per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
1
22
479
Research Paper
بررسی تطبیقی مفهوم تصویر شعری از دیدگاه نقدی محمد رضا شفیعی کدکنی و جابر عصفور
دراسة مقارنة لمفهوم الصورة الشعریة
من رؤیة نقدیة لمحمّد رضا شفیعی کدکنی وجابر عصفور
عبدالعلی آل بویه لنگرودی
alebooye@hum.ikiu.ac.ir
1
حشمت الله زارعی کفایت
zarei735735@yahoo.com
2
دانشیاز زبان و ادبیات عربی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)- قزوین
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
چکیده تصویر شعری، یکی از عناصر زیباییشناختی شعر است که از دیرباز مورد توجّه ناقدان بوده است. محمّد رضا شفیعی کدکنی و جابر عصفور از جملة ناقدان معاصر ایران و مصر هستند که با نگاهی نو به این مسئله پرداختهاند. این جستار میکوشد تا با شیوة توصیفی - تحلیلی و در چارچوب دو کتاب صور خیال در شعر فارسی از محمّد رضا شفیعی کدکنی و الصورة الفنّیّة فی التّراث الّنقدی والبلاغی عند العرب از جابر عصفور، به بررسی و تحلیل دیدگاههای نقدی این دو ناقد در خصوص تصویر شعری بپردازد. یافتههای پژوهش، نشان میدهد که دیدگاههای شفیعی کدکنی در خصوص عناصر تشکیلدهندة تصویر شعری، کاملتر از دیدگاههای عصفور است؛ امّا هر دو ناقد، تعریف مشترک و مفهوم یکسانی از تصویر ارائه دادند و از میان اجزای تصویر شعری بیشتر به مبحث تشبیه و استعاره پرداختهاند. هر دو ناقد معتقدند که تصویر باید با دیگر اجزای شعر، چون معنی، عاطفه و موسیقی پیوند داشته باشد. دیدگاههای نقدی جابر عصفور در مبحث کارکرد تصویر شعری، کاملتر از دیدگاههای شفیعی کدکنی است؛ چراکه کارکردهای بسیار و مهمّی چون شرح و توضیح، اقناع مخاطب، مبالغه در معنی و تحسین و تقبیح را برای تصویر شعری برمیشمرد. از سوی دیگر، دیدگاههای نقدی شفیعی کدکنی، الهام گرفته از آراء عبدالقاهر جرجانی است، امّا دیدگاههای عصفور، ریشه در دیدگاههای ناقدان پیشین چون جاحظ، عبدالقاهر جرجانی و حازم قرطاجنی دارد.
الملخّص الصّورة الشّعریة هی إحدی العناصر الجمالیة للشّعر، الّتی قد عُنِی بها النقّاد منذ القدیم. محمّد رضا شفیعی کدکنی وجابر عصفور من هولاء النّقاد المعاصرین بایران ومصر، اللّذان تناولا هذه القضیة برؤیة جدیدة وبیّنا مواقفهما النّقدیة فی هذا المجال. ونظراٌ لأهمیّة المواقف النّقدیة لهذین النّاقدین فی مجال الصّورة الشّعریة وعدم الدّراسة فی هذا الحقل، یحاول هذا البحث بمنهج توصیفی - تحلیلیّ الدراسة وتحلیل مواقفهما النّقدیة فی موضوع الصّورة الشّعریة فی إطار کتابین أی کتاب صور الخیال فی الشّعر الفارسی لمحمّد رضا شفیعی کدکنی وکتاب الصّورة الفنّیّة فی التّراث النّقدی والبلاغی عند العرب لجابر عصفور. فنتائج هذا البحث تدلّ علی أنّ المواقف النّقدیة لشفیعی هی أکمل من المواقف النّقدیة لجابر عصفور فی عناصر الّتی تشکّل الصّورة الشّعریة، لکنّ کلا النّاقدین قد بیّنا تعریفاً مشترکاً ومفهوماً واحداً عن الصّورة، وتناولاً کثیراً مبحث التّشبیه والإستعارة من خلال عناصر الصّورة الشّعریة، وهما یعتقدان بأنّ الصّورة یجب أن تکون لها علاقة مع العناصر الأخری للشّعر کالمعنی والعاطفة والموسیقی. فالمواقف النّقدیة لجابر عصفور هی أکمل من المواقف النّقدیة لشفیعی کدکنی فی مبحث توظیف الصّورة الشّعریة، وهو یعدّ الوظائف الکثیرة والهامّة للصّورة الشّعریة کالشّرح والتّوضیح، وإقناع المتلقّی، والمبالغة فی المعنی، والتّحسین والتّقبیح. الملحوظة الأخری أنَّ المواقف النّقدیة لشفیعی کدکنی متأثّرة بعبد القاهر الجرجانی لکنَّ المواقف النّقدیة لجابر عصفور تعود جذورها إلی الآراء النّقدیة للقدماء من أمثال الجاحظ وعبد القاهر الجرجانی وحازم القرطاجنی.
https://jccl.razi.ac.ir/article_479_5d81ef30e2cc2605c47c272e3971d8e3.pdf
کلید واژه ها: شعر
تصویر شعری
نقد ادبی
محمّد رضا شفیعی کدکنی
جابر عصفور
الکلمات الرئیسیّة: الشّعر
الصّورة الشّعریة
النّقد الأدبی
محمّد رضا شفیعی کدکنی
جابر عصفور
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
23
47
523
Research Paper
ترسیم جایگاه زن به عنوان همسر در شعر معاصر فارسی و عربی (با رویکرد انتقادی بر دیدگاه فیمینست اگزیستانسیالیست دوبوار و سارتر)
ترسیم جایگاه زن به عنوان همسر در شعر معاصر فارسی و عربی
(با رویکرد انتقادی بر دیدگاه فیمینست اگزیستانسیالیست دوبوار و سارتر)
شاپور نیک اندام
shnikandam@yahoo.com
1
رسول رسولی پور
gjigkjhjh@yajoo.com
2
محمد روشن
hfjggdjgjg@yahoo.com
3
دانشجو دکتری
هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
هیئت علمی شهید بهشتی
چکیدهیکی از مباحث مهم ادبیّات معاصر، توجّه به زن و جایگاه وی در نظام خانواده است. با توجّه به اینکه امروزه مکتبهای فمینیستی به بهانة دفاع از حقوق زنان، دم از فروپاشی خانواده و ادبار ازدواج و تشکیل خانواده میزنند و از آن به عنوان یک معضل حاد اجتماعی در برابر ارزشگذاری زن یاد میکنند؛ ان مقاله در پی آن است تا با بررسی نقش زن در جایگاه همسر، به عنوان منبع الهام شعر معاصر فارسی و عربی، تصویری جدید از نگاه مردان به زن ارائه دهد و با بهرهگرفتن از تفکر اسلامی ارائه شده از ازدواج و زن، و دیدی واقعبینانه به نقد آراء فمینیستی دوبوار که برخواسته از تفکر اگزیستانسیالیسم الحادی سارتر است، بپردازد. هدف اصلی در اینجا، پاسخ به این پرسشهاست است که آیا شعر معاصر عربی و فارسی، تصویری از همسر (زوجة) ارائه داده است یا خیر؟ و در صورت مثبتبودن پاسخ، آیا این تصاویر، در قالب نگاه ارزشی ارائه شدهاند یا ابزاری؟
چکیدهیکی از مباحث مهم ادبیّات معاصر، توجّه به زن و جایگاه وی در نظام خانواده است. با توجّه به اینکه امروزه مکتبهای فمینیستی به بهانة دفاع از حقوق زنان، دم از فروپاشی خانواده و ادبار ازدواج و تشکیل خانواده میزنند و از آن به عنوان یک معضل حاد اجتماعی در برابر ارزشگذاری زن یاد میکنند؛ ان مقاله در پی آن است تا با بررسی نقش زن در جایگاه همسر، به عنوان منبع الهام شعر معاصر فارسی و عربی، تصویری جدید از نگاه مردان به زن ارائه دهد و با بهرهگرفتن از تفکر اسلامی ارائه شده از ازدواج و زن، و دیدی واقعبینانه به نقد آراء فمینیستی دوبوار که برخواسته از تفکر اگزیستانسیالیسم الحادی سارتر است، بپردازد. هدف اصلی در اینجا، پاسخ به این پرسشهاست است که آیا شعر معاصر عربی و فارسی، تصویری از همسر (زوجة) ارائه داده است یا خیر؟ و در صورت مثبتبودن پاسخ، آیا این تصاویر، در قالب نگاه ارزشی ارائه شدهاند یا ابزاری؟
https://jccl.razi.ac.ir/article_523_3fe187e2f4fc42c39200e56ad3e89151.pdf
کلیدواژه: شعر معاصر عربی و فارسی
فمینیست اگزیستانسیالیسم
زوجیت
همسر (زوجة)
کلیدواژه: شعر معاصر عربی و فارسی
فمینیست اگزیستانسیالیسم
زوجیت
همسر (زوجة)
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
163
188
486
Research Paper
ادبیّات اعتراض در شعر جمیل صدقی الزّهاوی و ابوالقاسم لاهوتی
أدب الاحتجاج فی شعر جمیل صدقی الزهاوی وأبوالقاسم لاهوتی (دراسة وتحلیل
علی گنجیان خناری
alig1968@yahoo.com
1
ثریا رحیمی
faroogh.nemati@yahoo.com
2
فاروق نعمتی
faroogh.nemati@gmail.com
3
دانشگاه علامه طباطبایی
دانشگاه علامه طباطبایی
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
چکیده لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجستة تاریخ معاصرِ ایران وعراق، تقریباً در یک دورة زمانی زیستهاند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکمفرما بود، سبب شده که مضامین سرودههای لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینة نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سرودههای آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیّات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و بر اساس مشابهتهای اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دورة مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینههایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملّت و... بررسی میکند و نشان میدهد که زیرساختهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سرودههای لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
الملخّص عاش الشّاعران الرّائدان فی الأدبین الفارسی والعربی لاهوتی والزّهاوی فی الفترة نفسها تقریباً وتشابهتْ ظروف بلدیهما إلی حدٍّ کبیر، کما تشابهت الظّروف السّیاسیّة والاجتماعیّة الّتی عاشها الشّاعران وهذه الظّروف المتماثلة قد أثّرتْ فی شعرهما، ورغم أنّ الشّاعرین لا یعرف بعضهما البعض ولکن تتواجد فی أشعارهما مضامین مماثلة. یهدف هذا البحث إلی دراسة مضامین أشعار لاهوتی والزّهاوی کما یسعی إلی التّعبیر عن وجوه التّشابه والخلاف فی شعرهما فی مجال أدب الاحتجاج ویحاول من وراء ذلک، المساهمة فی إقامة جسر بین أدب إیران والعراق جرّاء التّعریف بشاعریهما. المنهج فی هذه الدّراسة هو المنهج التّحلیلی - التّوصیفی الّذی یقوم بتحلیل أشعار لاهوتی والزهاوی فی بیان أدب الاحتجاج علی أساس المدرسة الأمریکیّة فی الأدب المقارن. ونظراً إلی الظّروف السیاسیّة والاجتماعیّة والاقتصادیّة المتماثلة الّتی عایشها الشّاعران، فإنّ مقالنا هذا یتناول بحث نقاط الاشتراک الفکریّة فی بعض المجالات منها: نقد الجهاز الحکومی، ذمّ الاستعمار والعدوّ الأجنبی، نقد الجهل والغفلة والهوان فی الشّعب و... وبیّن أنّ الظروف المشترکة للعصر الّذی کانا الشّاعرین یعیشان فیه، تکمن وراء ظهور المضامین المشترکة فی بیان النّقد والاحتجاج قریبین ومتماثلین.
https://jccl.razi.ac.ir/article_486_43a501f916d8a5088887b9a47ff488ee.pdf
لاهوتی
زهاوی
انتقاد و اعتراض
ادبیّات تطبیقی
شعر معاصر ایران و عراق
لاهوتی
الزهاوی
الأدب المقارن
أدب ایران والعراق المعاصر
أدب الاحتجاج
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
189
212
487
Research Paper
مقایسه و بررسی انشای طلبی در بلاغت فارسی و عربی (مطالعة موردی: معانی ثانویة نهی تحذیری)
موازنة ودراسة الإنشاء الطّلبی فی البلاغتین الفارسیّة والعربیّة
(علی أساس المعانی الثّانویة للنّهی التحذیری)
محمد ابراهیم مالمیر
drmalmir@yahoo.com
1
فرشید وزیله
farshid.vazileh@gmail.com
2
عضو هیأت علمی دانشگاه رازی
دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی
مقالة حاضر با بررسی مقولة «نهی» و معانی ثانوی آن در بلاغت عربی و فارسی به این حقیقت دست یافته است که نتایج بررسی و حتّی گاهی شاهد مثالهای بسیاری از آثار تألیفشده در این زمینه تکراری میباشد؛ بهگونهای که پس از جمعبندی و حذف موارد تکراری به این نتیجه میرسیم که معانی ثانوی در کتب بلاغی عربی در 19 عنوان مشترک و در کتب بلاغی فارسی در 16 عنوان مشترک مطرح شدهاند و از میان نویسندگان معاصر فارسی، تنها رضانژاد با افزودن 20 عنوان دیگر به عناوین پیشینیان توانسته است تعداد معانی ثانوی نهی را به 36 عنوان (با حذف عناوین مشابه و تکراری، 33 عنوان) افزایش دهد. این در حالی است که در دید نخست، میتوان با لحاظ نمودن دستهبندی موضوعی، معانی ثانوی مورد اشارة این آثار را به سه موضوع نهی ارشادی، نهی تحذیری و نهی دعایی دستهبندی کرد و سپس با دقّت بیشتر میتوان به تعداد این عناوین و معانی افزود و در نهایت، ضمن رعایت اسلوب عنوانگذاری علمی و بامسمّی به ارائة عنوانهای جدید و تعریف آنها پرداخت.
الملخّصعلی سبیل المثال تعالج هذه المقالة إحدی من مقولات علم المعانی، أی النّهی، حتی یَتّضح لنا نتائج الدراسة وأحیاناً أمثلة کثیرة من هذه الآثار متکرّرة، بما أنّنا بعد التّحلیل وحذف الأمثلة المتکرّرة نصل إلی أنّ هذه المعانی الثانویّة ذکرت فی الکتب البلاغیّة العربیّة تسعة عشر عنواناً مشترکاً وفی الکتب البلاغیّة الفارسیة ستّة عشر عنواناً مشترکاً وفقط یستطیع رضانزاد من بین أدباء الفارسیین المعاصرین مع إضافة عشرین عنواناً آخر إلی عناوین سائر الأدباء أن أربی عدد المعانی الثانویّة للنّهی ستة وثلاثین عنواناً - مع حذف العناوین المتشابه والمتکرّرة. یمکن أن نقسم المعانی الثانویّة للنّهی فی هذه الآثار إلی النهی الثلاث: للإرشاد، للتحذیر وللدّعاء؛ وبإمکاننا أن نضیف إلی تعداد هذه العناوین والمعانی بعد الدّراسة والنّظریّة وأن نتناول إلی استعراض العناوین الجدیدة وتعریفٍ لها مع رعایة أسلوب وضع العناوین العلمیة والمسمّیة.
https://jccl.razi.ac.ir/article_487_6c12820eb2bd5979f0001e495dce8980.pdf
بلاغت"
" معانی"
" طلب"
" معانی ثانوی"
" نهی"
البلاغة"
" المعانی"
" الطّلب"
" المعانی الثّانویّة"
" النّهی"
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
49
69
481
Research Paper
هزارویک شب از منظر بازآفرینی ادبی
دراسة أدبیة لفیلم ألف لیلة ولیلة فی ضوء إعادة البناء
روح اله روزبه کوهشاهی
roohollahroozbeh@gmail.com
1
علیرضا انوشیروانی
anushir@shirazu.ac.ir
2
دانشگاه شیراز
دانشگاه شیراز
چکیده
گسترة مقالة حاضر، بررسیِ تفسیر خاصّ استیو بارون از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب است. مسئلة تحقیق این است که فیلم هزار و یک شب، چقدر به متن هزار و یک شب نزدیک و چقدر از آن فاصله گرفته و آیا امکان افزودن تفاسیر جدید به متن هزار و یک شب را دارد؟ هدف از این مقاله، اثبات این نکته است که بازآفرینی، اخذ است ولی گرتهبرداری نیست، بلکه یک اثر فرهمند فرهنگی تازه است که دارای شأن و شوکت هنری خاصّ خود است. در این مقاله، فیلم هزار و یک شب، ساخت سال 2000 م، به کارگردانی بارون با متن عربی و فارسی هزار و یک شب انطباق داده شده است. نتیجة انطباق فیلم با متن این بود که بارون، هزار و یک شب را مِلک کِلک خویش ساخته و تغییراتی را در آن ایجاد کرده است و به طبع خویش، جهانبینی خود را بر فیلم هزار و یک شب سوار کرده و از متن فاصله گرفته و به بازنمایی شرق پرداخته است. روش تحقیق این مقاله، با استناد به نظریّة اقتباس ادبی لیندا هاچن میباشد که قائل به اصالت اقتباس است.
الملخّص
یتناول هذا المقال دراسة الآراء الّتی أدلی بها «استیف بارون» حول قصص ألف لیلة ولیلة علی أساس الفیلم الّذی یحمل نفس العنوان. ونرجو من خلال هذا البحث الإجابة علی السّؤالین التّالیین: 1. کم تنطبق أحداث هذا الفیلم علی نصوص کتاب ألف لیلة ولیلة؟ هل یمکن إضافة آراء جدیدة حول الکتاب ما لم یتطرّق إلیه الفیلم؟ من نتائج هذه الدّراسة أنّ الفیلم لا یمثّل ألف لیلة ولیلة جملة وتفصیلاً بل یمکن اعتباره نتاجاً فنّیّاً فخماً وراقیاً استلهم من الکتاب بعض العناصر الدّرامیة والقصصیة. بناءً علی هذا أنّ المخرج للفیلم أخرج فیلمه وفقاً لما شاء دون أن یقیّد نفسه بمحاکاة الکتاب ولذلک حاول المخرج تطبیق رؤیته الخاصّة نحو الحیاة علی أحداث الفیلم ومن أجل ذلک یمکن القول إنّ مجریات الفیلم تبتعد کثیراً عمّا یجری فی الکتاب ألف لیلة ولیلة. المنهج الّذی اعتمدناه فی هذا المقال مستمدّ من نظریّة أصالة الاقتباس لـ «لیندا هاتشن».
https://jccl.razi.ac.ir/article_481_3a53645353926e5d7f4c5e02953de8eb.pdf
ادبیّات تطبیقی
مطالعات بینارشتهای
بازآفرینی
هزار و یک شب
ترجمة برتون
الکلمات الدّلیلیّة: الأدب المقارن
الدّراسات البینیّة
إعادة البناء
ألف لیلة ولیلة
ترجمة برتون
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
71
88
482
Research Paper
بررسی تطبیقی مفهوم «منجی» در شعر فروغ فرّخزاد و نزار قبانی
مفهوم «النّاجی» فی شعر نزار القبانی وفروغ فرّخزاد (دراسة مقارنة)
محمد شیخ
sheikh_m20@yahoo.com
1
رضا رضایی
rrezaei@lihu.usb.ac.ir
2
طیبه طیبه فرهادی
farhaditayebeh@yahoo.com
3
عضو هیئت علمی
عضو هیئت علمی
دانشجوی دکتری
چکیده
نزار قبانی و فروغ فرّخزاد از شاعران برجسته و معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که تحوّلات فکری و شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه باعث شده تا از مکتب رمانتیسم، رویگردان و به مکتب سمبلیسم اجتماعی نزدیک شوند. قبانی در شعر «بانتظار غودو» و فرّخزاد در شعر «کسی که مثل هیچکس نیست» تحت تأثیر نمایشنامة معروف ساموئل بکت، نویسندۀ ایرلندی، به مفهوم منجی پرداختهاند. در این جستار، بر آنیم تا با توجّه به اهمّیّت این دو شاعر در ادبیّات معاصر عربی و فارسی و ارزش و اعتبار ادبیّات تطبیقی در نقد نوین، با نگاهی مقایسهای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی، به شباهتهای این دو اثر بپردازیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد؛ نزار و فروغ با دیدی مشابه به این موضوع پرداختهاند. شیوۀ بیان، نمادپردازیها و تصاویر شعری در شعر دو شاعر به یکدیگر نزدیک است، همچنین امید به زندگی و ظهور منجی حیاتبخش در شعر فروغ تجلّی بیشتری یافته است. طولانی بودن دورة انتظار منجر به توسّل به واسطه گردیده و واقعیّت وجودی منجی، فوقالعادّه و ماورایی بودن او را در نگرش هر دو شاعر تثبیت کرده است. میتوان گفت: میزان تأثیر نزار قبانی از ساموئل بکت فقط در حیطة اخذ و اقتباس لفظ است. این میزان، در فروغ فرّخزاد از آنهم کمتر است. مشابهتهای محتوایی، بیش از آنکه متأثّر از ساموئل بکت باشد، با نگرشهای عقیدتی و فکری خودشان همخوانی دارد.
.
الملخّص
مفهوم «النّاجی» هو من المفاهیم المشترکة الّتی عالجها الشّعراء باختلاف لغتهم وقومیّتهم فی مختلف البلدان، فمنهم «نزار القبانی» الشّاعر السّوری الشّهیر و «فروغ فرّخزاد» الشاعرة الإیرانیة الشّهیرة وقد دفعتهما التّطوّرات الفکریّة والظّروف السّیاسیّة والاجتماعیّة المعاصرة إلی الاهتمام بالرّمزیّة الاجتماعیّة عن الرّومانسیّة. فنزار فی شعره «بانتظار غودو» وفروغ فرّخزاد فی شعرها المسمّی بـ «الّذی لا یماثله أحد» قد أقبلا إلی مفهوم «النّاجی» متأثرَین بالکاتب الإیرلندی «ساموئل بکت» فی مسرحیّته المعروفة. قد قامت هذه الدّراسة بالمقارنة بینهما مستمدّةً من أسلوب تحلیلی - تطبیقی للکشف عن وجوه التّشابه والتّباین بین الأثرین وممّا حصلت الدّراسة علیه من النّتائج أنّهما قد قاما بنظرة نوعیّة متماثلة إلی القضیّة تتمثّل فی أسلوبهما التّعبیریّ الرّمزیّ والصّور الشّعریّة المتقاربة المتشابهة وقد تتمیّز «فروغ» فی لغتها الشّعریّة ومفرداتها التّعبیریّة الواسعة أکثر لطافة یتجلّی فیها التّطلّع إلی الظّهور والأمل الجادّ بالحیاة السّعیدة. فالدّراسة تؤیّد أنّ النّاجی فی نظرتیهما وإن طال غیابه فإنه فی وجوده، خارق للعادة، إلّا أنّه لم یخرج من إطار عالم الکون فـ «نزارٌ» قد درج فی حقل الأخذ والاقتباس أکثر ما درجت فیها «فروغ» وأمّا ما یتعلّق بالتّشابه فی المضمون فمدی تأثّرهما بمبادئهم الفکریة والعقادیة أکثر بروزا من تأثرهما بـ «بِکِت».
https://jccl.razi.ac.ir/article_482_bf41874ea0c7a83c6984859af3a174a7.pdf
واژگان کلیدی: منجی
نزار قبانی
فروغ فرّخزاد
ساموئل بکت
ادبیّات تطبیقی
النّاجی
نزار القبانی
فروغ فرّخزاد
ساموئل بکت
الأدب المقارن
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
89
114
483
Research Paper
بررسی جایگاه اجتماعی زن در میان متون ادبی ایران باستان و اعراب جاهلی
دراسة مکانة المرأة الاجتماعیّة خلال النصّوص الأدبیّة فی إیران القدیمة والأعراب الجاهلیین
محمدرضا شیرخانی
mr.shirkhani@ilam.ac.ir
1
فرشته آهیخته
freshtehahilhteh@yahoo.com
2
طاهره آهیخته
t.ahikhteh@gmail.com
3
عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام
دانشگاه ایلام
دانشگاه ایلام
چکیده
زن در اجتماع و فرهنگ ملّتهای گوناگون، در تمامی ادوار، جایگاه و موقعیّت خاصّ خود را داشته است؛ او در تاریخ ایران باستان که با تمدّن و فرهنگ اعراب سامینژاد میانرودان، همزمان بود و به تبع آن اعراب جاهلی بادیهنشین؛ از جمله اعراب شبهجزیزۀ عربستان، عراق، سوریه و... حضوری چشمگیر دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینۀ جایگاه و موقعیّت اجتماعی و فرهنگی این نوع بشر، دارای تفاوتها و شباهتهای آشکار بودهاند. این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تبیین جایگاه اجتماعی زنان در میان این دو قوم بر اساس منابع تاریخی، ادبی، تعلیمی، اساطیری و... و مقایسه و تطبیق اشتراکات و تفاوتهای ایشان در ساختار طبقاتی جامعه میپردازد. بر اساس یافتههای این پژوهش، زن در دورههای مختلف ایران باستان، بر مبنای متون کهن مکتوب و غیر مکتوب ایشان اعمّ از داستانها، حکایات، اساطیر و نوشتههای دینی و تعلیمی تا سنگنوشتههای منقوش قدیمی، در تمامی طبقات گوناگون چه اشرافزاده و چه غیر اشرافزاده، چه آزاده و چه غیر آزاده، دارای حقوق و مزایای مناسب و متناسب با جایگاه اجتماعی خویش بوده است؛ امّا در مقابل، اگر امتیازات زنان انگشتشمار اشرافی اعراب را به خاطر شرایط برتر اجتماعی بر یک سو نهیم، باید اذعان داشت که در میان این اقوام، رفتار و جایگاه مناسبی در شأن شخصیّت زن، دیده نشده است.
الملخّص
تتمیّز المرأة بمکانة خاصّة فی المجتمعات والحضارات المختلفة وفی کلّ العصور. کما کان لها دور بارز فی تاریخ إیران القدیمة الّتی کانت معاصرة للحضارة العربیّة فی منطقة بین النّهرین، وبین أعراب البادیّة فی جزیرة العرب والعراق وسوریا و... . ولکن هناک وجوه التّشابه والتّمایز الواضحة والکثیرة بین مکانتها فی هاتین الحضارتین. یستخدم هذا البحث المنهج التّحلیلی - التّوصیفی فی دراسة المکانة الإجتماعیة للمرأة بین هذین القومین التّاریخیّین حسب المصادر التّاریخیّة والأدبیّة والتّعلیمیّة والأساطیریّة و... ومقارنة وجوه التّلاقی والتّباین لبناء طبقات المجتمع أیضا. وانتهی إلی أنّ للمرأة الإیرانیّة حقوقاً متناسبة بمکانتها الإجتماعیّة سواء کانت نبیلة أو غیر نبیلة، حرّة أو غیر حرّة حسب النّصوص القدیمة المکتوبة وغیر المکتوبة. أمّا فی المقابل وبنکران العدد القلیل من النّساء الثّریة فی الأعراب ومکانتهن المرموقة فی المجتمع العربی، یجب علینا أن نعترف بأنّ المرأة العربیّة فی العصر الجاهلی لم تکن لها مکانة عالیّة.
https://jccl.razi.ac.ir/article_483_852e7f555375db306d5616972de14bbb.pdf
واژگان کلیدی: ایران باستان
اعراب جاهلی
زن
جایگاه اجتماعی
ادبیّات تطبیقی
إیران ما قبل فترة الإسلام
العرب الجاهلی
المرأة
المکانة الاجتماعیّة
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
115
138
484
Research Paper
واکاوی تطبیقی خاستگاه پدیداری اسطورة جفتگیاهی در تمدّنهای فارسی و عربی (مطالعة موردپژوهانه: اسطورة سیاوش و سودابه و تمّوز و عشتار)
دراسة مقارنة لمنشأ ظهور اسطورة الزّوج النّباتی فی الحضارتین الفارسیّة العربیّة
(قراءة اسطورتی سیاوش - سودابة وتمّوز - عشتروت أنموذجاً)
کلثوم صدیقی
seddighi@ferdowsi.um.ac.ir
1
فرزانه زارعی
farzanehzarei@mihanmail.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، گروه زبان و ادبیات عربی
دانشگاه فردوسی
س
چکیده
سیاوش و سودابه، جفتگیاهیِ اسطورة ایرانیِ مرگ و باززایی دوباره هستند که در سیر گریزناپذیر اساطیر کهن، سرنوشتی همچون جفتگیاهی اسطورة مرگ و باززایی بینالنّهرین برایشان رقم خورده است. بر بنیاد پژوهشهای نگارندگان، در تصاویر پیوندخورده با این دو جفتگیاهی، ایزدبانوان آب، سبب مرگ ایزدان گیاهی و هبوط آنان به جهان فرودین مرگ میشوند. در این جستار، نگارندگان کوشیدهاند تا با شیوة نقد اسطورهگرا به خوانش و تفسیر تطبیقی اساطیر یادشده و بررسی خاستگاه ظهور این جفتگیاهی در دو تمدّن ایران و بینالنّهرین بپردازند. در راستای نیل بدین مقصود، به حضور گستردة این اساطیر، تحلیل مضامین هبوط به عالم فرودین و بنمایة قربانی و رستاخیز در نمونههایی از شعر و ادب فارسی و عربی اشاره خواهد شد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که از یکسو خاستگاه پدیداری اسطوره در دو تمدّن، بر آب در جایگاه بزرگ - مادر سبزینه و گیاه و به عنوان بنمایة زندگانی طبیعت استوار است و از دیگر سوی، بنمایة اسطوره در دو تمدّن، دارای خاستگاه آیینی متأثّر از شرایط اقلیمی و جغرافیایی متغیّر با ریزشهای جوّی اندک و غلبة خشکسالی است و از همین روست که نمودهای آیینی این اسطوره تا روزگار حاضر نیز همچنان در آیینهای آب و تمنّای باران قابل بازیابی است و اشعار عامیانة فولکلور و سرودههای ناب زبان معیار، این اساطیر را جاودانه ساخته است.
الملخّص
یُعتبر سیاوش وسودابة الزوج النّباتی لأسطورة الموت والانبعاث الایرانیّة ولقد قُضیت لها نفس المسیرة الّتی واجهت زوج أسطورة الموت والانبعاث النّباتیّ فی بلاد الرّافدین فی مسار الأساطیر القدیمة المحتوم. بناءاً علی دراسات الباحثتین فی صور متّصلة بهذا الزّوج النّباتی إنّ آله الماء تسبِّب هبوطَ الآلهة النّباتیّة إلی العالم السّفلی فقد حاولت الباحثتان فی هذا المقال، قراءة هذه الأساطیر قراءة مقارنة ودراسة منشأ ظهور الزّوج النّباتی فی حضارتی ایران وبلاد الرافدین باستخدام منهج النّقد الأسطوریّ؛ ولتحقیق هذا الهدف، سیتمّ الإشارة إلی الظّهور الواسع لهذه الأساطیر، وتحلیل معانی الهبوط إلی العالم السّفلی وجوهر التضحیة والبعث فی نماذج من الشّعر والأدبین الفارسی والعربی. فتبیِّن النّتائج الحاصلة عن هذا البحث أنّ المنشأ الرّئیسی لظهور هذه الأسطورة فی الحضارتین مبنیٌّ علی الماء بصفته الأمّ الکبری للخصوبة والنّبات ومصدر لحیاة الطّبیعة، هذا من ناحیة ومن ناحیة أخری، جوهر الأسطورة فی الحضارتین له منشأ دینیّ متأثِّر بالظّروف الإقلیمیّة الجغرافیّة المتغیّرة وقلّة نزول الأمطار وسیطرة الجفاف وهذا السّبب من الممکن ولا تزال دراسة المظاهر الطّقسیّة لهذه الأسطورة فی طقوس الماء ومطالبة الأمطار حتّی عصرنا الحاضر. والأشعار الشّعبیّة والقصائد العذبة فی اللّغة الفصحی هی الّتی قد أخلدت هذه الأساطیر.
https://jccl.razi.ac.ir/article_484_1549aa7a1cb74c2588ccaaa463bccd22.pdf
واژگان کلیدی: جفتگیاهی
تمدّن ایران
تمدّن بینالنّهرین
آب
روشنایی
الکلمات الدّلیلیّة: الزّوج النّباتی
حضارة ایران
حضارة بلاد الرّافدین
االماء
الضیاء
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
139
161
485
Research Paper
بررسی تطبیقی اسطورههای دینی در شعر خلیل حاوی و احمد شاملو
الأسطورة الدینیة فی شعر خلیل الحاوی وأحمد شاملو (دراسة مقارنة)
ناصر قاسمی رزوه
naserghasemi@ut.ac.ir
1
بهرعلی رضایی
rezayi77@yahoo.com
2
عضو هیات علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران
---
چکیده
یکی از نمودهای وحدت اندیشۀ بشر، اساطیر و مفاهیم اسطورهای است که به دلیل ترکیب شدن بنمایههای آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرشهای فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصّی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیدهای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهانشمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطورهها مخصوصاً اسطورههای دینی را در اشعار خود به کار بردهاند. مفاهیم اساطیری بهویژه انبیا و نمادهایی را که میتوان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و...، رگههای اصلی اسطورههای این دو شاعر را تشکیل میدهند. دو شاعر در به کارگیری اسطورهها به شکل چشمگیری از کتاب مقدّس متأثّر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطورة دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطورهها تغییراتی اساسی دادهاند، مانند لعازر و حضرت ایّوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریانهای اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطورههای دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.
الملخّص
إن الأساطیر ومفاهیمها من مظاهر وحدة الفکر الإنسانی، الّتی تبرز أکثر بروزاً عند الشّعراء الّذین لدیهم مواقف فلسفیّة أو اجتماعیّة أو ثقافیّة أو فکریّة خاصّة ویرجع ذلک إلى مزج عناصر الأسطورة مع اللاوعی الجماعی. فی الحقیقة، إنّ الأسطورة بین الشعراء هی ظاهرة اجتماعیّة بلغة رمزیة أخذت طابعاً ثقافیّاً فی نطاق عالمی. وأنّ خلیل الحاوی وأحمد شاملو هما من الشّعراء الّذین استخدما فی قصائدهما عدداً کبیراً من الأساطیر خاصّة أساطیر دینیة. ومن الأساطیر المستخدمة فی أشعارهما ما هو مستمد من التّراث الإنسانی، مثل: أساطیر الموت والحیاة، و... وما هو مستمد من الأساطیر الدینیّة مثل: لعازر، المسیح، وما إلى ذلک. وقد تأثّرا هذان الشّاعرین بالکتاب المقدّس فی استخدام الأساطیر بشکل لافت، وفی الوقت ذاته، قام کلّ منهما بالتّغییرات الجذریّة فی شکل الأساطیر للوصول إلی مقاصدهما وأغراضهما، مثل لعازر والنّبی أیوب. وأبدع هذان الشّاعران أعمالاً رائعة باستخدام الأساطیر والرّبط بینها وبین القضایا الاجتماعیّة والسّیاسیّة وشؤون الحیاة. فیقوم هذا المقال بدراسة وجوه التّشابه فی الأساطیر المستخدمة فی قصائد خلیل حاوی وأحمد شاملو مرتکزا على المدرسة الأمریکیة فی الأدب المقارن.
https://jccl.razi.ac.ir/article_485_04741224d03a64fd0bf1a22c1d5a9149.pdf
اسطورة دینی
شعر معاصر
خلیل حاوی
احمد شاملو
ادبیّات تطبیقی
الأسطورة
الأسطورة الدّینیّة
الشّعر المعاصر
الحاوی
شاملو
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
213
233
488
Research Paper
بررسی کارکرد متناقضنما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش
عملیّة المفارقة الأدبیة فی شعر مشفق کاشانی ومحمود درویش (دراسة مقارنة)
توران محمدی
taramoohamade18@gmail.com
1
مریم خلیلی جهانتیغ
shahnameh1390@yahoo.com
2
محمد بارانی
3
دانشگاه سیستان و بلوچستان
استاد
عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینشگری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطهای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقضنما اهمّیّتی ویژه دادهاند. هدف آنها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشههای مشترک دو شاعر از طریق متناقضنماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشهها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر میتوان به این مهم دست یافت که متناقضنمایی یکی از ویژگیهای سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقضنمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکسهایی که دو پایۀ تضاد در آنها به روشنی آشکار است. ب: پارادوکسهایی که در آنها به جای یکی از پایههای تضاد، از متعلّقات آن آمده است.
الملخّص
تعدّ المقارنة أداة للتوصّل إلی الحقیقة وفنّ التّصویر من الفنون الّتی تعطی أصحابها لذّة ومتعة أدبیة. المتتبّع فی الأدبین الفارسی والعربی یجد بینهما صلات وجذور تربط الأدبین منذ الزّمن القدیم حتّی عصرنا الحاضر. لقد أوجد الأدباء صوراً متناقضة فی الأدبین الفارسی والعربی تأکیداً علی ما یحتویه الأدبان من المضامین والدّلالات. وفی السّیاق ذاته یُعتبر الشّاعران مشفق کاشانی ومحمود درویش من أبرز الشّعراء المعاصرین اللّذین أعارا اهتماماً بالغاً بظاهرة المفارقة فی التّصویر الأدبی فی الأدبین الفارسی والعربی. الذّهن المتوقّد والقریحة الخصبة الّتی یمتلکها الشّاعران مکّنتهما من شحن أشعارهما بالمفارقات الأدبیة الرّامیة إلی إثراء الدّلالة. یرید هذا المقال وبمنهج الوصفی التّحلیلی دراسة نماذج المفارقات الأدبیة لدی الشّاعرین الفارسی والعربی کاشانی ودرویش واعتماداً علی المدرسة الأمریکیة فی الأدب المقارن لتلقّی المضامین المشترکة والآراء المماثلة لهما. ومن أهمّ مکاسب هذا البحث أنّ آلیة المفارقة توجد بوفرة فی أشعار الشّاعرین بحیث تُعدّ ملحماً من ملاحم أدبهما. أضف إلی ذلک أنّ الشّاعرین یرمیان من وراء صناعة المفارقة التّعبیر عن مشاعر التّماسک والتّضامن مع بنی جنسهما. وقد وجدنا أنّ المفارقة لدی الشّاعرین من النّاحیة الفنّیة والشّکلیّة صیغت وصنعت علی صورتین: فی الصّورة الأولی تتمّ المفارقة بحیث تکون دعائم المفارقة فیها واضحة جلیة بحذافیرها وفی الصّورة الثّانیة تختفی بعض دعائم المفارقة خلافاً للصّورة الأولی.
https://jccl.razi.ac.ir/article_488_ec33f99cae564aa64409e0d27d0840e3.pdf
ادبیّات تطبیقی
متناقضنمایی
مشفق کاشانی
محمود درویش
شعر معاصر فارسی و عربی
الأدب المقارن
المفارقة الأدبیة
مشفق کاشانی
محمود درویش
الشّعر الفارسی
الشّعر العربی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
235
250
489
Research Paper
بررسی تطبیقی طنز در آثار جاحظ و عبید زاکانی
الفکاهة فی آثار الجاحظ وعبید زاکانی (دراسة مقارنة)
هادی نظری منظم
hadi.nazari@modares.ac.ir
1
فرشته آذرنیا
fereshteazarnia@gmai.com
2
استادیار گروه زبان وادبیات عربی - دانشگاه تربیت مدرس
دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
طنز، سخنی است؛ اعتراضآمیز، لطیف و نیشخندانگیز که هدفش انتقاد و اصلاح جامعه است و از دیرباز در ادبیّات تمامی ملّتها وجود داشته است. جاحظ، نخستین طنزپرداز بنام در ادبیّات عربی است؛ چنانکه عبید زاکانی نیز پدر طنز فارسی است. آنچه موجب روی آوردن این دو ادیب به ادبیّات طنز شد، شرایط حاکم بر جامعه ایشان بود؛ از این رو، طنز در ادبیّات این دو، طنزی اجتماعی و گاه سیاسی است و درصدد اصلاح و تربیت است. پژوهش حاضر بر آن است تا در چشماندازی تطبیقی و با روش توصیفی – تحلیلی، همگونیها و ناهمگونیهای طنز اجتماعی را در ادبیّات این دو ادیب ایرانی و عرب مورد بررسی قرار دهد. آنچه جاحظ و عبید را به هم شبیه میکند، شیوة نگاه آن دو به جامعه عصر خویش و گرایش به بیان طنزگونه و غیر صریح به منظور انتقاد از تناقضات موجود است؛ تناقض بین آنچه هست و آنچه باید باشد.
الملخّص
یعدّ الفکاهة اسلوباً خاصّاً لبیان المضامین الاجتماعیّة والسیاسیّة والنّقدیة ولها مکانة بارزة فی أدب جمیع الشّعوب منذ القدیم؛ ویستفید الأدیب من الفکاهة بقصد إصلاح المجتمع. الجاحظ هو أوّل من قام بجمع مضامین الفکاهة فی الأدب العربی وهو زعیم الأدب الفکاهی العربی کما أنّ عبید زاکانی رائد أدب الفکاهة الفارسی. السّبب الرئیسی لدفع هذین الشّاعرین إلی الأدب السّاخر هو ظروف المجتمع السیئة فی ذلک العصر (العصر العبّاسی وعصر هجوم المغول إلى إیران) دفعهما إلى الأدب الساخر. إذاً هما (ولهذا کانا) یرغبان إلى الفکاهة الاجتماعیّة والسیاسیة بأهداف تربویة. یهدف هذا البحث إلى تبیین دوافع الرغبة إلى الفکاهة فی أدب الجاحظ وعبید زاکانی وبیان وجوه اشتراک الأدیبین فی مضامین الفکاهة ویعتمد البحث على المنهج الوصفی - التّحلیلی بجانب الدّراسة مقارنة بینهما. نوع الرّؤیة هذین الشّاعرین إلی مجتمعهما ومیلهما إلی بیان ساخر وغیر صریح لنقد التّناقض الموجود فی المجتمع، بهدف الانتقاد من التّناقض بین الواقع والمرتجی فیها هو السّبب الرّئیسی فی تشابه هذین الشّاعرین. ومن هذا التّناقض کان صفة البخل وشیوعها فی مجتمعهما بالکثیر.
https://jccl.razi.ac.ir/article_489_d4fe4bd6444669fcb3cad8df5f8e9939.pdf
واژگان کلیدی: ادبیّات عربی
ادبیّات فارسی
ادبیّات تطبیقی
طنز
جاحظ
عبید زاکانی
الفکاهة
الأدب المقارن
الجاحظ
عبید زاکانی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
251
273
516
Research Paper
نقد النّقدین (پاسخ به دو نقد صورت گرفته از کتاب الأدب المقارن تألیف خلیل پروینی
تعلیق علی النّقدین لکتاب الأدب المقارن لمؤلّفه «خلیل بروینی»
خلیل پروینی
parvini@modares.ac.ir
1
استاد
در دهه هفتاد هجری شمسی در گروههای زبان و ادبیّات عربی از طرف کمیته برنامهریزی وزارت علوم، دو واحد درس به نام ادبیّات تطبیقی در دوره کارشناسی –به جای دوره ارشد و دکترا- گذاشته میشود، در چنین احوالی بنده اقدام به تألیف کتابی میکنم به نام الأدب المقارن (دراسات نظریة وتطبیقیة) تا علاوه بر نیاز دانشجویان، نیاز برخی از استادان و همکاران جوان کشور را پاسخ دهم. این کتاب که حاصل مطالعه دقیق و به اصطلاح شیرهکشی دهها منبع معتبر در حوزة ادبیّات تطبیقی است از اوّل این هدف را دنبال میکرد تا این علم را به طور روشمند، علمی، با رعایت شکلگیری تدریجی آن در بستر تاریخ، با ملاحظه رویکردهای مختلف آن و با زبانی ساده و روان و با لحاظ کردن نیازهای بومی دانشجویان و استادان جوان در دو حوزة نظری و تطبیقی معرّفی کند تا با مطالعه آن در طول یک ترم علاوه بر معلومات لازم، افقهای جدید و فراوان فراروی آنها گشوده شود و بتوانند در آینده دربارة آنها به تحقیق بپردازند. اینک این کتاب، توسّط دو تن از استادان محترم به نامهای محمود حیدری از دانشگاه یاسوج و فرهاد رجبی از دانشگاه گیلان مورد نقد و ارزیابی واقع میشود.
قامت لجنة البرمجة للموادّ الدّراسیّة التّابعة لوزارة العلوم والتّقنیة فی السّبعینیات مادّة دراسیة تحت عنوان الأدب المقارن لأقسام اللّغة العربیة وآدابها علی مستوی الدّراسات العالیة. فألّفت کتاباً فی الوقت ذاته بعنوان الأدب المقارن (دراسات نظریّة وتطبیقیة) تلبیة لحاجة الطّلّاب والأساتذة الشّباب. کان الکتاب حصیلة لدارسة دقیقة وحصیفة وبالأحری کان خلاصة لعشرات المصادر الموثّقة فی حقل الأدب المقارن. وکان هذا المؤلّف یرمی إلی التّخطیط لمباحث هذا العلم بأسلوب علمی منهجی ینتاول مختلف مراحل تطوّره عبر التّاریخ بشکل تدریجی، لوحظ فیه الاتّجاهات العدیدة الّتی شهدها هذا العلم بلغة بسیطة سلسة وروعی فیه حاجات الطّلّاب والأساتذة الإیرانیین فی مضمار الأدب المقارن. وکان من المتوقّع أن یعطی الکتاب معلومات مفیدة ضروریة للطلّاب طیلة الفصل الدّارسی ویفتح أمامهم آفاقاً جدیدة تمکّنهم من القیام بدراسات قیّمة حولها یسعدنی أنّ أستاذین شابّین قاما بنقد وتقییم الأثر أحدهما محمود حیدری من جامعة یاسوج و الآخر فرهاد رجبی من جامعة جیلان. فلاحظتُ الملاحظات النّقدیة الّتی أدلی بها الأستاذان المحترمان فأنا إذا أحترم آراء الزّمیلین وأشکر جهودهما المخلصة نظراً للأهداف المذکورة أعلاه لم أقبل ممّا علّقاه علی الکتاب سوی ما یتعلّق بالجوانب الشّکلیّة والصّوریّة والتّجمیلیّة.
https://jccl.razi.ac.ir/article_516_cf903a2baf6f52a8732762362de2b5f4.pdf
نقد النّقد
الأدب المقارن
دراسات نظریة وتطبیقیة
خلیل پروینی
محمود حیدری
التّعلیق علی النّقد
الأدب المقارن
دراسات نظریّة وتطبیقیّة
خلیل بروینی
محمود حیدری
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2016-07-22
6
22
277
283
665
Research Paper
پاره ها و نکته ها
ملحق العدد
تعبیر «پاره ها و نکته ها» را از مجلّه «گزارش میراث» به عاریت گرفته ایم. 2. این بخش، ارزش علمی - پژوهشی ندارد. 3. رعایت اصول فنّی و اخلاقی نقد، ضروری است.
غیر محکمة
https://jccl.razi.ac.ir/article_665_5690d6bf2800d7c7d9d57d28851ebb6d.pdf
معرفی و نقد کتاب
نقد نقد
ترجمه
گزارش
گفتگو..