دانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121تجلّی آیرونی تصویری در اشعار معروف الرصافی و مهدی أخوان ثالثتجلیّات المفارقة التصویریة بین معروف الرصافی و مهدی أخوان ثالث2344132FAJournal Article20141220
این مقاله به بررسی موضوع بینامتنیت در اشعار مهدی أخوان ثالث شاعر ایرانی و احمد مطر شاعرعراقی در دوره معاصر میپردازد. این دو شاعر از حیث اوضاع اجتماعی و تاثیر آن در زندگی آنها، شبیه هم بوده و به وضوح میتوان این تأثیر را در آثار هنری و شعری آنها ملاحظه کرد.
این پژوهش به شناخت بینامتنیت و رابطه آن با ساختار زبان شعری از دیدگاههای احمد مطر و مهدی اخوان ثالث می پردازد. چنانچه این دو شاعر با به کارگیری تمام توان هنری خود توانستهاند بینامتنیت را در شعر خود به تصویر بکشند؛ لذا می توان گفت: شعر آنها در پی خلق جهان دیگری است و این دو شاعر بدون توجه به دیگر عناصر زبانی، از بینامتنیت قرآنی تأثیر پذیرفته و توانسته اند با به کارگیری آن در عرصه شعر به نوآوری بپردازد.
هدف از این مقاله، بررسی اشعار احمد مطر و مهدی اخوان ثالث در حوزه بینامتنیت قرآنی از منظر نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. چرا که بینامتنیت قرآنی یکی از اجزاء اساسی شعر و نقد معاصر اسلامی و عربی بوده و بخش مهمی در میزان تجربه شاعران و تاثیر آن در جوانب مختلف زندگی آنها به شمار می رود. در حقیقت این نوع شعر به روح انسان و واقعیتهای آن می پردازد واقعیتی که شاعران آن را از محیط پیرامون خود به ارث می برند؛ لذا متن قرآن، منبع ارزشمندی برای بینامتنیت والهام شعراء از مضمون و دیدگاههای آن می باشد چنانچه گفتمان دینی و به خصوص قداست و اعجاز قرآنی، محبوبیتی و تعالی خاصی به شعر شاعران معاصر بخشیده است.
از این رهگذر، این نوشتار در پی تحلیل آثار ساختارهای بینامتنیت قرآنی، تعابیر شاعرانه و خلق زیبایی شناسی زبانی و معنایی آن در آثار احمد مطر و مهدی اخوان ثالث می باشد.تعدّ المفارقة تعبیراً لغویاً، تسمح للکاتب بالدخول إلى عالم النص الأدبی، وتؤدی مجموعة کبیرة من الوظائف التی تختلف مستویاتها من نصّ إلى آخر. ممّا جعلها آلة فعالة ومفتاحاً جوهریاً من مفاتیح النصّ، إذ لا یمکن إدراک طبیعة النصّ الأدبی ودلالاتها من دون فهم مصطلح المفارقة واستیعاب ردودها. و ذلک لأنّ المفارقة التصویریّة، تقوم على إبراز التناقض بین طرفیها؛ هذا التناقض الذی قد یمتدّ لیشتمل على القصیدة بِرُمَّتها وتنقسم إلى قسمین رئیسیین یصعب الفصل بینهما؛ المفارقة اللفظیّة و مفارقة الموقف الّتی من عناصرها البارزة، التضاد بین المظهر والمخبر. لقد کانا مهدی أخوان ثالث ومعروف الرصافی أصواتاً منفردة فی تاریخ الشعر الفارسی و العربی، وقارئ شعرهما یقدر علی أن یتلمس هذا التفرّد عن کلّ الأصوات الشعریة التی سبقته أو عاصرته أو جاءت بعده. تعدّدت أشکال المفارقة فی شعر أخوان و رصافی کما تعددت أغراضها، فقد تقوم هذه المفارقة علی استثمار ألفاظ اللغة وأصواتها و دلالاتها، وقد تکون بناءً فکریاً قائماً علی تحریک اللغة علی المستویین الدلالی والترکیبی، ویوجهانها نحو تجربتهما الشعریة و من خلالها استطاعا أن یمسکا بوعی قرّائهم لیوجهه کیف یشاء، فهو اسیر حرکة لغة الشاعر. المفارقة التصویریة تعتبر مقوّماَ من المقوّمات الشعریة فی الأدبین العربی والفارسی؛ الّتی وظّفها معروف الرصافی مهدی أخوان ثالث کعنصر فنّی لإبراز أفکارهما وعواطفهما، ووصفا خلالها، المجتمع الشعبی والکبت السیاسی والاستعمار فی عهدین البهلوی والعثمانی؛ هذه الآلیة الشعریة لدیهما تؤدی إلی الصحوة الشعبیة، وادهاش القارئ وتحفیزه علی تأمل النصّ و اعمال الفکر و الحواس للوصول إلی مرامی المنشئ. هذه الدراسة تبین مواضع المفارقة التصویریة عبر تحلیل شعر الرصافی وأخوان ثالث؛ والمنهج الّذی اعتمدنا علیه فی هذا المقال هو المنهج الوصفیّ التحلیلیّ.https://jccl.razi.ac.ir/article_132_5db73030c609c5e78f4009095c684c8e.pdfدانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121بررسی دیالکتیک اندیشه و احساس در
شعر محمد ماغوط و احمد شاملومحمّد الماغوط واحمد شاملو فی جدلیّة العاطفة والفکرة4562134FAJournal Article20141218محمد الماغوط چکامه سرا، نویسنده و نمایشنامهنویس مشهور سوری است که از پیشگامان شعر سپید محسوب میشود، او تأثیر بسزایی در تکامل ادبیات عرب و به ویژه در ادبیات سوریه داشت. این امر برایندی است از عصیان و سرکشی وی بر فرم و قالب کلاسیکی شعر و نتیجه رسیدن به یک فرم شعری که با ذهن انسان معاصر همخوانی دارد.همتای او در زبان فارسی احمد شاملو است که از شاعران معاصر و پیشگامان شعر سپید محسوب میشود. او در زمینههای گوناگون ادبی چون چکامه، روزنامه، نمایشنامه، سریالهای تلویزیونی و دیگر زمینهها فعّالیّت داشته است و با اختلافی اندکی نسبت به ماغوط توانست گونهای ادبی بیافریند. این مقاله برآن است تا در چارچوب نظری و با تکیه برتکنیکهای ادبیات تطبیقی تجربهی عریان هنری دو شاعر را برای خواننده روشن سازد. لذا از یک سو به خواننده اندیشهای ارائه میدهد که بواسطه آن بر سازههای ادبی وبویژه عاطفه و اندیشه وقوف یابد و از دیگر سو به دیالکتیک عاطفه و اندیشه سایه میافکند تا بُرد تأثر عاطفی دو شاعر را در تولید ادبیشان واکاوی کند. رویکرد پژوهشی در این تحقیق بر مکتب امریکائی تمرکز دارد که از رابطه ی «تأثیر و تأثر» و «اختلاف زبانی» فراتر می رود.
محمّد الماغوط شاعر سوریّ معاصر، کاتب سیناریو، مسلسلات تلفزیونیّة، ومن روّاد قصیدة النّثر له دور کبیر فی تطّور الادب العربیّ عامّة والادب السّوریّ خاصّة. وذلک یأتی انطلاقا من تمرّده على القالب الکلاسیکیّ للوصول إلی قالب شعریّ یوافق ذهنیّة الانسان المعاصر ومقابل ذاک فی الفارسی، عندنا احمد شاملو، یعتبر شاعرا معاصرا و من روّاد قصیدة النّثر، قد عمل فی مختلف المجالات الادبیّة من بینها الشّعر والصّحافة والسّناریو والمسلسلات التلفیزیونیّة و ما إلی ذلک، و بفارق قلیل بالنّسبة لمحمّد الماغوط استطاع بتمرّده علی القالب الکلاسیکیّ أن یخلق فنّاً فی الادب الفارسیّ حیث جعل الشّاعر حرّاً فی اختیار الالفاظ والقوافی. تهدف هذه المقالة إلی کشف الغطاء عن تجربة الشّاعرین الشّعریّة اعتماداً علی المقارنة الادبیّة بین تجربه الشّاعرین الشّعریة فی البعد النّظریّ وانطلاقاً منه إلی تلمّس فکرة معیّنة تجعل المخاطب یتعرّف علی ماهیّة المکوّنات الادبیّة فی نصّهما الشّعری ولاسیّما الفکرة والعاطفة. هذا من جانب لکن من جانب آخر ترکّز علی جدلیّة العاطفة والفکرة نیلاً منها إلی الکشف عن مدی تأثّر الشّاعرین بهما فی قوتهما الابداعیّة. لکن منهجنا فی هذا البحث بنی علی المذهب الامریکیّ و الّذی یتجاوز بالدراسة عن قضایا «کالتأثیر التأثر» و «الخلاف اللغوی».https://jccl.razi.ac.ir/article_134_6a575580c7ee19f29ba6b2c2d66275cc.pdfدانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121بینامتنیت قرآنی در شعر احمد مطر و مهدی اخوان ثالثالتناص القرآنی فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث122135FAJournal Article20141219این مقاله به بررسی موضوع بینامتنیت در اشعار مهدی أخوان ثالث شاعر ایرانی و احمد مطر شاعرعراقی در دوره معاصر میپردازد. این دو شاعر از حیث اوضاع اجتماعی و تاثیر آن در زندگی آنها، شبیه هم بوده و به وضوح میتوان این تأثیر را در آثار هنری و شعری آنها ملاحظه کرد.
این پژوهش به شناخت بینامتنیت و رابطه آن با ساختار زبان شعری از دیدگاههای احمد مطر و مهدی اخوان ثالث می پردازد. چنانچه این دو شاعر با به کارگیری تمام توان هنری خود توانستهاند بینامتنیت را در شعر خود به تصویر بکشند؛ لذا می توان گفت: شعر آنها در پی خلق جهان دیگری است و این دو شاعر بدون توجه به دیگر عناصر زبانی، از بینامتنیت قرآنی تأثیر پذیرفته و توانسته اند با به کارگیری آن در عرصه شعر به نوآوری بپردازد.
هدف از این مقاله، بررسی اشعار احمد مطر و مهدی اخوان ثالث در حوزه بینامتنیت قرآنی از منظر نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. چرا که بینامتنیت قرآنی یکی از اجزاء اساسی شعر و نقد معاصر اسلامی و عربی بوده و بخش مهمی در میزان تجربه شاعران و تاثیر آن در جوانب مختلف زندگی آنها به شمار می رود. در حقیقت این نوع شعر به روح انسان و واقعیتهای آن می پردازد واقعیتی که شاعران آن را از محیط پیرامون خود به ارث می برند؛ لذا متن قرآن، منبع ارزشمندی برای بینامتنیت والهام شعراء از مضمون و دیدگاههای آن می باشد چنانچه گفتمان دینی و به خصوص قداست و اعجاز قرآنی، محبوبیتی و تعالی خاصی به شعر شاعران معاصر بخشیده است.
از این رهگذر، این نوشتار در پی تحلیل آثار ساختارهای بینامتنیت قرآنی، تعابیر شاعرانه و خلق زیبایی شناسی زبانی و معنایی آن در آثار احمد مطر و مهدی اخوان ثالث می باشد.هذه الدراسة تسعى لبحث الشعر العربی والفارسی فی العصر الحدیث، وذلک من خلال دراسة التناص عند شاعرین متقاربین فی الزمن وفی الأدبین العربی والفارسی، وهما الشاعر العربی المعاصر أحمد مطر، والشاعر الإیرانی مهدی أخوان ثالث، فقد تشابهت ظروفهما المعیشیة والمؤثّرات على حیاة کلّ منهما، وکان لذلک انعکاسات وآثار بدت واضحة فی الإنتاج الفنی لکل منهما.
وقد هدفت هذه الدراسة لمعرفة التناص، والعلاقة بین بنیة اللغة الشعریة والمواضیع فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث. وقد تبیّن أنّهما یکّونان التناص عن طریق توظیف الإمکانات الفنیة کافّة، وبذلک فإن شعرهما یسعى إلى بناء عالم بدیل، یتجه مباشرة إلى التناص القرآنی، دون الاتکاء على عناصر أخرى.
ورصدت الدراسة التناص الذی انطلق منها الشاعران، لتشکل هذه الدراسة محاولة نقدیة ووقفة للأدب المقارن على تحولات الرؤیا فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث وأثر هذه التحولات فی التناص، ویعتبر التناص القرآنی من الجوانب المهمة فی دراسة الشعر ونقده، وتشکل عنصراً کبیراً للوقوف على التجربة الشعریة التی تتجاوز مظاهر الحیاة فی مجتمعنا العربی والإسلامی إلى روح الذات الإنسانیة وواقعها، الواقع الذی یستمد الشاعران منه مادتهما ویعدّ النص القرآنی مصدراً غنیا للتناص وللإلهام الشعری على مستوى الدلالة والرؤیة لدى الشاعرین وذلک أنّ استحضار الخطاب الدینی فی الخطاب الشعری المعاصر؛ یعنی إعطاء مصداقیة وتمیز لدلالات النصوص الشعریة، انطلاقاً من مصداقیة القرآن، وقداسته وإعجازه.
وحاولت الدراسة للکشف عن معالم البنیات للتناص ومظاهر التعبیر الشعری، وانشاء تعبیر جمالی للتراکیب وتشکیلاتها اللغویة على حد سواء فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث.
https://jccl.razi.ac.ir/article_135_a16766e51ace65c0d40f40ae82a09213.pdfدانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121از معرّه تا شیراز: تأثیر ابوالعلاء معرّی بر شعر فریدون تولّلیمن المعرّة الى شیراز: أثر أبی العلاء المعرّی فی الشاعر الفارسی المعاصر فریدون تولّلی6384136FAJournal Article20141218این مقاله بر آن است تا به بررسی پدیده «جنایت پدر نسبت به پسر» در شعر ابوالعلاء معری و فریدون تولّلی بپردازد. ابتدا این پدیده را در زندگی و آثار هردو شاعر مورد بحث و بررسی قرار داده و سپس به بیان عوامل مؤثّر در شکل گیری آن پرداختهایم. مقاله در آخر با اشاره به دلیل داخل متنی و خارج متنی به بیان میزان تأثیرگذاری ابوالعلاء معری بر فریدون توللی می پردازد. یافتههای مقاله که حاصل تأمل در مسائل درون متنی و برون متنی شعر توللی میباشد، بیانگر این است که وی در بیان این اندیشه، از ابوالعلاء معری تأثیر پذیرفته است. این تأثیرپذیری، بیشتر در شکل و ظاهر شعر ایشان تجلی یافته است، نه در باورها و اعتقاداتتهدف هذه المقالة إلى دراسة أثر أبی العلاء المعری فی الشاعر الفارسی المعاصر «فریدون تولّلی»، بدءاً من التعریف بحیاة الشاعرین، ثم بیان العوامل المساعدة على نشأة ظاهرة «جنایة الأب على الابن» عندهما، و من ثم دراسة أثر أبی العلاء المعری فی فریدون تولّلی فیما یخص هذا المجال، مشیراً إلى «الدلیل النصی» و «ما فوق النصی» لإثبات هذا التأثر و التأثیر، و بیان کیفیة تعرف فریدون توللی إلى أبی العلاء المعری و مدى تأثّره بأبی العلاء المعری فی نظریته «جنایة الأب على الابن». تفید نتائج هذا المقال التی استقصینا من خلال تأمّلنا فی شعر التوللی قلباً و قالباً أنّ الشاعر تأثّر فی افکاره و آراءه بالشاعر العربی، أبی العلاء المعری، عالما أن هذا التأثر جاء فی إطار الشکل و الظاهر أکثر مما جاء فی إطار المعتقدات.https://jccl.razi.ac.ir/article_136_89b89048e42d223492b04d0b9ec2e253.pdfدانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121تأثیر فریدالدین عطار نیشابوری بر اشعار عبد الوهاب بیاتیأثر فریدالدّین العطّار النیسابوری فی شعر عبدالوهاب البیاتی8598137FAJournal Article20141218رمز و قناع، حضور گستردهای در شعر بیاتی دارد. بخش گستردهای از این رموز، رموز صوفیانه است؛ بـه طــوری کـه میتوان گفت: بیاتی در این زمینه از رموز شعری عارفان بزرگی چون فرید الدین عطار نیشابوری و بسیاری دیگر کمک گرفته است. از اشعار این شاعر میتوان به این نتیجه رسید که او از ادیبان ایرانی، به خصوص، عارف ادیب، عطار، تأثیر پذیرفته است که به نظر میرسد شرایط معیشتی مشابهی که هر دو شاعر از آن رنج بردهاند، یکی از دلایل این تأثیرپذیری باشد؛ زیرا هر دو شاعر در اوضاع سیاسی و اجتماعی دردناکی زندگی کردهاند. اگر در اشعار بیاتی به خوبی نظر کنیم در مییابیم که وی به آثار عطار توجه داشته و بسیاری از افکار صوفیانه او را در اشعار خود بهکار گرفته است. اما این تأثیرپذیری از عطار مانع از گرایش او به سمت تجدّد نشده است؛ زیرا او در واقع بین گرایش صوفیانه خود و گرایش صوفیانه عطار پیوندی شاعرانه ایجاد نموده است.
این مقاله بر آن است تا ضمن مقایسهای میان اشعار بیاتی و عطار بر اساس شیوه تحلیل- توصیفی و در قالب مکتب فرانسه، بر این امر تأکید ورزد که بیاتی از چشمه گوارای عرفان عطار سیراب شده است. نتیجه،گویای آن است که بیاتی از بسیاری افکار صوفیانه عطار الهام گرفته و به همین دلیل مضامین مشترک بسیاری میتوان در شعر دو شاعر یافت؛ اما وجه تمایز دو شاعر، در شیوه بهکارگیری مضمونهای عارفانه در شعر نمود یافته است.
الملخّص
للرمز والقناع حضور مکثف فی شعر عبد الوهاب البیاتی إلا أنّ معظم رموزه تدخل فی نطاق الرموز الصوفیة ما یدلّ علی استمداد البیاتی من رموز کبار المتصوّفة من أمثال فرید الدین العطّار وغیرهم کثیرون. یبدو من آثار البیاتی أنّه تأثّر بآراء الأدباء الفرس خاصّة الأدیب الصوفی الشهیر العطّار. ربّما من الأسباب التی ساعدت علی تأثّر البیاتی من العطّار تشابه الظروف المعیشیة التی عاناها الشاعران. فکلاهما عاش أوضاع سیاسیة واجتماعیة قاسیة. لو تقصّینا أشعار البیاتی لوجدنا أنّه اهتمّ بآثار العطار اهتماماً بالغاً فأخذ المزید من أفکاره الصوفیة فی أشعاره إلا أنّ تأثر البیاتی بالعطار لم یمنع البیاتی من النزوع إلی الحداثة والعصرنة فیمکن القول إنّ البیاتی جمع النزعة الصوفیة مع الاتّجاه الصوفی المتأثّر بالعطار.
ترمی هذه الدراسة إلی المقارنة بین أشعار البیاتی والعطار والترکیز علی أنّ البیاتی استقی من مصدر عرفان العطار العذب حتی الارتواء بالاعتماد علی المنهج الصوفی التحلیلی والذی ینتمی إلی المدرسة الفرنسیة وقد بنیت النتائج أنّ البیاتی استلهم کثیراً من الأفکار الصوفیة لدی العطار الذی یظلّ مناراً مضیئاً لسالکی درب العرفان. ولذلک یوجد المزید من المضامین المشترکة بینهما والوجه الممیّز بین الشاعرین یتمثّل فی انتهاجهما لمسارین مختلفین فی توظیف النزعة العرفانیة عالجناه فی المقال هذا.
. https://jccl.razi.ac.ir/article_137_0bc267c176f89dfca3c3498cb17c1bf3.pdfدانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121دریافت ابراهیم امین شواربی و محمد فراتی از هشتمین غزل حافظتلقى إبراهیم أمین الشواربی و محمد الفراتی من الغزل الثامن لحافظ الشیرازی99114138FAJournal Article20141217با توجّه به اینکه متن با تغییرشیوههای زندگی وتغییر تجربیات اجتماعی و تاریخی و فرهنگی خواننده قابل تغییر است، نظریات نقدی جدید، در ایجاد آفرینش ادبی و خلق معنای جدید برای متن آزادی خاصی را به خواننده و دریافت کننده متن می دهد. هر دوره و زبانی، خوانندگان خود را دارد، بنابراین خواندن و دریافت هیچگاه متوقف نمیشود. زمانی که دریافت های خوانندگان از زبان خود مختلف است. بنابراین از اختلاف دریافت از زبانی دیگر، گریزی نیست. با توجه به پیوند دو زبان و ادب فارسی و عربی -که بر کمتر کسی پوشیده است- شاعران فارسی همواره مورد توجّه و اهتمام پژوهشگران و ادیبان عربی بودهاند. از جمله این شاعران، حافظ شیرازی، شاعر بزرگ قرن هشتم است. در این پژوهش، دریافت معنایی و زیبایی شناسی ادیب سوری، محمد فراتی و ادیب مصری، ابراهیم امین شواربی، از هشتمین غزل حافظ به طور مقایسهای مورد بررسی قرار گرفته است. نگارندگان فراز و فرودهای دو دریافت را مورد بررسی و مقایسه قرار داده و نتیجه، بیانگر این است که دریافتهای دو ادیب از شعر حافظ در بیشتر ابیات و مفاهیم متفاوت بوده و نیز ترجمه شواربـی بلیغتر به نظر میرسد؛ چرا که نثر با محدودیتهای کمتری مواجه است.
لقد أعطت نظریات النقد الحدیثة، الحریة للمتلقی فی تشکیل معنی النص و تفسیره علی هواه، بعدّ النص مفتوحاً لاحتمالات کثیرة و دلالات مخفیة و متطورة بتطور الحیاة و تطور خبرات المتلقی الاجتماعیة و التاریخیة و الثقافیة. إذا لکلّ زمن و لکل لغة قرائه ؛ فلا یتوقّف القراءة و التلقی عند زمنٍ ما. و بینما یختلف تلقیات أبناء اللغة الواحدة فلا ریب فی اختلاف تلقیات أبناء اللغة الأخری. اللغة الفارسیة و العربیة هاتین اللغتین العریقتین، اشتد اتصال بعضهما ببعض وکثرت متلقو آدابهما و من المشاهیر الأدبیة التی کثرت متلقو أدبها، حافظ الشیرازی، هذا الشاعر العظیم الذی طبقت شهرته الآفاق فی مشارق الأرض و مغاربها. ومن المتلقین الذین قاموا بترجمة اشعار حافظ، الأستاذ و الأدیب المصری إبراهیم أمین الشواربی، و الأدیب و الشاعر السوری محمد الفراتی. قد ترجم الشواربی، الغزل الثامن لحافظ نثراً و ترجمه الفراتی شعراً. قد تناولت الدراسة، المقارنة بین تلقیهما المعنوی و الجمالی من هذا الغزل عن طریق استقراء الغزل الثامن و دراسة تراجمهما بیتا بیتا، معتمدا علی أسس نظریة التلقی إذ ما وجدنا العنایة التی یستحقّها هذه النظریة فی الدراسات التطبیقیة لأشعار حافظ. و من النتائج التی حصلت علیها: بیان مدی اختلاف تلقی المتلقیین عن اصل الأبیات، ثم اختلاف تلقی بعضهما عن بعض وأخیرا أنّ الترجمة التی قدّمها الشواربی أبلغ من ترجمة الفراتی و أقرب من أصل الغزل؛ ربما لأن الترجمة بالنثر لا تواجه المحدودیات التی تواجهها الترجمة بالشعر.
https://jccl.razi.ac.ir/article_138_aa079e36948e72ee2bf0abeed47837bf.pdfدانشگاه رازیکاوش نامه ادبیات تطبیقی2676-651541620150121استعمار نو و شیوههای مبارزه با آن در اشعار جواهری و شهریارالاستعمار وأسالیب مکافحته فی شعر الجواهری وشهریار115127139FAJournal Article20141216این نوشتار، بر آن است تا با تحلیل شعر جواهری و شهریار، دیدگاههایشان را درباره استعمار و نقشههای آن، در دو کشور عراق و ایران به جهت تشابه اوضاع سیاسی و اجتماعی بررسی کند. جواهری، آشوب سیاسی را با هرج و مرج اجتماعی پیوند میدهد و بر این عقیده است که اگر انحطاط اجتماعی در ملتها گسترش نمییافت استعمار و دست نشاندگان آن از آب گلآلود ماهی نمیگرفتند و اگر سیاستمداران فاسد و رهبران مستبد نبودند، دولتها در زیر کابوس جهل، بیماری و محرومیت له نمیشدند. شهریار نیز با اشعار خود در حوادث سیاسی مشارکت میکند و ملت را که از ستم استعمار و مـزدورانش به ستـوه آمـده بود به یکدلی و وحدت فرا میخواند.
جواهری و شهریار با حفظ سنّت و نگاهداشت نظام فنّی شعر قدیم با طرح اندیشههای نو، شعر خویش را در راستای تحریک ملت برای طرد بیگانگان، دعوت به وحدت، شهادت و جانفشانی قرار میدادند. بدینگونه بخشی از نظرات و دیدگاههای آن دو در مبارزه با استعمار و مزدورانشان بدست میآید.
<br /> هذه، دراسة و مقارنة بین محمد مهدی الجواهری و محمدحسین شهریار من خلال دیوانیهما بحثا عن وجهات نظرهما حول الاستعمار ومخطّطاته فی بلدین العراق و ایران؛ المتشابهین فی الأوضاع السیاسیة والاجتماعیة. فیقرن الجواهری الشغب السیاسی بالفوضی الاجتماعیة فلولا الإنحطاط الاجتماعی الشائع فی الشعوب ما وجد المستعمرون وأذنابهم ماءا عکرا للصید ولولا فساد السّاسة وأنانیة القادة ما زرحت الدول تحت کابوس ثقیل من الجهل والمرض والحرمان. فیشارک شهریار الأحداث السیاسیة بأشعاره وقد یعتلج فی صمیمها ما یعانی شعبه من ظلم واضطهاد یأتیهما الاستعمار وعملائه فیدعو الشعب إلی المحبة والوحدة.
إنّ الجواهری وشهریار یحاولان قدر المستطاع مراعاة سنة القدماء من جهة الشکل والقوافی ومن جهة أخری (المضامین) خلَعا حلة التجدید علی شعرها وسیلة للتعبیر عن أفکارهما المتأثرة بالأحداث المتوتّرة، منها: تشجیع الشّعب إلی دفع الأجانب، و إلی الوحدة والشهادة أو العمل الفدائی، والذی یعطی لنا زاویة نظرتهما فی المناوئة للاستعمار وأذنابهم.
. https://jccl.razi.ac.ir/article_139_e3be4defb6aa5edb317e83259a335495.pdf