ادبیات تطبیقی
مینا غانمی اصل عربی؛ ناصر زارع؛ سید حیدر فرع شیرازی؛ خداداد بحری
چکیده
نشانهشناسی رویکردی علمی مبنی بر فهم دلالتهای بنیادین نشانهها است، این مفهوم را میتوان ازجمله تئوریهای برجستۀ علم منطق دانست. عمده توجّه نشانهشناسی مربوط به چیستی نشانهها و عملکرد آنها است. عدول از دلالت صریح و عرضۀ تصویری ضمنی از یک نشانه، بارزترین کارآیی نشانهشناسی میباشد. در این پژوهش سعی بر این است که نماد «پرستو» ...
بیشتر
نشانهشناسی رویکردی علمی مبنی بر فهم دلالتهای بنیادین نشانهها است، این مفهوم را میتوان ازجمله تئوریهای برجستۀ علم منطق دانست. عمده توجّه نشانهشناسی مربوط به چیستی نشانهها و عملکرد آنها است. عدول از دلالت صریح و عرضۀ تصویری ضمنی از یک نشانه، بارزترین کارآیی نشانهشناسی میباشد. در این پژوهش سعی بر این است که نماد «پرستو» را در شعر برخی شاعران معاصر فارسی و عربی مورد بررسی قرار دهیم. در این بین نمونههایی از اشعار معاصر شاعران برجستۀ عرب و ایرانی را بهعنوان دامنۀ پژوهش برگزیدهایم. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با مورد توجّه قرار دادن نظریۀ نشانهشناسی، مطالعهای میان دو حوزۀ شعر معاصر فارسی و عربی بهشمار میآید و خواهان نمایان ساختن دلالتهای معنایی ضمنی از نماد «پرستو» است. بدین منظور قصد داریم مدلولهای بهکار رفته در خصوص نماد پرستو را مطالعه و از وجوه مثبت و منفی این نشانهها و عوامل شکلگیری آنها در شعر شاعران معاصر فارسی و عربی پرده برداریم. از اینرو محورهای پژوهش حاضر دلالتهایی مثبت و منفی از نماد پرستو را دربرمیگیرد. یافتههای پژوهش نشان از بازتاب اساسی این پرنده در شعر شاعرانی است که تحت تأثیر فضای سیاسی، اجتماعی و دغدغههای شخصی بهدنبال آرمانشهر خویش بودهاند و دلالتهایی چون آزادی، بازگشت به وطن، انساندوستی و زایایی را بهواسطۀ این نشانه بیان کردهاند. شاعران در پی استفاده از نماد پرستو بیش از آنکه منفینگر باشند، نگرشی مثبت نسبت به موضوعات داشتهاند و این مهم در سرودههایشان منعکس شده است.
ادبیات تطبیقی
علی شریفی زاده؛ حسین مهتدی؛ سید حیدر فرع شیرازی؛ خداداد بحری
چکیده
دخلت صورة الأنا والآخر النصوص الأدبیة العربیة، بعد الأحداث التی شهدها العالم العربی من الصراع القائم بین الغرب والشرق و بین المسلمین والصهاینة خاصة، حتی عکس الکُتاب صورة هذه المواجهة، ما حفّز الباحثین والناقدین على القیام بدراسة الضدین فأخذت هذه الدراسة دوراً واسعاً فی میدان البحث، ویهدف نقاش هذه القضیة الحرص علی صورة الأنا العربیّة، ...
بیشتر
دخلت صورة الأنا والآخر النصوص الأدبیة العربیة، بعد الأحداث التی شهدها العالم العربی من الصراع القائم بین الغرب والشرق و بین المسلمین والصهاینة خاصة، حتی عکس الکُتاب صورة هذه المواجهة، ما حفّز الباحثین والناقدین على القیام بدراسة الضدین فأخذت هذه الدراسة دوراً واسعاً فی میدان البحث، ویهدف نقاش هذه القضیة الحرص علی صورة الأنا العربیّة، والحفاظ علی هویتها من أجل مواجهة الآخر العدوّ. والمراد من "الأنا" هنا صورة ذات اللبنانی الثائر وفی نفس الوقت المحافظ عن بلده و"الآخر" یعکس صورة الصهیونی الأجنبی، فالکاتب اللبنانی علی حجازی فی مجموعته القصصیة «شارة جدیدة للنصر» مثّل الأنا أی روح الشعب اللبنانی المقاوم باتجاهٍ جدیدٍ للمقاومة. إننا فی هذه الدراسة، وفقا للمنهج الوصفی- التحلیلی نهدف إلی استجلاء صورة الأنا تجاه صورة الآخر فی قصص علی حجازی، وما تقوم من علاقات بینهما، إذ تعدّ القصص من الفنون التی تجسد إشکالیة الأنا والآخر، وتتیح الفرصة لتعکس الآخر وهزائمه.
استطاع الکاتب أن یأخذ أنواع الأنا والآخر فی نصّه، وأن یأتی بأمثلة لها بأسلوب أدبیّ فنیّ. لذا؛ نسعی إلى الکشف عن أسلوب علی حجازی فی انعکاس صورة الأنا والآخر فی شارة جدیدة للنصر، وکیفیّة سرّد الحرب، ومقاومة اللبنایین تجاه العدو الإسرائیلی. أبرز المحاور الموجودة فی قصص علی حجازی والتی توصل لها البحث إن صورة الأنا کانت متفائلة على الرغم من هزائم الحرب، فأمّ محمد شخصیّة تعبِّر عن صورة الأنا المتفائلة والمقاومة والآخر القاتل والمحتلّ الذی یحلّ قتله، أما صورت المتشائم اللبنانی تجلّی فی شخصیة الجار "أبوسعد" فی قصة الزفة، وعَکَسَ الأنا بالرغم مما تهدم وحُرقَ بصورة منتصرة جدیدة للنصر. أنهی الحجازی العلاقة الجدلیّة التی تجمع الأنا فی الآخر فی قصصه بفشل الآخر الصهیونی، قد توصل البحث إلى إن فی نهایة کلّ قصة یوجد ذلک الفشل الصهیونی.
ادبیات معاصر
عباس نجفی؛ خداداد بحری؛ رسول بلاوی؛ حیدر فرع شیرازی
چکیده
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابۀ فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهشگران بودهاست. بر اساس یافتههای زبانشناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربۀ هستی به واسطۀ این جسد، ساختهای مفهومی بنیادینی به نام طرحوارههای تصویری را در ذهن خویش میآفریند و میانبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور ...
بیشتر
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابۀ فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهشگران بودهاست. بر اساس یافتههای زبانشناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربۀ هستی به واسطۀ این جسد، ساختهای مفهومی بنیادینی به نام طرحوارههای تصویری را در ذهن خویش میآفریند و میانبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساختهای انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرحوارهها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهومسازی کردهاند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرحوارهها در دو قصیدۀ منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایههای شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافتهاند و سه طرحوارۀ حجمی، حرکتی و نیرو توانستهاند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.
ادبیات تطبیقی
خلیل حمداوی؛ خداداد بحری؛ ناصر زارع؛ سید حیدر فرع شیرازی
چکیده
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بینرشتهای است، که از تعامل میان ادبیات ملتها با یکدیگر سخن میگوید. معنیشناسیشناختی یکی از شیوههای مطالعه زبان است و مجموعهای از نظریات را شامل میشود که طرحوارههای تصویری از مهمترین آنهاست. شهرت و آوازه عمر خیام به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش میباشد؛ او به خاطر داشتن ذوق شعری، بینش ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بینرشتهای است، که از تعامل میان ادبیات ملتها با یکدیگر سخن میگوید. معنیشناسیشناختی یکی از شیوههای مطالعه زبان است و مجموعهای از نظریات را شامل میشود که طرحوارههای تصویری از مهمترین آنهاست. شهرت و آوازه عمر خیام به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش میباشد؛ او به خاطر داشتن ذوق شعری، بینش فلسفی خود را در قالب رباعیات بیان کرده است. ایلیا ابوماضی که در ادبیات عرب به شاعر خوشبین معروف است، در موضوعات فلسفی از جهانبینی خیام تأثیر پذیرفته است. پژوهش حاضر، پس از ارائه تعاریف کلی پیرامون مبحث معنیشناسیشناختی در چارچوب نظریه طرحوارههای تصویری، به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به مطالعۀ تأثیر و تأثر خیام بر اندیشه های ابوماضی و نیز تحلیل پسامد مضامین فلسفی و عرفانی در طرحوارههای حرکتی عمرخیام، شاعرِ ایرانی و ایلیا ابوماضی شاعرِ عرب میپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد، که اندیشۀ دو شاعر در زمینۀ طرحوارۀ حرکتی اندیشۀ مرگ و عدم پایداری روزگار در مواردی مشابه و در مواردی متفاوت است؛ نیستی و ناپایداری، وجه بارز طرحوارههای حرکتی خیام است؛ اما ابوماضی به طرحوارۀ حرکتی انتقال از مکانی به مکان دیگر معتقد است. طرحوارههای حرکتی نکوهش نگرانی از مرگ و لزوم استفاده از لحظات عمر و فلسفۀ خوش باشی در اشعار هر دو شاعر متشابه است.