تبیین و تفسیر اهداف ادبیّات تطبیقی بپردازد. یافتههای اساسی آن نیز چنین است که ادبیّات تطبیقی اصیل، با بهرهگیری از علم اخلاق میتواند موجب آفرینش یک گفتمان اخلاقی - جهانی گردد و بسترها و زمینههای اثربخشی و حضور معنادار خود را بیشتر و ژرفتر نماید.
<strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122نظام الزّمن السّردی فی روایتی حین ترکنا الجسر ورحلة إلی 270 درجةبررسی تطبیقی زمان روایی در رمانهای حین ترکنا الجسر و سفر به گرای 270 درجه101119804FAفائزهعرب یوسف آبادیاستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه زابل،0000-0003-2691-4508فاطمهروزخوشدانشآموختة کارشناسیارشد زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه زابلJournal Article20170716روایتا <em>حین ترکنا الجسر</em> و<em>رحلة إلی 270 درجة</em> من الرّوایات الّتی لها أوجه التّشابه مثیلة بسبب اتّجاهمها إلی موتیف الحرب. والدّراسة المقارنة للرّوایتینِ بالإضافة إلی معرفة أسالیبهما السّردیّة تؤدّی إلی معرفة أدب المقاومة للبلدان الشّرقیّة وذلک لزیادة روح المقاومة لدی شعوبها. والدّراسة مستندة إلی تدوین الملاحظات عبر المنهج الوصفی - التّحلیلی وتلک علی أساس تحلیل المضمون. الهدف الرّئیسی من الدّراسة استکشاف وجوه الخلاف بین زمن القصّة وزمن الخطاب فی الرّوایتین علی أساس رأی جیرار جینت. أظهرت النّتائج أنّه على أساس معیار النّظام فی الرّوایتینِ العربیّة والفارسیّة، یؤکّد تعدّد الاسترجاعات الرّوائیّة علی المفارقات الزّمنیّة للرّوایتین. ووفقاً لمعیار المدّة، فإنّ الرّوائی فی <em>الرّحلة إلی 270 درجة</em> لم یستخدم تقنیة المدّة التّکراریّة فی حین الرّوائی فی <em>حین ترکنا الجسر</em> استخدم تقنیة المدّة التّکراریّة لاعتماده علی تعدّد الذّکریات المتعلّقة بالجسر. وکذلک تعکس تقنیّة السّرد المتکرّر فی روایة <em>حین ترکنا الجسر</em> أکثر ممّا تکون فی روایة <em>الرّحلة إلی 270 درجة</em>.
<strong> </strong>رمانهای <em>پل ناتمام</em> اثر عبدالرّحمان منیف و <em>سفر به گرای 270 درجه</em>، نوشتة احمد دهقان رمانهایی هستند که به سبب رویکرد واقعگرایانه به جنگ، بسیار به هم شبیه هستند. با بررسی تطبیقی،افزون بر آشنایی با شیوههای روایتشناسی این دو رمان، شناخت ادبیّات پایداری مردم مشرقزمین جهت افزایش روحیّة پایداری و استقامت محقّق میگردد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف اختلاف زمان تقویمی و زمان متن بر پایة نظریّة روایتشناسی ژرار ژنت در این آثار و تطبیق آنها با یکدیگر است. روش پژوهش، بر مبنای یادداشتبرداری کتابخانهای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی است و تحلیل بر اساس مضمون است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بر اساس معیار نظم در هر دو رمان، تعدّد بخشهایی که با نگاهی گذشتهنگر روایت شدهاند وجه غالب این نوع از زمانپریشی را به اثبات میرساند. بر اساس معیار تداوم، این نتیجه به دست آمد که در گسترة روایتهای هر دو رمان، مصادیق متعدّدی برای دامنههای زمانی روایتشدگی مربوط به صحنه وجود دارد. بر اساس معیار بسامد این نتیجه حاصل شد که بیشتر بخشهای هر دو رمان بسامد مفرد دارند. رمان <em>سفر به گرای 270 درجه</em> از تکنیک بسامد مکرّر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان <em>پل ناتمام</em>، تعدّد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرّر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان <em>پل ناتمام</em> از تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان <em>سفر به گرای 270 درجه</em> است.
<strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122دراسة مقارنة للمشاهد الرّومانسیة فی شعر گلچین گیلانی وعبد المعطی الحجازیبررسی تطبیقی جلوههای رمانتیک در شعر گلچین گیلانی و عبدالمعطی حجازی121141808FAمجیدمحمدیاستادیار گروه زبان و ادبیّات عرب، دانشگاه رازی، کرمانشاهروژیننادریدانشجوی دکتری زبان و ادبیّات عرب، دانشگاه رازی، کرمانشاهJournal Article20170417المدرسة الرّومنسیّة إحدی المدارس الادبیّة الّتی قد دعت الکثیر من الشّعراء إلی نفسها. النّوستالجیا والحسرة علی الأیّام الماضیّة، الیأس والحزن ومن أهمّ میّزات الحرکة الرّمانسیّة، مجدالدّین میرفخرایی المشهور بگلچین گیلانی الشّاعر الإیرانی المعاصر وعبدالمعطی الحجازی الشّاعر المصری المعاصر، هما من الشّعراء المرموقین الّلذین نظرا إلی الحیاة نظرة رومنسیة وفقا للظّروف الشّخصیّة والاجتماعیّة هاربین من ضغوط الحیاة وصعوباتها. استخدام المبادئ الرّومنسیة من ممیّزات مشترکة فی شعر الشّاعرین؛ معظم شعرهم ممزوج بالحزن الرّومنسی والحسرة والحزن الشّدید والضّجر علی ما مضی من الحیاة؛ فمن أروع المواضیع والمفاهیم الرّومانسیّة فی شعرهما المیل إلى المودّة، العاطفة العمیقة مع الحزن والألم الرّومانسی، الحنین إلی الوطن، الرّجوع إلی الطّفولة والاشتیاق إلی لقاء المحبوب من أبرز السّمات المشترکة فی شعر الشّاعرین. حاول هذا البحث أن یقوم بمقارنة المیّزات الرّومنسیّة فی شعر هذین الشّاعرین راصداً وجوه التّشابه والافتراق فی ضوء المنهج الوصفی - التّحلیلی.
.بهکارگیری برخی از اصول رمانتیسم یکی از وجوه مشترک شعری دو شاعر برجستة ایران و مصر، مجدالدّین میرفخرایی ملقّب به «گلچین گیلانی» و عبدالمعطی حجازی است. گلچین و حجازی از جمله شاعرانی هستند که با نگاهی رمانتیکی و با توجّه به شرایط فردی و اجتماعی زمانة خود و با تلاش برای گریز از آن، بخش عمدة شعرشان را آمیخته با غصّه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نمودهاند؛ لذا اشعار آنها دارای لطیفترین درونمایهها و مفاهیم رمانتیکی است. گرایش به عاطفه و احساسات عمیق، همراه با نوعی اندوه و درد رمانتیکی از مهمترین ابعاد مورد توجّه در گسترة اندیشههای مطرح در سرودههای دو شاعر است. همدلی و یگانگی با طبیعت، بازگشت به دوران بدوی و معصومیّت کودکی، روستاستایی، نوستالژی و حسرت بر ایّام گذشته، رؤیا، ناامیدی، غم و اندوه و عشق و شادی که از مهمترین مشخّصات جنبش رمانتیسم است، به فراوانی در آثار این دو شاعر مشاهده میشود. دستاورد علمی این پژوهش نشانگر این مطلب است که مجموعة عوامل یادشده پیرامون مبانی مکتب رمانتیک به صورتی بارز در آثار این دو شاعر بازتاب یافته است.
<strong> </strong>دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651572720171122صدی المضامین الدّینیّة والعاشورائیّة فی شعر أحمد دحبور ونصراللّه مردانی المقاومبازتاب مفاهیم دینی و عاشورایی در شعر پایداری احمد دحبور و نصرالله مردانی143164802FAریحانهملازادهاستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه الزّهراء (س)، تهران0000-0001-9987-5429زهرافریداستادیار گروه زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه الزّهراء (س)، تهرانJournal Article20170419یعدّ الشّاعر الفلسطینی المناضل أحمد دحبور (1946م) والشّاعر الإیرانی الملتزم نصراللّه مردانی (1947م) من زمرة الشّعراء الّذین تتجلّی فی آثارهما عناصر المقاومة. لقد أحدثت الحرب المفروضة فی إیران وکفاح الشّعب الفلسطینی ضدّ الصّهاینة الغاصبین الأرضیّة المناسبة للشّاعرین لیتطرّقا إلی مفاهیم المقاومة فی أشعارهما. هذا إلی جانب أنّ تشبّث کلا الشّاعرین بالعقائد الدّینیّة والإسلامیّة قد سبّب أن تحتلّ المضامین الدّینیّة خاصّة القرآنیّة منها موقعاً خاصّاً فی أشعارهما. أیضا شوهدت فیهما مظاهر الاقتداء بالثّقافة العاشورائیّة واستدعاء شخصیّة المهدی المنتظر (عج) علی سبیل المقاومة. حاول هذا البحث أن یکشف أثر القرآن وتجلّی الدّین فی أشعار هذین الشّاعرین فی حقلی المعنی واللّفظ؛ وذلک من خلال دراسة المضامین الشّعریّة فی أشعارهما. ودلّت معطیات البحث علی أنّ للمعانی القرآنیّة فی أشعار المقاومة مکانة مرموقة لدی الشّاعرین، کما أنّ دحبور یرکز اهتمامه فی واقعة عاشوراء علی النّفاق والعصبیّة الّتی کانت سائدة فی قلوب المسلمین آنذاک ولکن مردانی ینظر إلی واقعة عاشوراء نظرة ملحمیّة. وکذلک شخصیّة الأمام المهدی (عج) فی أشعار کلا الشّاعرین رمز للنّجاة والحرّیّة. وتحتّل المفاهیم الدّینیّة کالشّهید والشّهادة والتّضخیة حیّزاً کبیراً فی أشعارهما بشکل وسیع.
<strong> </strong>احمد دحبور (1946 م) شاعر مبارز فلسطینی و نصرالله مردانی (1948 م) شاعر متعهْد ایرانی از جمله شاعرانی هستند که ادبیّات پایداری در آثار آنها نمود بارزی داشته است. دفاع مقدّس در ایران و مبارزة ملّت فلسطین در برابر اشغالگران صهیونیست، زمینة مناسبی برای پرداختن به مفاهیم مقاومت در برابر این دو شاعر ایجاد کرده است؛ همچنین پایداری هر دو شاعر به عقاید دینی و اسلامی، سبب شده مضامین دینی بهویژه مفاهیم قرآنی، در شعر آنها از جایگاه ویژهای برخوردار باشد. الگوپذیری از فرهنگ عاشورا و شخصیّت حضرت مهدی (عج)، در مسیر پایداری و مقاومت نیز مورد توجّه هر دو شاعر بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با واکاوی مضامین شعری در آثار این دو شاعر، تجلّی دین را در حوزة معنا و واژگان بهکار رفته نشان دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد مفاهیم قرآنی در اشعار پایداری دحبور بیشتر به جهت توصیف فشار حاکم بر جامعه و نوید به پیروزی و در شعر مردانی به قصد بالا بردن روحیة مقاومت و تشویق رزمندگان به کار گرفته شده است؛ همچنین دحبور در مورد واقعة عاشورا بیشتر به تصویر خفقان موجود در جامعه و نفاقی که در دل مردم وجود داشته توجّه کرده ولی مردانی به رشادتها و حماسههای امام حسین (ع) و یاران ایشان پرداخته است. حضرت مهدی (عج) در شعر هر دو شاعر، رمز نجات و پیروزی به شمار میرود. مفاهیم دینی چون شهید و شهادت و ایثار نیز مورد توجّه هر دو بوده است.
<strong> </strong>