2024-03-28T14:31:19Z
https://jccl.razi.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=235
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
سخن سردبیر
تورج
زینی وند
سخن سردبیر
حافظ
ادبیات تطبیقی
2020
09
22
1
1
https://jccl.razi.ac.ir/article_2413_148ae32c17f748893b522d611a41d3a0.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
درونمایههای مشترک تغزّلهای طللی معلّقات و کوچ سروده های بختیاری
فرهاد
براتی
عنایت الله
محمودی
تأثیراقلیم، جغرافیا و محیط زندگی در اخلاق، رفتار، پندار و اندیشة آدمی امری بدیهی است. جلوههای این اثرگذاری در شعر و ادب اقوام و ملّتها بسیار نمایان و برجسته است. سبک زندگی، سبک شعری و ادبی میآفریند و سبک شعر عربی و بختیاری در حوزة محتوا و زبان از محیط پیرامون متأثّر است. با اندکی غور در شعر و ادب عرب، بهویژه شعر عصر جاهلی، میتوان دریافت که شعر عرب، آیینة تمامنمای سبک زندگی بادیهنشینان آن سامان است. در شعر عرب عصر جاهلی، آنچه بیش از همه جلوهگری میکند؛ کیفیّت زندگی عشیرهای، کوچ و لوازم آن است. در ایران، بسیاری از اشعار گویش لری، بهویژه گویش بختیاری، ازلحاظ پرداختن به زندگی عشایری، شباهتهای فراوانی به شعر عرب عصر جاهلی دارد. کوچ و دلتنگیهای ناشی از آن، غم فراقِ یار سفرکرده، ایستادن بر منزلگاه معشوق و گریستن بر سرآن و یادکردِ خاطرات شیرینِ همراهی با یار، در شعر گویشیِ بختیاریها، بسیار شبیه آن چیزی است که در شعر عربی عصر جاهلی، بهویژه در مقدّمههای طللی معلّقات سبع، دیده میشود. نکتة مهم آن است که شعر بختیاری برخلاف شعر فارسی، باوجود شباهتهای مضمونی، از شعر عربی تقلید نکرده و این تشابه در درونمایهها، نتیجة سبک زندگی ایلی و عشیرهای است. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی، جلوههای این شباهت را در شعر بختیاری و معلّقات سبع بررسی کند.
ادبیّات تطبیقی
شعر عربی
معلّقات سبع
شعر بختیاری
طللیّه
کوچسروده
2020
09
22
1
19
https://jccl.razi.ac.ir/article_1417_9d73288580e90917f17314390c6f3e5c.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
بازخوانی اهداف تقیه در شعر سنایی غزنوی و شریف رضی
مهین
حاجی زاده
عبدالاحد
غیبی
موسی
خلیل نژاد
تقیه در مذهب شیعه در میان امامان (ع)، عالمان و شاعران شیعة قرنهای نخستین اسلامی، بهمنظور رسیدن به اهداف متعالی یا حفظ جان در مواقعیکه حاکم یا عرف مخالف شدید شیعه است، بهکار گرفته میشد. اختناق، فقر و شیعهزدایی، میتواند از عوامل توجیهکنندة تمسّک به تقیه در رابطه با مردم و حکومت تلقّی شود و چون هردو شاعر؛ سنایی غزنوی و سیّد رضی، فارغ از محدودة مکانی، در یک بازة زمانی میزیستهاند، تقیه را با توجّه به شرایط اجتماعی، سیاسی و خانوادگی خویش بهکار میبرند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، موضوع تقیه را در شعر سنایی غزنوی بهعنوان شاعر پارسیسرای شیعه و شعر سیّد رضی بهمنزلة شاعر شیعة عرب با رویکرد تطبیقی بررسی کند. هرچند دو شاعر شیعهمذهب همعصر، قاعدة تقیه را وسیلهای برای دفاع از آرمانهای شیعه و رسیدن به اهداف خویش در آثارشان بهکار بردهاند، ولی با توجّه به اینکه سیّد رضی، شاعری سیاسی و علوی است؛ از اینرو، تقیه را در شعر خویش بهمثابة ابزاری درراستای رسیدن به بالاترین قدرت سیاسی و مذهبی شیعه که همان ایجاد حکومت علوی بهوسیلة خویش است، استفاده میکند، حال آنکه سنایی غزنوی، این قاعده را با توجّه به رعایت حال عرف جامعه، حکومت و اختناقی که ناشی از شیعههراسی وجود داشته است، درراستای تبیین امامت ائمه (ع) بهکار گرفته است
ادبیّات تطبیقی
تقیه
شعر فارسی
شعر عربی
سنایی
سیّد رضی
2020
09
22
21
39
https://jccl.razi.ac.ir/article_1432_588516c41a17f9eb0b5aec30b00effa3.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
مؤلّفههای جامعهشناختی در رمان أعراس آمنه (ابراهیم نصراللّه) و مهمان مهتاب (فرهاد حسنزاده)
ستاره
حسنی
محمدنبی
احمدی
جامعهشناسی ادبیّات، ازسویی با جامعهشناسی و از دیگرسو با ادبیّات در ارتباط است. آثار هنری و ادبی بهدلیل اینکه در بستر رویدادهای اجتماعی خلق میشوند، وسیلهای برای بیان مسائل اجتماعی هستند. جنگ، یکی از اتّفاقاتی است که ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور ایران و فلسطین را تغییر داد. در همین راستا، نویسندگان توانستهاند آثار شایان توجّهی درزمینۀ ادبیّات جنگ خلق بیافرینند. با توجّه به اینکه جامعهشناسی در رمانهای جنگ، کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است، در پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، اوضاع دو سرزمین ایران و فلسطین، در دو رمان مهمان مهتاب اثر فرهاد حسنزاده و أعراس آمنه اثر ابراهیم نصراللّه، تحلیل جامعهشناسانه شده است تا مقاومت و پایداری مردم و استقامت آنها در دفاع از آرمانهایشان نشان داده شود. درپایان این نتیجه بهدست آمد که دو نویسنده، براساس جهانبینی و خاستگاه اجتماعی خود توانستهاند اوضاع اجتماعی دو جامعه را بهگونة مطلوبی بازتاب دهند. با این تفاوت که دو نویسنده، دیدگاه متفاوتی نسبت به جنگ دارند. فرهاد حسنزاده، بیشتر بر کارکردهای منفی جنگ و بیان دلخراشترین صحنههای آن مبادرت دارد؛ درحالی که ابراهیم نصراللّه، اتّفاقات تلخ و شیرین را درکنار هم قرار میدهد؛ بنابراین به این وسیله مشخّص میشود که دیدگاه بینابینی نسبت به جنگ دارد.
ادبیّات تطبیقی
نقد جامعهشناسی
ساختگرایی تکوینی
مهمان مهتاب
أعراس آمنه
2020
09
22
41
60
https://jccl.razi.ac.ir/article_1476_6368af999999ba37d04342189bcf9db4.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
هویّت و مهاجرت در رمان دال (محمود گلابدرّهای) و عصفور من الشّرق (توفیق الحکیم)
الله کرم
عباسی
محبوبه
خراسانی
محمود
حیدری
«ادبیّات مهاجرت»، محصول سالهای پس از جنگهای جهانی اوّل و دوم است و به آثاری اطلاق میشود که به تجربۀ زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ خود و مشکلات هویّتی اجتماعی ناشی از این زندگی پرداخته است. مهاجر، با سردرگمی در فرهنگ جدید دچار اختلال هویّت میشود و گویی از فرهنگ خویش گسیخته و به فرهنگ کشور میزبان تعلّق ندارد؛ بنابراین، برای یافتن هویّت حقیقی خود، همواره در تکاپو و سرگردانی است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی رمان دال محمود گلابدرّهای و عصفور من الشّرق توفیق الحکیم؛ از آثار ادبیّات مهاجرت است که در آن شخصیّتهای شرقی رمانها در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب قرار میگیرند. نویسندگان با بیان مفاهیم بنیادین ادبیّات مهاجرت، درپی نشاندادن هویّت مبتنی بر آستانۀ بودن و پیوندبودگی از نظریّات هومی بهابها هستند. نوشتار پیش رو، به شیوة تحلیل - محتوایی و با رویکرد تطبیقی به مقایسة این دو اثر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که پیوندخوردگی هویّت در مواردی ازجمله هویّت دینی، پوشش، زبان، نژاد، ارتباط خانوادگی، قریحه و سرگرمی در این آثار اتّفاق افتاده است.
ادبیّات تطبیقی
ادبیّات مهاجرت
هویّت
رمان دال
عصفور من الشّرق
2020
09
22
61
79
https://jccl.razi.ac.ir/article_1475_f9651ba4e627cf8e613b8ee293b9a6da.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
بررسی همسنج جایگاه زن در نامههای عاشقانۀ یک پیامبر (جبران خلیل جبران) و چهل نامۀ کوتاه به همسرم (نادر ابراهیمی)
هستی
قادری سهی
احمد
خواجه ایم
علی
صادقی منش
بررسی همسنج جایگاه زن ازنگاه دو نویسنده از دو حیطۀ جغرافیایی، زبانی و ملّی متفاوت که هردو نامههایی به زنان مورد علاقۀ خود نگاشتهاند؛ بیتردید در حیطۀ ادبیّات تطبیقی میگنجد؛ جستاری که میتوان برای آن تمامی منافع پژوهشی تطبیقی را که عبارت است از فراهمشدن بستر درک متقابل و گفتوگو و تعامل فرهنگها، متصوّر بود. در نوشتار پیش رو، نامههای عاشقانۀ یک پیامبر، نوشتۀ جبران خلیل جبران با چهل نامۀ کوتاه به همسرم، اثر نادر ابراهیمی ازدیدگاه جایگاه زن بررسی همسنج شد؛ تا نگاه این نویسندگان به زن از دیدگاههای گوناگون بهویژه استقلال زنان و کیفیّت و شیوۀ تأثیرگذاری آنان بر مردان، خانواده و جامعه بهطور دقیق تحلیل شود. آنچه در این میان، درخور توجّه است آنکه نگرش دو نویسنده، مثبت است، با این تفاوت که نگاه نادر ابراهیمی را بهویژه آنجا که سخن از خانواده و اجتماع میشود، میتوان نگاهی واقعگرایانهتر و دقیقتر دانست؛ مسئلهای که سرچشمة آن را باید در زندگی این نویسندگان و نوع ارتباط آنها با زنانی جست که نامهها دراصل برای آنان نگاشته شده است.
ادبیّات تطبیقی
جبران خلیل جبران
نادر ابراهیمی
زن
نامه
2020
09
22
81
93
https://jccl.razi.ac.ir/article_1532_f030ecc1a31e150edd55cdda38cc2ef9.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
زیباییشناسی جلوههای مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی
مریم
قیصریان
محمدرضا
شیرخانی
پیمان
صالحی
ادبیّات مقاومت تصویرگر دردها و رنجهای یک ملّت در برههای از تاریخ است که بهدلیل عواملی همچون استعمار و تجاوز به حریم و ارزشهای ملّی و فرهنگی، ایجاد میشود. ادیبان این حوزه، با سلاح زبان به دفاع از دین، فرهنگ، هویت، سرزمین و نیز دفاع از ارزشها و میراثها میپردازند. در دورۀ معاصر بهدلیل تجاوز صهیونیستها و دولتهای استعمارگر به جامعۀ مسلمانان، ادیبان بسیاری به خلق آثار ادبی در این زمینه پرداختهاند. در فلسطین، محمّد القیسی از شاعران برجستۀ حوزۀ ادبیّات مقاومت فلسطین است که با روشی هنرمندانه در اشعار خود به انعکاس بنیانهای پایداری انقلاب فلسطین و انتفاضه پرداخته است. در ایران نیز سیّد حسن حسینی از شاعران نامدار حوزۀ جنگ و دفاع مقدّس است که به حفظ ارزشهای ملّی و میهنی میپردازد. پژوهش حاضر بر آن است تا براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، جلوههای مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی را براساس چارچوبهای ادبیّات تطبیقی بررسی کند. یافتهها نشان از آن دارد که درونمایۀ شعری دو شاعر درزمینۀ ادبیّات مقاومت باهم اشتراک داشته و هردو در این حوزه به انعکاس مؤلّفههایی همچون دفاع از سرزمین، ظلمستیزی، شجاعت، بیان درد و رنجهای ملّت، توصیف جایگاه شهید و امید به پیروزی و شکست دشمنان پرداختهاند و از این راه، آنان را به دفاع از وطن و ارزشهای ملّی و فرهنگی خود سوق میدهند.
ادبیّات تطبیقی
ادبیّات مقاومت
فلسطین
جنگ تحمیلی
محمّد القیسی
سیّد حسن حسینی
2020
09
22
95
110
https://jccl.razi.ac.ir/article_1420_2b9d9f5a87d7b339d32c57155f0cf224.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
بررسی تطبیقی کهن الگوی مرگ و تولد دوباره در شعر خیام و عبدالوهاب البیاتی
لیدا
نامدار
پژوهش حاضر با تأکید بر اهمّیّت مطالعات بینارشتهای در تحقّق اهداف ادبیّات تطبیقی براساس مکتب امریکایی و با تکیه بر کهنالگوی مرگ و تولّد دوباره، بهروش توصیفی - تحلیلی و شیوة استقرائی، ظرفیتهای نظریّة ناخودآگاهی جمعی و کهنالگوهای یونگ را در تحلیل چرایی و چگونگی تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب و بهطور خاص در شعر خیّام و بیاتی واکاوی و از لایههای ژرف و مشترک کهنالگویی این دو متن، پرده برداشته است تا ضمن تأکید بر رابطة میان ادبیّات و روانشناسی، برکارکرد کهنالگوها در آفرینش آثار ادبی برتر ملل مختلف جهان صحه بگذارد و از همه مهمتر، نقش کهنالگوها در تبیین تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب را نشان دهد. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که هردو متن، از شالودههای ژرف و مشترک کهنالگوی مرگ و تولّد دوباره برخوردارند که همین عامل، باعث تشابهات ادبی گسترده و نزدیکی متون پیشگفته شده؛ امّا تفاوتهای جزئی نیز در نحوة تجلّی این کهنالگو در اینمیان دیده میشود؛ بدین صورت که در شعر بیاتی، کهنالگوی مرگ و تولّد دوباره، بیشتر در قالب اسطورة سومری ایشتار و تموز، اسطورة مصری ایزیس و اوزیریس و در نماد برساختة عایشه تجلّی مییابد؛ ولی در شعر خیّام، بهطور عمده در تبدیلشدن آدمی به خاک و دگردیسی آن به سبزه و گیاه و سبو، نمود یافته است.
ادبیّات تطبیقی
خیّام
البیاتی
یونگ
ناخودآگاهی جمعی
مرگ و تولّد دوباره
کهن الگو
2020
09
22
111
129
https://jccl.razi.ac.ir/article_1460_3038eb6959c41c45a839b388d4135ffc.pdf
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6515
1399
10
3
نقد و نظر
تورج
زینی وند
مالوری، فیلیپ (1381). ادبیّات و حقوق. ترجمه مرتضی کلانتریان. چاپ اول، تهران، آگه، 382 صفحه.
کتاب ادبیّات و حقوق؛ تألیف فیلیپ مالوری که مرتضی کلانتریان آن را زیبا و روان از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده و ازسوی انتشارات اگه، روانه بازرار کتاب شده است، رابطه میان ادبیّات و علم حقوق را بررسی می کند. این رابطه آنگونه که نویسنده اثر اعتقاد دارد، از چهار جنبه قابل تصوّر است:
حقوق ادبی: شامل مسئولیّت مدنی نویسنده و تکالیف وی دربرابر قانون مطبوعات است.
حقوق به منزلة ادبیّات: به بررسی کیفیّت ادبی نوشته های حقوقی توجّه دارد.
حقوق در مقایسه با ادبیّات که شامل ساختار ادبی حقوق می شود و به مقایسه میان شیوه های حقوقی و ادبی توجّه دارد.
حقوق در ادبیّات: نحوهای که ادبیّات از قانون، عدالت و مسائل بزرگ حقوقی صحبت می کند.
آنچه مورد نظر نویسنده این اثر است؛ همان مورد چهارم است؛ یعنی نویسنده به بررسی و تحلیل نگرش ادبیّات به مبانی عمیق جامعه و پایههای حقوقی می پردازد و براین باور است که ادبیّات به مخاطبان اجازه می دهد تا حقوق را بهتر بفهمند. چنین رویکردی می تواند هم مورد استفاده اصحاب ادبیّات قرار گیرد که می خواهند ادبیّات را از نگاه دیگری ببینند و نیز متخصّصان حقوق که می خواهند قوانین حقوقی را در آیینه ادبیّات بنگرند.
ادبیات و حقوق
فیلیپ مالوری
2020
09
22
133
134
https://jccl.razi.ac.ir/article_2414_4a204cac3106a21c29c88096aa89bf21.pdf