ادبیات تطبیقی
شیرین سروش؛ جهانگیر امیری؛ یحیی معروف؛ علی سلیمی
چکیده
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهشهای ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته بهعنوان یک مسأله اجتماعی در رمانهای معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّتهای موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان ...
بیشتر
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهشهای ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته بهعنوان یک مسأله اجتماعی در رمانهای معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّتهای موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساختهای مشترک و شباهتهای فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشتة لیلی بعلبکی و عادت میکنیم نوشتة زویا پیرزاد سعی دارد نظر آنها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درونمایههای مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخصهای سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده میشود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّتهای حاکم بینتیجه میماند و بر اساس نظریة ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرنترین جوامع هم به حیات خود ادامه میدهد، در پایان این سنّتها هستند که مسیر آنها را تعیین میکنند و نویسندگان علیرغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیتهای اصلی رمان تحمیل می کنند.