@article { author = {ترکمانه, بوریا and ملکی, ناصر}, title = {الأدب المقارن ومکانته فی مستقبل الدّراسات الأدبیّة (دراسة وتحلیل)}, journal = {Research in Comparative Literature}, volume = {9}, number = {1}, pages = {1-19}, year = {2019}, publisher = {Razi University}, issn = {2676-6515}, eissn = {2676-6523}, doi = {10.22126/jccl.1970.1068}, abstract = {لقد شهد الأدب المقارن بوصفه رؤیة أدبیّة، تاریخاً حافلاً بالصّعود والهبوط. منذ زمن بعید یرى البعض أنّه لا فرق بین الأدب المقارن والأدب العالمی من هذا المنطلق کانوا ینظرون إلیهما کأدبین متنافسین مع بعضهما فی غضون فترة زمنیّة لا بأس بها. فما لبث أنّ وجه بعض النّقّاد إلیه نقداً لاذعاً لاعتباره مبعثاً على الفوضى النّظریّة العارمة والاضطراب الأدبی. أخذت هذه الرّؤیة المتشدّدة نحو الأدب المقارن بالتّزاید إلى أن تمّ اعتباره فی أواخر القرن العشرین رؤیة أدبیّة منبوذة ومرفوضة لا تقوم على أسس من الصّحّة. على أیّة حال فإنّ هذه التّجاذبات لو دلّت على شیء فإنّها تدلّ على مدى اهتمام الباحثین بهذا النّمط الأدبی من جهة وعدم استیعاب النّاقدین لأسرارها وخبایاها من جهة أخرى. ألا إنّه تقلّص حجم الانتقادات الموجهة للأدب المقارن فی نهایة القرن العشرین لما بذله المناصرون لهذه المدرسة الأدبیّة من جهود مضنیة و لاتّساع وازدیاد فهم النّاقدین المناوئین لها. وهکذا اختفت الأزمات المثارة حول الأدب المقارن بعض الشّیء. لقد تحوّل الأدب المقارن فی القرن الرّاهن إلى أحد المناهج الرّئیسة لدراسة الأدب بحیث تم تدشین منابر أو أقسام تعلیمیة أو بعض الحصص الدّراسیة على أقلّ تقدیر فی المزید من جامعات العالم. یبحث مقالنا هذا مکانة الأدب المقارن بالنّسبة لسائر المدارس الأدبیّة وشانه وأهمّیتّه کما یتطرق إلى شأنه فی المستقبل الدّراسات الأدبیّة.  }, keywords = {الأدب المقارن,الأدب العالمی,الدّراسات الثّقافیّة,الدّراسات الأدبیة}, title_fa = {ادبیّات تطبیقی و جایگاه آن در آینده مطالعات ادبی}, abstract_fa = {ادبیّات تطبیقی، به­مثابة نگرشی ادبی، تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گروهی تا مدّت‌ها تفاوت چندانی میان این نگرش و ادبیّات جهان قائل نبودند و حتّی در برهه‌ای از زمان، آن­ها را در رقابت با یکدیگر می‌پنداشتند. مدّتی از این شرایط نگذشته بود که ادبیّات تطبیقی به­تدریج، به­واسطۀ آنچه به­منزلة بی­ثباتی در پایگاه نظری قلمداد می‌شد، مورد انتقاد قرار گرفت. این نظراتِ به­طور عمده سخت‌گیرانه، رو به فزونی داشت و تا آنجا پیش رفت که حتّی در اواخر قرن بیستم، تعداد محدودی از پژوهشگران این حوزه از ادبیّات تطبیقی به­مثابة نگرشی منسوخ و بی­پایه و اساس یاد می‌کردند؛ امّا همة این کشمکش‌ها نشان از حضور مؤثّر این سبک مطالعات ادبی در میان پژوهشگران و عدم درک دقیق و درست آن توسّط تطبیقگرایان بود. در پایان قرن بیستم، با تلاش‌های بی­وقفۀ پژوهشگران این حوزه و درک بیشتر منتقدان ادبی از این روش، هجمه‌ها کاهش یافت و بحران‌های یادشده تاحدودی رفع شد. ادبیّات تطبیقی در قرن حاضر به یکی از اصلی‌ترین روش‌های مطالعۀ ادبیّات تبدیل شده و بسیاری از دانشگاه‌ها، واحد‌هایی در حوزۀ مطالعات ادبی تطبیقی داشته یا حتّی گروه‌های آموزشی­ای با این نام تأسیس کرده‌اند. پژوهش حاضر، با روشی بنیادی و با تکیه بر تاریخچۀ کنونی ادبیّات تطبیقی به­مثابة ابزار لازم پژوهش، جایگاه ادبیّات تطبیقی را میان سایر نگرش‌ها بررسی کرده و وضعیّت و اهمّیّت آن را در قرن حاضر به بحث و گفتگو گذاشته است. نتیجه اینکه به­واسطۀ تغییرات گسترده در سبک و سیاق مطالعۀ ادبیّات و نقد ادبی همراه با محوریّت روزافزون فنّاوری‌های مختلف و دنیای مجازی، ادبیّات تطبیقی می‌تواند چارچوب مناسبی را برای مطالعۀ مقایسه‌ای ادبیات با سایر رشته‌ها و علوم فراهم آورد.  }, keywords_fa = {ادبیّات تطبیقی,ادبیّات جهان,مطالعات فرهنگی,مطالعات ادبی}, url = {https://jccl.razi.ac.ir/article_1068.html}, eprint = {https://jccl.razi.ac.ir/article_1068_e8dd378b55c751bd4f8a736b6be567e5.pdf} }