per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
1
20
1021
Research Paper
التداخل اللغوی الأسلوبی بین الأمثال العامیة الأهوازیة والأمثال الفارسیة
مشابهت زبانی سبکی میان ضرب المثل های عامیانه عرب های خوزستان و ضرب المثل های فارسی
رجاء ابو علی
abualir44@gmail.com
1
سعید سواری
saeedsavari63@yahoo.com
2
أستاذة مساعدة بقسم اللّغة العربیّة وآدابها لجامعة العلامة الطباطبائی، طهران، ایران
طالب مرحلة الدّکتوراه بقسم اللّغة العربیّة لجامعة الخوارزمی، طهران، ایران
ضرب المثل، نوعی ادبی و گونهای ریشهدار به شمار میآید و جایگاه گستردهای میان ادبیاّتهای جهانی را شامل میشود، چون که در گذر زمانها و دورانها، شناسنامه گویای ملّتها بوده است به نحوی که بواسطه ایجاز زبانی و با تکیّه بر گوناگونی و تنوع سبکهای زبانی و به خاطر بیان معنا، رخدادها و آداب و رسوم ملّتها را نمایانگر میکند. بنابراین، پژوهش حاضر، به پیرو این مقوله و با تکیّه بر سبکشناسی و بر پایة مکتب آمریکایی و بر طبق دیدگاه رنه ولک بر باور عدم تأثیرپذیری و تاثیرگذاری و به حسب غوطهورشدن در سبکهای زبانی برای بررسی مشابهت ادبی میان ادبیّاتها، سبکهای گزیدهای از ضربالمثلهای عربهای خوزستان و فارسی را مورد تطبیق قرار داده است و بدین منظور پژوهش نامبرده برای پرداختن به سبکهای زبانی ضربالمثلهای عامیانه عربهای خوزستان و فارسی و تبیین مشابهت آنها، سبکهای زبانی را به عنوان شیوهای مطالعاتی درنظر میگیرد به گونهای که بر آن است تا مشابهت سبکی و معنایی این دو ضربالمثل را تبیین نماید و افزون بر آن دلایل تغییرات و تحوّلات زبانی؛ مانند تحوّلآوایی و واژگانی ضربالمثلهای عربهای خوزستان و تاثیرپذیری آنها از زبان فارسی را شرح دهد. مقالة حاضر به این نتیجه رسید که مشابهت سبکی و معنایی در سطح واژگانی، دستوری و بلاغی میان اغلب ضربالمثلهای نامبرده وجود دارد چونکه عربهای خوزستان و دیگر اقوام فارسی در یک اقلیم جغرافیایی ساکن بوده و اخذ ضربالمثل و تغییر دادن جزئی از سبک زبانی آن دور از انتظار نیست در حالیکه مشابهت میان زبانها و ادبیّاتها بنابر سطح واژگانی و معنایی و دستوری ترکیبی پیوسته و امتداد دارد به طوریکه زبانها برای ساخت و ایجاد معنای جدید به منظور خلق ابداع و نوآوری در اثر ادبی در شیوة بیان و انتخاب واژه و ترکیب تفاوت دارند. این درحالی است که تغییرات زبانی موجود در ضربالمثل عربهای خوزستان به قوانین زبانی مانند قانونهای ابدال، تصادف، واژهگزینی، سهولت آوایی زبان و ناتوانی اندامی دستگاه آوایی در هنگام نطق بازمیگردد؛ به طوریکه لهجه و شرایط نطق آنها را تحمیل نمودند. بنابراین با تکیّه بر این علل و ادلّه مشابهت واژگانی و دستوری ترکیبی میان این ضربالمثلها وجود دارد، حال آنکه ضربالمثلهای عربهای خوزستان از زبان فارسی تاثیرپذیری آوایی و واژگانی ندارند.
یعتبر المثل جنساً عریقاً ویحتل حیزاً وسیعاً بین الآداب العالمیة وذلک أنّه سجل صادق للشعوب علی مرّ العصور وهو یمثل أحداث وعادات وطقوس الشعوب وذلک بإیجاز واختصار لغوی کما یعوّل علی الأسالیب اللغویة تنویعاً من أجل التعبیر المعنوی. وتبعاً لهذا عالج البحث مقتطفات من الأمثال الأهوازیة والفارسیة عامداً علی الأسلوبیة مقارناً أسالیبها علی ضوء المدرسة الأمریکیة وذلک بناء علی رؤیة رنی ویلیک کما یعتقد بعدم التأثیر والتأثر، والانخراط فی اللغة بأسالیبها لتتبع التداخل الأدبی بین الآداب. ولهذا تعتبر هذه الورقة البحثیة الأسالیب اللغویة نهجا لها لتناول الأمثال العامیة الأهوازیة والفارسیة وتداخلها بحیث ترمی إلی تبیین تداخل المثلین أسلوبا ودلالة بالإضافة إلی تتبع عوامل التطورات والتغیرات اللغویة منها الصوتیة والمعجمیة للمثل الأهوازی، وتأثّرها باللغة الفارسیة. هذا وتوصّل المقال إلی أنّ التداخل الأسلوبی والمعنوی لکثیر من الأمثال الواردة موجود وذلک علی المستوی المعجمی والترکیبی والبلاغی لأنّ الأهوازیین والأقوام الفارسیة الأخری یقطنون إقلیما جغرافیا واحدا ولیس من المستغرب أن یستعیر کلٌ منهما عن الآخر المثل ویحوّره مع بعض التغییرات فی الأسلوب اللغوی بحیث إنّ التداخل ممتد فیما بین اللغات والآداب وذلک علی المستوی المعجمی والدلالی والترکیبی فاللغات تختلف فی طریقة الأداء والانتقاء معجماً وترکیباً لتبنی دلالة جدیدة للإبداع فی العمل الأدبی. أمّا أسباب التطورات والتغییرات اللغویة الموجودة للمثل الأهوازی فتعود إلی القوانین اللغویة منها الإبدال، والصدفة، والتواضع والإصطلاح اللغوی، والتخفیف والتیسیر اللغوی، والجهد العضلی الأقل فی النطق بحیث فرضتها اللهجة وظروف النطق. فبناءً علی هذه الأسباب تداخلت الأمثال مفردة وترکیبا بینما لم تتأثر الأمثال الأهوازیة باللغة الفارسیة صوتا ومعجما.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1021_300ee3b38f1749b427a4823c7042e0ef.pdf
ادبیّاات تطبیقی
مشابهت زبانی- سبکی
مکتب آمریکایی
ضربالمثل عربهای خوزستان
ضرب المثل فارسی
الأدب المقارن
التداخل
اللغوی الأسلوبی
المدرسة الامریکیة
المثل الأهوازی
المثل الفارسی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
21
32
1025
Research Paper
«تأثیر الثقافة الإسلامیة فی الکومیدیا الإلهیة لدانتی» فی مرایا النـقد
«تأثیرگذاری فرهنگ اسلامی بر کمدی الهی دانته»؛ در آینة نقد
حسین ابویسانی
ho.abavisani@yahoo.com
1
أستاذ مشارک فی قسم اللّغة العربیّة و آدابها بجامعة الخوارزمی، طهران، ایران
إنّ للثقافة الإسلامیة أثراً کبیراً فی أدیان العالم و فی المعتنقین بها، إذ هی ثقافة غنیة لاتتحدّد فی حدودها الإسلامیة بل تتجاوزها و تشمل الحدود البشریة کلها، فلا غرو فی أن تؤثّر فی الآخرین خارج الحدود الإسلامیة أو یتأثّر بها الآخرون فیُروُوا غلیلَهم لحاجات الدنیا و الآخرة. الدراسات عن «الکومیدیا الإلهیة» لدانتی تدلّ علی أنّها تأثرت بالثقافة الإسلامیة و استقی من مَعینها، ثم إنّ عمل دانتی هذا، وقَفَ شامخاً بین أعمال من سبقوه و من جاؤوا بعده. أمّا التأثر هذا، فبدأ بعدما عرف الغرب شیئاً من معارف «معراج النبی» محمد صلوات الله علیه، إذ کان فی العصور الوسطی علی اتصال وثیق بالثقافة الإسلامیة و کان علماء أوروبیّون یسعون للتزود من مناهل تلک الثقافة. فیمکن القول بأنّ دانتی تأثّر بثقافة العالم القدیم و کذلک بثقافة القرون الوسطی، و یبدو أنّ عمله هذا، مدین للثقافة الإسلامیة التی کانت مسیطرة خلال القرون الوسطی. تهدف هذه المقالة دراسة کتاب «تأثیر الثقافة الإسلامیة فی الکومیدیا الإلهیة لدانتی» لصلاح فضل، شکلاً و مضموناً، متّبعة لمنهج الوصفی- النقدی- المقارنی. فممّا یتّضح من شواهد هذا الکتاب، عند مقارنته بین «القرآن الکریم» و «قصة معراج النبی (ص)» من جهة، و «الکومیدیا الإلهیة» من جهة أخری، أنّ هناک شبهاً کبیراً بین هذه النصوص؛ الأمر الذی یدلّ علی أنّ دانتی لم یکن فی أثره بمنأی عن تأثّر بالثقافة الإسلامیة.
فرهنگ اسلامی، تأثیر قابلتوجهی بر ادیان الهی و گروندگان به این ادیان داشته است؛ از آن روی که چون، فرهنگی غنی است، از مرزهای خود فراتر رفته و بیشتر مرزهای فرهنگی بشریّت را در برگرفته است؛ لذا شگفت به نظر نمیآید که چنین فرهنگی، قلمرو خود را پشتسر نهد و بر دیگران اثرگذارد، آنها نیز به نوبة خود، از آن تأثیرپذیرند تا نیازهای دنیوی و اخرویشان را در آن جستجو کنند. پژوهشهای صورت گرفته دربارة «کمدی الهی دانته» نشان میدهد که این اثر، از فرهنگ اسلامی تأثیر پذیرفته، از چشمههای آن سیراب گشته ودر پی آن، اثر دانته بر بلندای آثار قبل و بعد از خود ایستاده است، اما این أثرپذیری، بعد از آن آغاز شد که غرب به بخشی از معارف معراجنامه دست یافت؛ سبب نیز آن بود که غرب در قرون وسطی ارتباطی قوی با فرهنگ اسلامی داشت و دانشمندان اروپایی هم در تلاش شدند تا از سرچشمههای این فرهنگ بهره گیرند. بنابرابن، میتوان گفت: دانته، هم از فرهنگ گذشتگان تأثیر پذیرفت و هم از فرهنگ قرون وسطی، لذا به نظر میرسد اثر وی، مرهون همان فرهنگ اسلامی است که در خلال قرون وسطی حاکمیّت داشت. مقالة پیشرو، در پی آن است تا کتاب «تأثیر فرهنگ اسلامی بر کمدی الهی دانته» اثر صلاح فضل را در شکل و محتوی مورد نقد و بررسی قرار دهد. از تطبیق شواهد ذکر شده در این کتاب از یکسو، و قراین موجود در قرآن کریم و معراجنامه از سوی دیگر، چنین برمیآید که وجوه تشابه قابلتوجهی میان آنهاست؛ امری که نشان میدهد دانته در کمدی الهی، از فرهنگ اسلامی، بیتأثیر نبوده است.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1025_29e9b71fa5480f9375f0a4b16f8da5e8.pdf
الأدب المقارن
التأثیر و التأثّر
الثقافة الإسلامیة
القرآن الکریم
معراج النبی (ص)
الکومیدیا الإلهیة
ادبیّات تطبیقی
تأثیر و تأثّر
فرهنگ اسلامی
قرآن کریم
معراجنامه
کمدی الهی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
33
49
1044
Research Paper
دراسة مقارنة للتصدیر البدئی فی الروایات العربیة والفارسیة
الأدب المقارن؛ عتبات النص؛ التصدیر؛ الروایة العربیة؛ الروایة الفارسیة
بررسی تطبیقی سرنوشته آغازین در رمان های فارسی و عربی
مریم بخشی
m.bakhshi8@gmail.com
1
أستاذة مساعدة فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة الشهید مدنی بآذربیجان، ایران
یسعی النقد الجدید بالبحث عن العتبات النصّیة لما له من أهمیّة فی قراءة النص والکشف عن دلالاته والتصدیر بوصفه عتبة ذا أهمیّة ذات وظیفة جمالیة و دلالیة، استُثمِر فی کثیر من الأعمال الروائیة؛ فهذه الدراسة تتناول مدی استخدام هذه العتبة فی الروایات الفارسیة والعربیة ویهدف إلی دراسة مقارنة للتصدیر بین الأدبین روایةً، للوقوف علی طبیعة استثمار عتبة التصدیر وللإطّلاع علی کمیّة توظیف التصدیر وأنواعه ونوع مصادره وتعدّد التصدیر وعلاقة التصدیر مع العنوان. الدراسة هذه تعمل بالرصد والوصف والتحلیل والمقارنة من خلال استخدام المنهج الوصفی والتحلیلی وبواسطة استخدام برنامج SPSS، یتمّ عرض السکّان الإحصائیة. الروائیون العرب أکثر حرصا لاستخدام التصدیر فی مستهلّ روایاتهم فتعدّدت مصادر تصدیراتهم من الدینی والأوروبی والشرقی والکتاب المقدّس والشعر والنثر والمثل و... فی حین اختیار التصدیر واستخدامه فی الروایة الفارسیة عفویة ولیس فیها تعمّد وتکلّف. تعدّدت التصدیرات فی الروایة العربیة وتنوّعت وصارت أسلوبَ خاصٍّ للکاتب الروائی. غادة السمّان وواسینی الأعرج وإبراهیم الکونی أکثر مستخدما للتصدیر فی الروایة العربیة وفی الروایات الفارسیة، محمد أیوبی ونادر إبراهیمی أکثر استخداما له. إنّ نصیب التصدیر الغربی من مجموعة التصدیرات العربیة أکثر من سائر التصدیرات ویمتلک 60% منها.فی حین التصدیر الغربی فی الروایة الفارسیة یمتلک أقلّ نصیب (5/17%) وفی الروایة الفارسیة التصدیر الشرقی أکثر، یلیه فی المرتبة الثانیة، التصدیر الذاتی. والمصادر الفارسیة المستفادة، فی الأغلب هی أشعار حافظ ومولوی. برتولد بریخت ومیکل أنجلوو، إریک فروم، باسکال، لئون تولستوی أکثر حضورا فی التصدیرات الروائیة العربیة. إنّ الروائی العربی تأثّر من الغربیین واستخدم التصدیر کفنّ وزخرفة والروائی الفارسی استخدمه للمعنی ویأتی بالأقوال الشهیرة لدی المخاطب.
نقد جدید در تلاش است از پیرا متنها به خاطر اهمیّت آنها در خوانش متن و کشف دلالتهای آن سخن بگوید. سرنوشته به عنوان پیرامتنی با اهمیّت، دارای کارکرد دلالی و زیباییشناسی است که بسیاری از رماننویسان در آثارشان به کار بردهاند. پژوهش حاضر میزان استفاده از این پیرامتن را در رمانهای فارسی و عربی بررسی میکند. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی سرنوشته در رمانهای دو ادبیّات است تا از طبیعت و چگونگی بهرهبرداری از سرنوشته و از میزان کاربرد و انواع آن و نوع منابع آن و تعدّد سرنوشته وارتباط سرنوشته با عنوان آگاهی یابد. این پژوهش بر سؤال اصلی زیر استوار است: جایگاه سرنوشته در رمانهای فارسی و عربی چگونه است؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی وبا استفاده از نرمافزار spss، به جمعآوری دادهها و توصیف و مقایسه و تحلیل آن پرداخته است. رماننویسان عربی، به کاربرد سرنوشته علاقه بیشتری دارند؛ از این رو منابع سرنوشتههایشان، متعدّد و فراوان است. در حالیکه کاربرد سرنوشته در رمان فارسی امری درونی است و از روی تعمّد و تکلّف نیست. در رمانهای عربی، سرنوشته غربی و در رمانهای فارسی، سرنوشته شرقی بیشترین حضور را دارد. رماننویس عربی، سرنوشته را به عنوان هنر، تزیین و در اثر تأثیرپذیری از غربیها به کار بردهاند؛ از این رو، روشن است که به صورت فراوان و با استفاده از سخنان غربیها به کار برده باشند، اما رماننویس فارسی، سرنوشته را در جهت ایراد معنی به کار میبرد و در استفاده از این سخنان، حال مخاطب را رعایت میکند و سخنان و اشعار و امثال و حکمتهای فارسی آسان که نزد مخاطب شهرت بیشتری دارند، به کار میبرد. سرنوشتهها در رمان عربی متعدّد و متنوّع هستند و جنبة اسلوبی دارند.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1044_48e3bbf59f4fab8ae1555127d4281272.pdf
الأدب المقارن
عتبات النص
التصدیر
الروایة العربیة
الروایة الفارسیة
ادبیّات تطبیقی
پیرامتن
سرنوشته
رمان فارسی
رمان عربی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
51
67
1022
Research Paper
دراسة مقارنة للتبئیر ﺍﻟﺴﺭﺩی من وجهة نظر جیرار جینیت (روایتی سنة البَلبَلة و موسم الهجرة الی الشمال، نموذجا)
بررسی تطبیقی کانونسازی روایت از دیدگاه ژرار ژنت (مطالعه موردی: رمانهای سال بلوا و موسم الهجره الی الشمال)
خلیل بیگزاده
kbaygzade@yahoo.com
1
أستاذ مشارک فی قسم اللّغة الفارسیّة و آدابها، جامعة رازی، کرمانشاه، ایران
یعتبر التوحید بین الروایة و مرکز الرؤیة من العناصر البدیهیة فی کتابة القصص، لأنَّ التبئیرهو إختیار مرکز الرؤیة الذی یشاهد عن طریقه الشخصیّات و الأحداث الروائیة، فهذه العملیّة تبرّر تعدّد الأصوات فی الروایة و تمزج فی مسیرتها زوایا الرؤیة المختلفة و تتغیر دائماً من رؤیةٍ إلی أخری. هذه الدراسة ناقشت و فسّرت أنواع التبئیرﺍﻟﺴﺭﺩی فی روایتی سنة البَلبَلة للکاتب عباس معروفی وموسم الهجرة الی الشمال للکاتب الطیب صالح، وفقاً لنظریة البؤرة عند جیرار جینیت، النظریة التی ترتبط مباشراً بتیار الوعی، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی، معتمداً علی مدرسة الأدب المقارن و قد بیّنت أسالیب الأصوات و تعدّدها وعرضت أحاسیس شخصیّات الروایة و أفکارها عن طریق تیار الوعی و حدّدت أنَّ وجهة النظر لجیرار جینیت حول التبئیر فی الروایتین، ترتبط مباشرة بتیار الوعی و هذا التلائم یظهر فی روایة سنة البلبلة أکثر وضوحاً.
همپیوندی روایت و کانون دید از عناصر بدیهی در داستاننویسی است؛ چون کانونسازی، انتخاب کانون دیدی است که شخصیتها و رویدادهای داستانی از طریق آن مشاهده میگردند. این فرآیند، چندصداییبودن روایت را توجیه کرده و زوایای دید گوناگونی را در روند آن درمیآمیزد و همواره از یک دیدگاه به دیدگاه دیگر تغییر جهت میدهد. این پژوهش گونههای کانونسازی روایت را در رمانهای «سال بلوا» از عباس معروفی و «موسم الهجره الی الشمال» از طیب صالح بر اساس نظریۀ کانونسازی ژرار ژنت که ارتباط مستقیمی با جریان سیال ذهن دارد، با رویکردی توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی بررسی و تحلیل کرده، شگردهای چندصدایی و کانونیشدگی را تبیین و اندیشهها، عواطف و احساسات شخصیّتهای داستان را از طریق جریان سیال ذهن ارائه کرده و نشان دادهاست که دیدگاه کانونسازی ژرار ژنت در این رمانها، ارتباط مستقیمی با جریان سیال ذهن دارد و این همخوانی در رمان سال بلوا مشهودتر است.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1022_2953faf2fca1c3a314b053e83b8ff27c.pdf
الأدب المقارن
بؤرة السرد
التبئیر
جیرار جینیت
سنة البَلبَلة
موسم الهجرة الی الشمال
ادبیات تطبیقی
کانون روایت
کانونسازی
ژرار ژنت
سال بلوا
موسم الهجره الی شمال
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
69
95
1045
Research Paper
التواصل الادبی الایرانی – الکویتی المعاصر
روابط ادبی ایران و کویت در عصر حاضر
نرگس ترقی
n.taraghi@alzahra.ac.ir
1
رقیه رستم پور ملکی
drrostampour2020@gmail.com
2
انسیه خزعلی
khazali@alzahra.ac.ir
3
عباس خامه یار
khameyar1@yahoo.com
4
طالبة الدّکتوراه، فی فرع اللّغة العربیة و آدابها، بجامعة الزهراء (س)، طهران، ایران
الأستاذة المشارکة، فی قسم اللّغة العربیة و آدابها، بجامعة الزهراء (س)، طهران، ایران
الأستاذة، فی قسم اللّغة العربیة و آدابها، بجامعة الزهراء (س)، طهران، ایران
الخبیر و الباحث فی الشؤون الدولیة و الثقافیة، طهران، ایران
إن التواصل الادبی رغم تأثره بالمؤشرات التأریخیة و الثقافیة و الاجتماعیة و السیاسیة بین البلاد، لکن یفوق العوائق فی تقریب الافکار و الشعوب. یتمیز تواصل إیران الاسلامیة و الکویت بقدم العلاقات و حسن الجوار و تواجد الایرانیین فی الکویت؛ کما لا تخلو من الانتباه تنمیة حرکة التنویر الفکری و الاهتمام بالقضایا الثقافیة و الاجتماعیة فی البلدین خلال العصر الحاضر؛ و بما أن الأدب جسر بین الشعبین للتواصل، فدراسة ما بذل من الجهود العلمیة الأدبیة فی البلدین تجاه الأدب المقابل تکشف عن أنماط التواصل الادبی و قدرة رسوخ جذوره. إن هذه الدراسة تحاول العثور علی معرفة الجوانب الملفتة للإهتمام بین الأدباء و الباحثین فی الأدب الکویتی و الفارسی و تحلیل النشاطات فی ظلّ العوامل المؤثرة علی التواصل ایجابیاً و سلبیاً، کما تعرض إحصائیات عن وسائط التواصل الادبی بین البلدین فی حقل البحوث العلمیة المتمثلة فی التألیف و الترجمة، المقالة العلمیة و الرسالة و الاطروحة الجامعیة و المساعی المبذولة فی النشاطات الثقافبة مثل المنتدیات و الندوات و اللقاءات و البعثات. کل هذا فی محاولة معتمدة علی المنهج الوصفی التحلیلی مستعیناً بالکتب و الدراسات فی جمع المعلومات و تقدیم الاحصائیات. لعل من أهم ما توصل إلیه البحث هو أن إیران بذلت جهوداً مثمرة فی معرفة الأدب العربی الکویتی ودراسته و ترجمته فی العصر الحدیث و لا سیما بعد العقد الثانی من انتصار الثورة الاسلامیة حیث ازدادت البحوث العلمیة و المقالات و الدراسات فیها، کما أولت الکویت بالمقابل اهتماماً کبیراً بالأدب الفارسی و نشر الکتب المترجمة من الفارسیة فی العالم العربی. فمثل هذا التواصل الذی جری بین البلدین خلال عشرین سنة من عمره، یستدعی انتباهاً أکثر من جانب المهتمین بالامر لعرض صورة واضحة فی الآتی.
روابط ادبی ایران اسلامی و کویت با عنایت به پیشینهها و همجواری و حضور ایرانیان در کویت و جریان روشنفکری فرهنگی و اجتماعی در دو کشور در دوران معاصر قابل توجّه است. اگر ادبیّات پل ارتباطی ملّتهاست، بنابراین بررسی تلاشهای علمی ادبی صورت گرفته در دو کشور نسبت به ادبیّات کشور مقابل بیانگر میزان ارتباط ادبی و قدرت نفوذ و تأثیر آن در یکدیگر میباشد. این پژوهش با شناخت جوانب موردتوجّه ادبا و پژوهشگران ادبی در کویت و ایران، فعالیّتها را با عنایت به عوامل تأثیرگزار مثبت و منفی در این روابط بررسی میکند، و گزارشی از روند آن بین دو کشور در اشکال مختلف پژوهش علمی مثل تألیف و ترجمه، مقاله علمی و پایاننامه دانشگاهی و فعالیّت اجرایی ارائه میکند. این مقاله، با تکیّه بر روش وصفی تحلیلی، دادهها را از کتابها و پژوهشها، مصاحبهها و اطلاعرسانی دانشگاهها و مراکز علمی فرهنگی ایران و کویت جمع آوری نموده و تحلیل مینماید. در سالهای گذشته به خصوص در دهة دوم بعد انقلاب اسلامی، ایران تلاشهای ثمربخشی در شناخت و بررسی ادبیّات کویت و ترجمه آن داشته است. در کویت نیز توجّه بسیاری به ادبیّات فارسی و کمک به نشر آن در جهان عربی شده است. روابط ادبی ایران و کویت با گذشت بیست سال از آن همچنان جدید و نیازمند توجّه و رفع موانع از سوی متولیّان آن است تا در آینده به شکلی سازندهتر باشد.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1045_cd99f1a058277f6a5f6b2a9057613e7d.pdf
الأدب المقارن
التواصل الادبی
إیران
الکویت
الترجمة
البحوث العلمیة
ادبیّات تطبیقی
تعامل ادبی
ایران
کویت
پژوهش های علمی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
97
114
1023
Research Paper
تمثّل الأنا العربیة والآخر الإیرانی (عضدالدولة البویهی نموذجاً) فی شعر المتنبّی وابن نباتة السعدی
جلوه من عربی و دیگری ایرانی (نمونه مورد پژوهش: عضدالدوله بویهی) در شعر متنبی و ابن نباته سعدی
جعفر جعفرزاده
jafarjafarzade@gmail.com
1
زهرا افضلی
afzali9407@gmail.com
2
فرامرز میرزایی
mirzaee@yahoo.com
3
طالب الدّکتوراه فی فرع اللّغة العربیّة وآدابها، جامعة بوعلی سینا، همدان، ایران
أستاذة مشارکة فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها، جامعة بوعلی سینا، همدان، ایران
أستاذ فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها، جامعة تربیت مدرس، طهران، ایران
أدّی موضوع دراسة صورة الأجنبی فی الأدب إلی نشوء علم الصورة أو الصورولوجیا. إنّ المقارنین الفرنسیین وضعوا أساس هذا العلم و اتخذوه نمطا لاستعراض الصورة المنعکسة للشعوب الأجنبیة علی الآثار الأدبیة وفقا للمبادئ التی اتفقوا علیها أهمّها هی:حالات قراءة الآخر و الأسباب المؤثّرة فی تکوین الصورة. الدراسات الصورولوجیة تکشف عن تمثّل الأدیب المسمّی بالأنا فضلا عن تمثّل الأجنبی المسمّی بالآخر فی النص الأدبی و بالتالی تسفر عن معرفتهما التی تساعد الباحث فی التعرّف علی الأمم و ما یتعلق بها من الثقافة، الحضارة، العادات و التقالید؛ إذن أنّها تمتلک أهمیة بالغة بین البحوث الأدبیة. بالنظر لهذه الأهمیة تمّت فی المقالة الموجودة دراسة صورة عضدالدولةالأمیر البویهی الإیرانی فی شعر المتنبی وابن نباتة السعدی شاعری العرب بغیة الوقوف علی ما رسماه عن أنفسهما بصفتهما الأنا العربیة و إدراک ما سجّلاه عن ذلک الأمیر بصفته الآخر الإیرانی فی شعرهما. تبیّن نتیجة الدراسة أنّ تکوین صورة الآخر فی شعر المتنبی قد تأثر بالاغتراب والقومیة بینما أنّ تکوین صورته أصبح متأثرا بإیدیولوجیة المعارضة والمصالح الفردیة ؛لذلک تمّیز تمثّل الأنا والآخر فی شعر کل منهما بمیزات خاصة، مع هذا اتجه الشاعران کلاهما فی قراءة الآخر من التشویه السلبی إلی التشویه الإیجابی حسب الظروف المختلفة السیاسیة، الاجتماعیة والاقتصادیة.
موضوع بررسی تصویر بیگانه در ادبیّات منجر به شکل گیری علم تصویر یا تصویرشناسی گردید. تطبیقگران فرانسوی این علم را بنیان نهادند و آن را به عنوان روشی برای بررسی تصویر منعکس شده از ملّتهای بیگانه در آثار ادبی بر اساس اصول مورد اتفاق خود برگزیدند. مهمترین این اصول عبارتند از: حالتهای خوانش دیگری و عوامل مؤثر در تصویرپردازی. بررسی های تصویرشناسی از جلوة ادیب به نام «من» و بیگانه به نام «دیگری» در متن ادبی پرده برمیدارد و در نتیجه به شناخت آن دو می انجامد، شناختی که پژوهشگر را درآشنایی با ملّتها و فرهنگ، تمدّن، عادت و سنّت مربوط به آنها یاری می نماید؛ بنابراین از اهمیّت قابلتوجهی در بین پژوهشهای ادبی برخوردار است. با توجه به این اهمیّت در پژوهش حاضر تصویر عضدالدوله امیر بویه ای ایرانی در شعر دو شاعر عرب متنبی و ابن نباته سعدی بررسی شده است و این بررسی به منظور آگاهی از آنچه آن دو دربارة خود به عنوان من عربی ترسیم کردهاند و نیز پی بردن به آنچه درباره آن امیر به عنوان دیگری ایرانی در شعرشان ثبت نمودهاند، صورت گرفته است. نتیجه بررسی بیانگر آن است که تصویرسازی از دیگری در شعر متنبی تحتتأثیر دوری از وطن و ملّیگرایی قرار گرفته است درحالی که تصویرسازی از او در شعر ابن نباته از ایدئولوژی مخالفت و منافع شخصی متأثر شده است؛ بنابراین جلوه من و دیگری با ویژگیهای خاصی در شعر هر یک متمایز گردیده است با وجود این هر دو شاعر در خوانش دیگری بر اساس شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و... از تحریف منفی به تحریف مثبت گرایش یافتهاند.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1023_d17fad66a13f4a5dd40eff26cec5f571.pdf
الأدب المقارن
الصورولوجیا
الأنا
الآخر
عضد الدولة
المتنبی
ابن نباتة السعدی
ادبیّات تطبیقی
تصویرشناسی
من
دیگری
عضدالدوله
متنبی
ابن نباته سعدی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
115
132
1032
Research Paper
مظاهر التجدید فی شعر فترة الدّستور فی العراق وإیران (بساطة اللغة نموذجاً)
نوآوری در شعر شاعران ایرانی و عراقی در عصر مشروطه
عبدالصاحب طهماسبی
as-tahmasbi@yahoo.com
1
جهانگیر امیری
gaamiri686@gmail.com
2
طالب مرحلة الدکتوراه بقسم اللّغة العربیّة وآدابها، لجامعة رازی، کرمانشاه، ایران
استاذ مشارک فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة رازی، کرمانشاه، ایران
امتاز شعراء فترة الدّستور فی العراق وإیران بالبساطة أو السّهولة فی لغة الشعر و قد شملت أنواع الشعر بأجمعها کان الزهاوی رائداً فی هذا المضمار وقد تبعه الرّصافی ووصل إیرج القمّة فی الشعر الفارسیّ ثمّ بسّط عشقی شعرهُ و قرّبه للعامیة الدارجة. وقد صبغت لغتهم هذه بصبغة عامیة واضحة هی أقرب إلی لغة المجلات والصحف. وقد خصّص ملک الشعراء بهار بعض أشعاره بالبساطة والسهولة. وفی السیاق المتصل یرمی هذاالبحث و اعتماداً علی منهج الوصفی - التّحلیلی إلی دراسة شعر حقبة الدُستور فی العراق وإیران من ناحیة البساطة. ومن أبرزالنتائج الّتی توصلنا إلیها عبر هذا البحث هی: أنَّ شعر البساطة ولیدة الأوضاع الثوریة السائدة علی فترة الدُستور حیث إنّها کانت تقتضی تقریب الشعر إلی أفهام النّاس وأداء الشاعر رسالة اجتماعیة لتوعیة القارئین علی هموم المجتمع وحثّهم علی حمل مهام الثورة.
ویژگی اصلی اشعار شاعران ایرانی و عراقی در دورة مشروطه، سادگی و آسان بودن زبان شعر آنها است، این سادگی در همة فنون شعری آن دوره به چشم میخورد، زهاوی پیشتاز این میدان است و رصافی از او پیروی نموده است. ایرج میرزا در ایران سادهگویی در شعر را به اوج خود رسانده و آن را به شعر عامیانه نزدیک کرده است. اشعار عصر مشروطه، اعمّ از شعر فارسی و عربی به خاطر ساده بودن شباهت زیادی به زبان روزنامه و مجلات پیدا کرد. در همین راستا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی - تحلیلی بر آن است تا سرودههای دورة مشروطه در عراق و ایران را از منظر زبان شعر مورد کنکاش قرار دهد. از مهمّترین دستاوردهای این تحقیق آن است که، چون اوضاع انقلابی عصر مشروطه نیازمند شعری بود که عامة مردم به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند و از سوی دیگر، شاعران بتوانند مردم را از شرایط جامعه و مسؤولیّتهای خود در قبال انقلاب مشروطه آگاه نمایند، لذا زبان شعر به سمت و سوی سادگی و سلاست و روانی، و به عبارت دیگر، زبان نثر پیش رفت.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1032_48d3737a523e8a0a781e20b3962a47cd.pdf
الأدب المقارن
مظاهر التّجدید
شعراء الدّستور
العراق وإیران
البساطة
ادبیّات تطبیقی
نشانه های تجدّد
شاعران عصر مشروطه
عراق و ایران
زبان شعر
سادگی
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
133
145
1024
Research Paper
مظاهر الثقافة الإیرانیة فی الشعر العربی بخراسان وسجستان خلال القرنین الرابع و الخامس الهجریین
جلوههای فرهنگ ایرانی در شعر عربی خراسان و سیستان (مطالعه موردپژوهش: قرنهای چهارم و پنجم هجری)
جواد غلامعلی زاده
j.gholamalizadeh@lihu.usb.ac.ir
1
عبدالباسط عرب یوسف آبادی
arabighalam@uoz.ac.ir
2
أستاذ مساعد فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة سیستان و بلوشستان، ایران
أستاذ مساعد فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة زابل، ایران
من رموز الوحدة الحضاریة بین المسلمین ذلک التفاعل الأدبی بین الإیرانیین والعرب بدءاً من حضور الإسلام فی إیران ومروراً بالعصور اللاحقة وخاصة فی القرنین الرابع والخامس الهجریین. أما خراسان وسجستان، وبوصفهما من البُقع ذات المکانة الأدبیة فی المشرق والقریبة من مراکز الحضارة العربیة، فلهما ازدهار عظیم للغة العربیة وآدابها فی القرنین الرابع والخامس؛ حیث أسَر شعراؤهما قلوبَ المشتاقین من أقاصی البلاد وعرضوا مفاهیمهم إلیهم مزیجة بالتعبیر عن ثقافتهم الفارسیة. کانت مجالس هؤلاء الشعراء من أمثال أبیبکر الخوارزمی، وأبیمنصور الثعالبی، وأبیالفتح البستی، وغیرهم تجمع کبار المثقّفین والشعراء العرب؛ ولکنهم رغم تأثّرهم باللغة العربیة فقد اهتموا بالغة الفارسیة ونقلوا معارفها، وطقوسها، ویومیاتها، وأساطیرها إلى العرب وذلک عن طریق الشعر الذی نظموها باللغة العربیة؛ لغة العلم، والأدب فی تلک الأیام. جاء البحث للکشف عن البواعث التی دفعت الشعراء إلى هذا النقل وتبیین محاورها معتمداً على المنهج الوصفی- التحلیلی. تبیّن من خلال البحث أنّ النزعة الوطنیة، وحاجة الشعراء إلى إفهام معانیهم، والتعبیر عن مهاراتهم الأدبیة، والتملح والاستظراف مما جعل الشعراء الخراسانیین والسجستانیین ینقلون الثقافة الإیرانیة فی شعرهم العربی، ویتحقّقون ذلک عبر ذکر الأبطال الإیرانییّن، والمفردات الفارسیة، وترجمة الأمثال والأبیات الفارسیة.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1024_5db30db4fecff3a242ed554d62142174.pdf
ادبیّات تطبیقی
شعر عربى
فرهنگ ایرانی
خراسان
سیستان
الأدب المقارن
الشعر العربی
الثقافة الإیرانیة
خراسان
سجستان
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
147
163
1020
Research Paper
دراسة مقارنة للمضامین الأنطولوجیة لمحمد علی شمسالدین وفرید الدین العطار النیسابوری
بررسی تطبیقی مضامین هستی شناسانه محمد علی شمسالدین و فریدالدین العطار نیشابوری
فهیمه میرزایی جابری
fahimehmirzai723@gmail.com
1
سردار اصلانی
aslani@fgn.ui.ac.ir
2
سید رضا سلیمان زاده نجفی
najafi@fgn.ui.ac.ir
3
حسین آقا حسینی
h.aghahosaini@ltr.ui.ac.ir
4
طالبة الدّکتوراه، فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها، جامعة إصفهان، إیران
أستاذ مشارک فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها، جامعة إصفهان، إیران
طالبة الدّکتوراه، فی فرع اللّغة العربیّة وآدابها، جامعة إصفهان، إیران
أستاذ فی قسم اللّغة الفارسیة وآدابها، جامعة إصفهان، إیران
إنَّ محمدعلی شمس الدین شاعر لدیه اتجاهات عرفانیة وهو متأثر من العطار النیسابوری ومن جملة هذه التأثرات إننا نجد مضامین وجودیة ومفاهیم حول وحدة الوجود وکذلک الحیرة العرفانیة والرؤی حول الموت والفناء فی أشعاره. ورغم من أهمیة المفاهیم حول المعرفة الوجودیة فی أشعار کلا الشاعرین والتألیفات التی دونت حول هذه المعرفة؛ ولکن لم یتم بحثاً وافیاً حول هذا الموضوع. من أجل هذه الغایة فإننا عمدنا إلی دراسة التأثیر والتأثر بین الشاعرین علی طریقة المدرسة الفرنسیة للأدب المقارن بشکل وصفی وتحلیل المحتوی فی أشعار هذین الشاعرین. ونظراً لتأثر شمس الدین من العرفان الإسلامی الإیرانی والمؤلفات حول العرفان فی الأدب الفارسی، فإننا حاولنا فی هذه الدراسة تبیین کیفیة التشابه والخلاف فی توظیف تلک المضامین من خلال المقارنة بین أشعار شمس الدین والعطار النیسابوری. تشیر النتائج الی أن کلا الشاعرین قد تشابها فی التعبیر عن وحدت الوجود و کذلک نظرتهما الی الموت فإنّها توحی بأنّ الموت ولادة جدیدة.
محمدعلی شمسالدین، شاعری با گرایشهای عرفانی و متأثّر از عطار نیشابوری است؛ از جمله این تأثیرات حضور مضامین هستیشناسانه، وحدت وجود، حیرت و مرگ در شعر اوست. با وجود اهمیّت خاص مفاهیم هستیشناسی در شعر هر دو شاعر و آثار فراوانی که در این زمینه نوشتهاند، تاکنون در این موضوع پژوهشی انجام نشده است؛ بنابراین در این مطالعه سعی شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با توجه به اصل تأثیر و تأثّر ادبی که در مکاتبی چون؛ مکتب فرانسه مطرح شده است، این مضامین در شعر هر دو شاعر بررسی شوند. همچنین، با توجه به تأثیرپذیری شمسالدین از عرفان اسلامی- ایرانی و آثا عرفانی در ادبیّات فارسی چگونگی و شباهتها و تفاوتهای کاربرد این مفاهیم در شعر او در مقایسه با عطار تحلیل و تبیین شد. نتایج نشان داد، هر دو شاعر در چگونگی و میزان به کارگیری مضمون وحدت وجود با یکدیگر تشابه دارند. همچنین نگرش هر دو شاعر به مرگ به منزلة حیات و تولّدی دوباره است.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1020_4f99bd626448416dc74dd6a0f64c16d2.pdf
الأدب المقارن
محمد شمسالدین
العطار
وحدة الوجود
الحیرة
ادبیّات تطبیقی
محمد علی شمسالدین
اعطار نیشابوری
وحدت وجود
حیرت
per
دانشگاه رازی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی
2676-6515
2676-6523
2019-02-20
8
32
165
184
1046
Research Paper
صورة الآخر الشرقی فی أدب الرحلات لغادة السمان «کتاب شهوة الأجنحة نموذجا»
تصویر دیگری شرقی در سفرنامههای غادة السمان «بررسی موردی: کتاب شهوة الأجنحة
هادی نظری منظم
hnazarimonazam@yahoo.com
1
خلیل پروینی
parvini@modares.ac.ir
2
نازنین هدایتی
nazaninhedayati@modares.ac.ir
3
أستاذ مساعد فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة تربیت مدرس، طهران، ایران
أستاذ فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة تربیت مدرس، طهران، ایران
ماجستیرة فی قسم اللّغة العربیّة وآدابها بجامعة تربیت مدرس، طهران، ایران
یدرس علم الصورة فی معناه الخاص صورة الآخر وثقافته فی النص الأدبی، ویتناول تفاعله مع الأنا بالبحث. والحقیقة أن الوعی بالذات یمرّ بالآخر، والشعور بالهویة یبرز فی مواجهته، ویتمثل قدر کبیر من هذا التفاعل فی أدب الرحلات. أصدرت السمان لحد الآن خمسة أعمال فی أدب الرحلات توفر مادة دسمة للدراسات الصورولوجیة. وهذا البحث باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی ومن خلال الترکیز علی المنهج الاجتماعی والمقارن یحاول أن یلقی الضوء علی الجزء الأول من کتابها: «شهوة الأجنحة»، المکرس علی «الشرق الأقصی»، وذلک لفهم خصوصیة الأنا والآخر والأوهام والانحرافات الفکریة لکل منهما تجاه الآخر. والنتائج تدل علی أن الرحلة إلی الشرق الأقصی تمت للهرب من الواقع الألیم، والسعی نحو المجهول، بعد ما أصیبت السمان بالاغتراب الروحی؛ أما الهرب من الواقع فلم یتحقق؛ إذ إن صورة لبنان ودمشق تطلّ من ثنایا کل سطر، ومن تضاعیف أی مشهد. ویبدو أن السمان تأثرت مسبقا بانطباعات أدباء الغرب الرومانسیین عن الشرق الساحر والغامض؛ کما أنها زارت الشرق الأقصی مباشرة؛ فتجربتها حضوریة مباشرة، ومتأثرة فی الوقت نفسه بالصور والنصوص السابقة. والسمان أدیبة أوّلاً، ثم رحّالة ثانیاً، فتأخذ عناصر لوحاتها الفنیة والأدبیة من الواقع الألیم أو السارّ ثم تُضفی علیها کثیراً من الألوان والظلال حتی تخرج فی شکلها الفنی والمؤثر، مع هذا کله تبدو غالباً موضوعیة وصادقة وتتجنب - قدر الإمکان- الوقوع فی فخّ التعمیم والتشویه السلبی، ولکن مع المدن لا حیاد، والموضوعیة أکذوبة. ثم إن الاختلاط مع الشعوب المختلفة وضعت أمامها مجالا طیبا للمقارنة ودفعها إلی الإعجاب بحضارة الشرق الأقصی العریقة، وبجمالها وسحرها، مثلما حملها علی شجب مظاهر التخلف والفقر والخرافة فی هذا الشرق واستغراق أهله فی الحیاة الاستهلاکیة والحضارة المادیة.
تصویرشناسی به بررسی تصویر «دیگری» در متن ادبی وتعامل وی با «من» (=خود) میپردازد. در حقیقت، شناخت خود از طریق دیگری امکانپذیر است واحساس هویّت در رویارویی با او نمایان شده و بخش زیادی از این تعامل در ادبیّات سفرنامهها نمود مییابد. غادة السمان تاکنون پنج اثر در ادبیّات سفرنامه منتشر نموده که مادة مناسبی برای مطالعات تصویرشناسی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با اتّکا به روش اجتماعی وتطبیقی میکوشد تا به بررسی بخش اول از کتاب «شهوة الأجنحة» بپردازد. نویسنده، این بخش را به خاور دور اختصاص داده است. هدف از این پژوهش، آن است تا هویّت خود و دیگری وتوهّمات و انحرافهای فکری متقابل این دو را از یکدیگر بهتر دریابیم. نتایج بیانگر آن است که سفر غادة السمان به شرق دور پس از آن بود که وی به از خودبیگانگی روحی مبتلا شد و برای گریز از واقعیّتهای دردناک وتلاش برای کشف مجهولات عازم این سرزمین شد، اما فرار از واقعیّتها ممکن نشد؛ چه، تصویر لبنان و دمشق از لابهلای هر سطر او واز درون هر صحنهای سر برمیکشد. ظاهراً سمّان، پیش از این سفر، تحتتأثیر برداشتهای ادیبان رمانتیک غرب از شرق افسونگر وابهامآلود قرار داشته است؛ از این رو، تجربة وی تجربهای حضوری و مستقیم و در عین حال، متاثّر از تصویرها ومتون پیشین است. سمّان، نخست یک ادیب و بعد جهانگرد است. وی عناصر تابلوهای هنری خود را از واقعیّت های دردناک و یا مسرّتبخش برمیگزیند و آنگاه صبغة ادبی وخیالی بدان میبخشد تا به شکلی هنری وتأثیرگذار درآید. با این همه، او واقعگرا وصادق است و تا حد امکان، از درافتادن در تعمیم وسیاهنمایی پرهیز میکند، لیکن، چنان که خود او نیز گفته است دربارة شهرها نمیتوان بیطرف قضاوت کرد و واقعگرایی دروغ است. وانگهی، درآمیختن با ملّتهای مختلف و زندگی با آنان، زمینه و بستر مناسبی برای مقایسه و تطبیق پیش روی او نهاده و او را به شیفتگی نسبت به فرهنگ و تمدّن کهن شرق دور و زیبایی وجادوی آن وا داشته است، چنانکه وی را بر آن داشت که مظاهر عقبماندگی، فقر، غرق شدن در مصرفگرایی وتمدّن مادی خاور دور را محکوم نماید.
https://jccl.razi.ac.ir/article_1046_9280e90a944c6751b36b5f0cb24db1fe.pdf
الأدب المقارن
علم الصورة
الشرق الأقصی
الأنا
الآخر
غادة السمان
شهوة الأجنحة
ادبیّات تطبیقی
تصویرشناسی
خاور دور
من
دیگری
غادة السمان
شهوة الأجنحة