دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
بررسی تطبیقی آراء نقدی احسان عبّاس و عبدالحسین زرّینکوب در نگاه به سنّت و تجدّد ادبی
1
25
FA
چکیده <br />احسان عبّاس و عبدالحسین زرّینکوب که با وسعت دامنههای علمی خویش، دایرةالمعارفی در نوع خود به شمار میروند، در زمینة نقد ادبی معاصر عربی و فارسی بسیار پرتلاش ظاهر شدند وآثار زیادی بر جای گذاشتند. آنها توانستند بین تاریخ ادبیّات و نقد ادبی رابطة بسیار نزدیکی برقرار کنند. فعّالیّت نقدی این دو ناقد برجسته، در قالب کار نقد تطبیقی گنجانده میشود؛ بدین صورت که هر آنچه از گذشتة نقد ادبی شرق و غرب فرا گرفته بودند، با نقد ادبی معاصر تطبیق دادند و شکل جدیدی از نقد به وجود آوردند. به همین جهت میتوان آنها را از جمله ناقدان مخضرم به شمار آورد. آنها ضمن بررسی همه جانبة نقد ادبی گذشتة خود و آگاهی کامل از مکتبها و روشهای نقدی نوین، نگاهی نوگرایانه به سنّت داشتهاند؛ از تأثیر متعادل و متقابل فرهنگ و ادب غرب و شرق استقبال کردند و برخلاف کسانی که در این زمینه به افراط یا تفریط گرایش داشتند، راه اعتدال را در پیش گرفتند. هرچند در مواقعی دیده میشود که میزان گرایش آنها به سنّت و تجدّد به یک اندازه نیست و برخلاف احسان عبّاس که ذاتاً مدرنیسم محسوب میشود و از شعر نو بسیار استقبال میکند، زرّینکوب گرایش بیشتری به سنّت دارد؛ امّا در عین حال هر دوی آنها به تجدّد و نوآوری با پشتوانة کلاسیسیم اعتقاد دارند. همین گرایش همه جانبه و تنوّع رویکردها، آنها را از سایر منتقدان معاصر متمایز میکند. <br />
واژگان کلیدی: زرّینکوب,احسان عبّاس,نقد ادبی,سنّت و تجدّد,شعر نو,غرب و شرق
https://jccl.razi.ac.ir/article_81.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_81_e1b74ffa167fbe508a5707b5cf2ae4e6.pdf
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
کاربرد عبارتهای عربی در مرزباننامه
27
49
FA
چکیده<br /><em>مرزباننامه</em> یکی از آثار برجسته نثر فنّی است که به اقتضای این نوع نثر، استشهادات عربی یکی از ویژگیهای بارز آن محسوب میشود. مهارت خاصّ وراوینی در رعایت پیوستگی لفظی و معنایی عبارات عربی <em>مرزباننامه</em> با متن فارسی آن، اثر وی را به یکی از شاهکارهای متفاوت نثر فنّی تبدیل کردهاست.<br /> مقالة حاضر در پی آن است که سهم و نقش عبارات عربی در ساختار لفظی و معنوی <em>مرزباننامه را </em>روشن نماید و جنبههای مختلف ارتباط لفظی و معنوی این عبارات عربیِ <em>مرزباننامه</em> با متن فارسی آن را بررسی کند؛ به دیگر سخن، این پژوهش در پی پاسخ دادن به پرسمانهـایی نظیرِ چگونگی ارتبـاط امثـال و اشعار عـربی <em>مرزباننامه</em> و تبیین جنبههای لفظی و معنوی ارتباط اقتباسات عربی آن کتاب با متن فارسی آن است.<br /> نتایج پژوهش نشان داد که در <em>مرزباننامه</em> از نظر لفظی، ترکیبات عربی به عنوان جزئی از نثر فارسی، دارای نقشهای مختلف دستوری هستند و از نظر بلاغت هم، در بسیاری از آرایهها و عناصر بلاغی به کار میروند. استشهادات عربی از نظر معنوی نیز، با متن فارسی پیوستگی محکمی دارند و بیشتر جهت تتمیم و تکمیل کلام و تأیید و تأکید آن آمدهاند.<br />
واژگان کلیدی: مرزبان نامه,وراوینی,عبارات عربی,ارتباط لفظی,ارتباط معنوی,نثر فنّی
https://jccl.razi.ac.ir/article_82.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_82_14d605fc60586856453527c7195cec82.pdf
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
تصویرشناسی سیمای شرق و غرب در شعر شوقی و بهار
51
75
FA
چکیده
شوقی و بهار دو شاعر برجستۀ ادبیّات معاصر پارسی و عربی، در شرایط مشابهی چون همزمان بودن، مسلمان بودن، زندگی در شرایط استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادیخواهی، داشتن مبارزات انقلابی و تحمّل تبعید، زندان و... از نظر فکری و ادبی نزدیکی فراوانی به یکدیگر یافتهاند. بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر، نشاندهندۀ آن است که مضامینی همچون: ملّیگرایی، تقابل شرق و غرب، جنگ، زن، آزادی، علم، عدالت و فقر، جلوههای بارز مشترک در اندیشۀ آنها را تشکیل میدهد. نگارنده در این پژوهش کوشیده است با تصویرشناسی دو جهان شرق و غرب در شعر شوقی و بهار، به تطبیق این رویکرد به عنوان یکی از رهیافتهای فکری عصر حاضر بپردازد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد: الف) ایستادگی در برابر زیادهخواهی استعمارگران از اصول مورد اتّفاق در اندیشۀ دو شاعر است. ب) بهار و شوقی ضمن اشاره به جنبههای مثبت و منفی تقلید از غرب، به بیان نمونههایی در هر دو حیطه پرداختهاند.
واژگان کلیدی: بررسی تطبیقی,تصویرشناسی شرق و غرب,شوقی,بهار
https://jccl.razi.ac.ir/article_83.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_83_10f48282d3053823cfb238c2ec852927.pdf
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
تأثیر ادبیّات عربی بر قصاید عربی نیّر تبریزی
77
99
FA
چکیده
نیّر تبریزی یکی از شاعران برجستة دورة قاجار است که بیشتر اشعارش را به اهلبیت (ع) و واقعة عاشورا اختصاص داده و در کنار اشعار فارسی و ترکی، سه قصیدة عربی هم دارد که در سرودن آنها از شاعران عرب و سبک شعری آنها تأثیر زیادی پذیرفته است. این تأثیرپذیری را میتوان در چهار محور مطلع قصاید، لحن خطابی، وحدت موضوع و اقتباسات و تضمینات و تلمیحات بوضوح مشاهده کرد. در مقالة حاضر، تأثیر شاعران عرب در قصاید عربی نیّر در موارد یاد شده را بررسی و مـوارد اشتراک و احیـاناً اختلاف میان آنها را بیان کردهایم و سرانجام به این نتیجه رسیدهایم که نیّر در مطلع قصاید و لحن خطابی، بشدّت تحت تأثیر شاعران عرب؛ به ویژه شاعران دورة جاهلی و اصحاب معلّقات قرار گرفته است؛ لکن در بحث تنوّع موضوع، از شیوة شعرای عرب عدول کرده و قصایدش را با وحدت موضوع ارائه کرده است و در بحث تضمین ابیات، بیشترین تأثیر را از لامیة العجم طغرایی پذیرفته و قصیدة سوّمش را بر وزن و روی آن سروده و این قصیدة او بحق عنوان «لامیة الترّک» را یدک میکشد.
واژگان کلیدی: قصاید عربی,نیّر,مطلع قصاید,لحن خطابی,وحدت موضوع
https://jccl.razi.ac.ir/article_84.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_84_7f158041a0bed9cd03f07b60159c10d2.pdf
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
بررسی تطبیقی طبیعت در شعر سهراب سپهری و بدر شاکر السّیاب
101
119
FA
چکیده
سهراب سپهری و بدر شاکر السّیاب، به عنوان دو شاعر نوپرداز و رمانتیست، در عرصة ادبیّات فارسی و عربی دارای اعتبار و جایگاه خاصّی هستند. یکی از وجوه اشتراک این دو شاعر، طبیعتگرایی و اهتمام به طبیعت در اشعارشان است. هر یک از این شاعران به فراخور محیط زندگی، موقعیّت اجتماعی و سیاسی سرزمین خود، از طبیعت بهره گرفتهاند. سهراب شاعری درونگراست؛ بنابراین اشعار او دربارة طبیعت بیشتر حال و هوای عرفانی دارند و به تبع آن از عناصر طبیعت پویا و شاد که متناسب با روحیات خاصّ او هستند بهره میگیرد. سیاب شاعری است که از تنهایی و ناامیدی به طبیعت پناه برده است؛ زیرا در اوان زندگی با ناملایمات و مشکلاتی همراه بوده، بدین جهت برخلاف سپهری از عناصر طبیعت برای ترسیم اوضاع نامناسب اجتماعی و سیاسی، انعکاس غربت و بیماری خویش نیز استفاده کرده است. در این مقاله پس از تقسیم طبیعت به طبیعت جاندار و بیجان، تلاش شده است تا از طریق تطبیق شعر دو شاعر به شیوة توصیفی - تحلیلی، نقاط اختلاف و اشتراک آنان به دست آید.
واژگان کلیدی: طبیعت,جاندار و بیجان,ادبیّات تطبیقی,سپهری,سیاب
https://jccl.razi.ac.ir/article_85.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_85_a7943ed80bf3e21093eb5cd2bc7b0a49.pdf
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
بررسی تطبیقی مرثیههای ابن رومی و خاقانی در سوگ فرزند
121
137
FA
چکیده
مرثیهسرایی یکی از انواع ادب غنایی است که از دیرباز حضور گستردة خود را در دیوانهای شعری ادب عربی و فارسی تثبیت کرده است. این نوع ادبی که غالباً منحصر به بیان مناقب و فضائل متوفّی است، شعرای زیادی را در ادبیّات این دو قوم به خود دیده است. از جملة این شعرا، ابن رومی و خاقانی هستند که به سبب از دست دادن فرزندان خود، در برخی از مضامین شعری مشترک هستند. یکی از این مضامین، مرثیههایی است که این دو شاعر در سوگ فرزندان خود سرودهاند. سوگواریهای ابن رومی و خاقانی با توجّه به موضوعات مشترکی مانند شکوه از روزگار، بیان خاطرات متوفّی، دوری گزیدن از شادی به سبب از دست دادن فرزند، ناامیدی، توصیف سنگدلی پدر و توصیف لحظات بیماری متوفّی، امکان مقایسه و بررسی تطبیقی را دارند. نگارندگان بر این باورند که ابن رومی در به تصویر کشیدن این موضوعات از خاقانی موفّقتر بوده است؛ زیرا او در گزینش واژگان با طبع و سرشت خود همگام بوده و هیچگاه خود را به تکلّف نیفکنده است. به همین دلیل شعر او از صداقت عاطفه برخوردار است. امّا در مقابل، خاقانی گاه با استعمال واژگانی همچون طرب، چنگ و بربط که تناسبی با مرثیه ندارند و گاه با تشبیهات متکلّفانه از ارزش هنری مرثیة خود کاسته است.
روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی است. این جستار بر آن است تا ضمن تبیین و تشریح موضوعات مشترک در مرثیـههای ابـن رومی و خـاقانی، بـه نقـد و بـررسی تطبیقی سبک و اسلوب هنری سوگنامههای این دو بپردازد.
واژگان کلیدی: ادبیّات تطبیقی,مرثیهسرایی,سوگ فرزند,عاطفه,ابن رومی,خاقانی
https://jccl.razi.ac.ir/article_86.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_86_55c7812ff529c5f844cd6ccb3d597cef.pdf
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2
8
2014
05
22
بررسی کارکرد هجو در شعر حطیئه و انوری
139
154
FA
چکیده
یکی از انواع سنّتی رایج در ادبیّات منظوم غنایی، هجویهسرایی است. این گونة ادبی، بخش قابل توجّهی از آثار شاعران پارسی و عرب را به خود اختصاص داده است و سهم مهمّی در ورود به دنیای ذهنی شعرا و شناختن اندیشهها، عواطف و رویکردهای آنها دارد؛ ضمن اینکه میتواند مخاطب را با شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران شاعر نیز آشنا کند. بر این اساس و با توجّه به همین اهمّیّت، پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از شیوة توصیفی- تحلیلی، بارزترین کارکردهای هجو و زمینههای آن را در اشعار دو شاعر مهمّ هجویهسرا بررسی کند و به پرنمودترین شباهتهای موضوعی شعر آنها از این منظر بپردازد. یکی از این دو شاعر، حطیئه شاعر پرآوازة عرب در عصر جاهلی است و دیگری انوری ابیوردی، شاعر بزرگ قرن ششم در ایران. بارزترین انگیزههای هجویهسرایی نزد این دو شاعر را، باید در زمینهها و عواطف شخصی جست و جو کرد؛ امّا دلایل انوری گاه اجتماعیتر میشوند. نقش نیازهای مادّی در هجوسرایی هر دو شاعر تعیینکننده است؛ امّا نداشتن اعتماد به نفس و احساس انزجار نسبت به دیگران، برای حطیئه اساسیتر است. حطیئه اغلب صریحتر، مفصّلتر و بیپرواتر هجو میکند. هر دو شاعر از صور خیال مدد میگیرند؛ امّا شعر انوری معمولاً تصویریتر و به خصوص نمادینتر است. انوری از عناصر طنزآفرین نیز بیشتر استفاده میکند.
واژگان کلیدی: نقد تطبیقی,هجویهسرایی,حطیئه,انوری
https://jccl.razi.ac.ir/article_87.html
https://jccl.razi.ac.ir/article_87_4cacd249490feb61b12a2eef22b957be.pdf